زنگ خطر به صدا درآمده
كيوان كثيريان
دنياي تكنولوژي اين روزها، فيلمسازي را راحت كرده. حالا ديگر با يك موبايل ساده هم ميشود فيلم ساخت و فيلمساز شد. همين است كه تعداد كارگردانان بالا رفته و شرايط باعث شده، هركسي به فيلمسازي علاقه دارد، بتواند در نهايت فيلم خودش را بسازد و نام خودش را در تيتراژ به عنوان كارگردان ببيند. اما اين اتفاق دليل بر اين نيست كه همه اين كارگردانان، كارگرداناني حرفهاي هستند و سينما پر شده از كارگردانان غيرحرفهاي. راحتي شرايط فيلمسازي، تنها و تنها كارگرداناني را ميسازد كه فيلم دارند و ديگر هيچ. اين راحت شدن فيلمسازي هم اتفاق خوبي نيست؛ چون آدمهاي علاقهمند، بدون هيچ مهارت فيلمسازي ميتوانند ناگهان كارگردان شوند و در چرخه صنعت سينما ورود پيدا كنند و امنيت شغلي كارگردانان حرفهاي را به خطر بيندازند. در سالهاي دورتر و با توجه به امكانات فني، فيلمسازي كه براي ساخت فيلم مجوز ميگرفت، بايد دوربين را هم از هماني ميگرفت كه مجوز به او داده بود. نيازمندي به دوربين، باعث ميشد تا كارگردانهاي حرفهاي در صفي جلوتر از كارگردانان بيمهارت و ناشناخته باشند كه تنها بهصرف علاقهمندي ميخواستند به سينما ورود پيدا كنند و همين باعث ميشد كه نه تعداد كارگردانها شبيه اين روزها آنقدر زياد باشد و نه فيلمهايي كه توليد ميشوند و به دليل كمبود امكانات نمايشي، يا در فهرست انتظار براي اكران ميمانند يا ناگهان همراه 40 فيلم ديگر در دو سانس به اكران درميآيند. فيلمسازي در ايران شبيه باقي مشاغل است، به همان اندازه كه يك آهنگر قديمي را نميشود با آدمي كه فقط مجوز مغازه آهنگري ميگيرد و مغازه را باز ميكند و مهارتي ندارد مقايسه كرد و در دنياي اين روزهاي فيلمسازي هم نميتوانيم تمام اين كارگرداناني كه با ساخت يك فيلم يا حتي دو فيلم كارگردان شدهاند و حالا در ميان جمعيت نزديك به 600 نفره كارگردانان هستند (اگر كانون كارگردانان 270 عضو داشته باشد، مطمئن باشيد، 270 نفر هم بدون عضويت در كانون به عنوان كارگردان معرفي شدهاند)، همه را كارگردان حرفهاي بدانيم. اما جايي آمار ناراحتكننده ميشوند كه هر كارگردان هر پنج سال يكبار به توليد يك فيلم سينمايي و اكران ميرسد و اين يعني سهم كارگردانان حرفهاي در سينما كم شده و همين است كه مديران به جاي كنترل اين ورود ناگهاني كارگردانان تازه، دست به تعريف گروههاي مختلف سينمايي ميزنند و مخاطب فيلمها را نميبيند و تماشاگر از سينما بيرون ميرود. مديريت اين اتفاق به عهده شوراي پروانه ساخت و مجوز نمايشي است كه شبيه قيف برعكس، در كنار هم كار ميكنند. اين مشكلات بايد با مديريتي حل شود كه سينماگران حرفهاي، قديمي و با مهارت را به سينما برميگرداند و به جوانترها هم فرصت خاص خود را ميدهد. به جز اين، اگر اين رويكرد عوض نشود، جز سرخوردگي سينماگران حرفهاي، احساس عدم امنيت شغلي، گيجي مخاطب و دلسردي از ديدن فيلمهايي با كيفيتهاي پايين كه ازعدم مهارت كافي كارگردان ميآيد، سينما روزگار خوبي نخواهد داشت.
پينوشت: همايون اسعديان اعلام كرده كه وضعيت شغلي كارگردانان اصلا خوب نيست و هر كارگردان ايراني تقريبا هر پنج سال يكبار فيلم ميسازد. صحبتهاي اسعديان با ايلنا بهانهاي شد تا با كيوان كثيريان، رييس انجمن منتقدان خانه سينما صحبت كنيم