يك همايش محيط زيستي غيرمتعارف
صادق پناهي/ روزي كه تصميم گرفتيم همايش محل دپوي زباله را برگزار كنيم ميدانستيم كه كارمان تا حدودي غيرمتعارف است.جمع كردن مسوولان يك استان در ناپاكترين نقطه آن استان كار راحتي نبود. بخصوص وقتي همين برنامه در استاني ديگر از كشور پيش از برگزاري لغو شده بود. در واقع ايده برگزاري هم براي دوستان ما در نقطهاي ديگر از كشور بود. منتها تصميم گرفته بوديم دراردبيل اجرايش كنيم. حمايت استانداري را جلب كرده بوديم. مانده بود موافقت فرماندار شهرستان مربوطه. به نير رفتيم. اهميت برگزاري همايش در نير اين بود كه محل دپو در بالا دست سدي بود كه داشت آب شرب اردبيل را تامين ميكرد. وضعيت قابل قبولي هم نداشت؛ سگهاي ولگرد در ميان انبوه زباله و كلاغهايي كه آن بالا ميچرخيدند. اسفناكتر دامهايي بود كه تا آنجا پيش آمده بودند. خيلي نميشد آنجا ماند. سردرد ميگرفتي. راننده كاميون جمعآوري زباله شهرداري ميگفت هنوز بعد سالها كار به فضاي آنجا عادت نكرده است. راست هم ميگفت. چيزي نبود كه بشود به آن عادت كرد. خودمان را براي هر مخالفتي آماده كرده بوديم. زماني اميدوار شديم كه بعد دقايقي توضيح مجوز برگزاري همايش را گرفتيم. همايشي با عنوان زمين پاك شعار نيست. همه مسوولان استان هم دعوت شدند. در يك روز آفتابي توانستيم برنامه را اجرا كنيم؛ برنامهاي به پيشنهاد من از روزنامه اعتماد اردبيل و اليار عاصميزاده از انجمن رفتگران طبيعت استان اردبيل، بيانيه فراكسيون محيط زيست و توسعه پايدار مجلس هم در اين برنامه قرائت شد. اتفاق خوبي بود. يك برنامه محيط زيستي ناتمام به سرانجام رسيده بود. مسوولان هم عمق مفهوم زباله را لمس كرده بودند. حالا ميشد اميدوار بود كه كارگروه مديريت پسماند بتواند تصميمات نزديك به واقعيتي بگيرد تا وقتي كه پشت درهاي بسته ميخواست براي زبالهاي تصميم بگيرد كه شناختي از آن نداشت.