... و اين كجراهه بيراه
مختار سالار/ حكايت بازگشت مردي با شماره طلايي چهار، حكايت بازگشت مردي است به خانه با 4 كودكي كه امروزه به هيچ كار مرد نميخورند. چراكه مرد براي داشتن اين كودكان به ژنتيك وابسته بود تا اراده. و اينك كه نام پرويز مظلومي از كيف آقايان درآمد، هول و هراس تمرينهاي خشك و بيروح به جان بازيكنان ميافتد. همينها كه امروز براي رفتن قلعهنويي جشن ميگيرند، روزگاري از تمرينهاي يكنواخت پرويزخان گلايه ميكردند. اما چه حاصل كه چرخ گردون چنين ميكند. حالا ميتوان به بازگشت رحمتي و تيموريان دلخوش كرد، چرا كه مظلومي كاري به بزرگترها ندارد. آنها ميتوانند به تيم خود برگردند و سكوها شادي كنند كه اسطورههايشان برگشتهاند. اما نميدانند كه همين بازيكنان با عدد شناسنامهشان به چه درد استقلال ميخورند؟ حالا با كسي سر و كار داريم كه نه كاريزماي قلعهنويي را دارد و نه جذابيت منصوريان را... نميتواند تماشاچيان را هفتهها به اميد برد نگه دارد. او تنها ميتواند برنده باشد تا بماند. هيچ راهي جز اين ندارد و اين ميتواند لبه چاقوي او باشد. همين بيپشتوانه بودن انگيزه بردش را زياد ميكند، چراكه يكي مثل قلعهنويي يك فصل ميتوانست همه را سر پا نگه دارد. از مديران تيم گرفته تا تماشاگران تيم. منصوريان ميتوانست يك فصل بيجام را با قلب آبي خود سر كند و هوادار به او فرصت دهد. اما مظلومي هيچ كدام اينها را را ندارد. او تنها بايد برنده باشد. با همان مشكلات عديده باشگاه استقلال. با همان بيپوليها و بيثباتيها. پرويز مظلومي با توجه به كارنامه خود كه جز موفقيت نسبي در استقلال هيچ چيزي ندارد، معلوم نيست چگونه به اين تيم بازگشت. كسي كه هيچ تيمي در اين دو فصل به او اعتماد نكرده و گزينه هيچ كدام نبوده. حتي يكي مثل مرفاوي بيتيم نماند و مظلومي خانهنشين بود. چگونه است كه در قحطالرجال مربيان وطني، كسي به استقلال برميگردد كه امكان موفقيتش با او كمتر از حد تصور است. كسي كه نميتوان به او اميد بست كه از گرداب بيپوليها بتواند جان سالم به در ببرد. اما انگار بايد با نشستن مظلومي در نيمكت استقلال خو كرد. كسي كه احتمال موفقيتش آنقدر كم است كه اگر بتواند حوالي صدر بماند بايد دستخوش داد. از همين حالا ميتوان به بهانههاي او خو كرد و دانست كه عدد چهار را براي همه ما شاخ خواهد كرد. پرويز خان مظلومي... اين راه و اين بيراه و البته اين هواداران بيتاب كه ديگر تاب شكست دوباره ندارند. دوباره قرعه چرخيد به نام شما افتاد. بايد اعتماد استقلاليها را جلب كني... ميتوانيد؟