گفتوگوي ملي؛ درك متقابل به جاي همشكل شدن
محسن رهامي
گفتوگوي ملي از جمله مباحثي است كه عمر آن در فضاي سياسي به بيش از دو دهه ميرسد. در سالهاي اخير اما خلأ چنين اقدامي به مرتب بيشتر حس شده است. هر چند به وضوح شرايط همگرايي داخلي كشور بعد از انتخابات 24 خرداد تغييري جدي داشت اما اين تغيير به اندازهاي نيست كه تمام خلأ ناشي از نبود يك گفتوگوي ملي را پر كند. اينكه چرا ما در داخل كشور نيازمند چنين گفتوگويي هستيم، سوالي است كه جوابهايي هم در داخل مرزها و هم در خارج آن دارد. در شرايطي كه منطقه خاورميانه روز به روز به سمت آشوبهاي جديد پيش ميرود كه حتي به مرز مخاطره براي تماميت ارزي كشورهايي نظير عراق و سوريه و يمن رسيده، نميتوان با وجود شكافهاي داخلي سايه اين دست تهديدات را به راحتي از سر كشور دور كرد. در اين شرايط ايران و نظام سياسي جمهوري اسلامي نيازمند اقتدار ملي همهجانبهاي است كه تنها از راه يك گفتوگوي ملي محقق ميشود. گفتوگويي كه زمينهساز حضور سلايق متعدد در عرصه اداره كشور خواهد بود. در تمام سالهايي كه بحث گفتوگوي ملي در كشور مطرح است، اين مبحث با نوعي از خلط معاني مواجه شده است. به عبارتي برخي گروههاي خواهان اقتدار چنين گفتوگويي را در سياستورزي به مثابه همشكل شدن با جريان رقيب تلقي ميكنند. حال آنكه هدف از چنين گفتوگوهايي نه الزاما همشكلشدن بلكه رسيدن به دركي متقابل در سياستورزي است كه ضمن آن تفاوتها حفظ شده و البته جنبهاي رسمي به خود ميگيرد. به اين معنا كه طرفين ضمن درك موقعيت خود و رقيب، تفاوتها را نيز قبول ميكنند. برآيند چنين وضعيتي اين است كه در مناسبات سياسي «رقابت» جاي «منازعه» را خواهد گرفت و اين مهمترين نتيجه اين گفتوگو است. چنين وضعيتي در دولت جديد در بُعد سياست خارجي تجلي پيدا كرد. جايي كه ما با رويكردي جديد پاي ميز مذاكره با طرفهاي 1+5 و خصوصا امريكا رفتيم و در سطوحي سعي كرديم ضمن پافشاري بر ماهيت سياسي و اصالت شخصيت بينالمللي جمهوري اسلامي، الزاماتي از طرف مقابل را درك كنيم تا آنها هم به درك الزامات ما برسند و از اين فرآيند راهكاري واحد براي حل يك مشكل چند ساله حاصل شود. شكي نيست وقتي در فضاي سياست خارجي با طرفي چون امريكا كه همواره نيروي مقابل جمهوري اسلامي ايران در منازعات و مناسبات بينالمللي بوده ميتوانيم به چنين دركي برسيم انجام گفتوگويي دو طرفه در همين چارچوبهاي استدلالي و ادراك سياسي در داخل به مراتب آسانتر و البته پربازدهتر است. قطع به يقين فاصله گروهها و جريان سياسي داخلي هيچگاه به اندازه عمق شكاف و فاصله عميق و اختلافات ميان جمهوري اسلامي و طرفهاي مذاكرهكننده نبوده كه نتوانيم به پيامد و نتايج چنين گفتوگويي در داخل اميدوار نباشيم. واقعيت موجود اين است كه قسمتي از جامعه ايران به دليل تحولات داخلي در سالهاي گذشته زخمهايي برداشته كه البته اين زخمها قابل پنهان كردن تحت لواي برخي توجيهات سياسي و حقوقي نيست. اين توجيهات هر چند شايد در كوتاهمدت به آرامش ظاهري جامعه بينجامد اما در بلندمدت هيچگاه دواي درد شكاف ديدگاههاي مختلف در كشور نخواهد بود. ما در شرايطي هستيم كه از يك سو تاثير مقطعي نوعي از گفتوگوي ملي را در انتخابات سال 92 كه با دعوت مقام معظم رهبري از همه مردم براي حضور در پاي صندوق راي ميسر شد ديدهايم و از سوي ديگر نيز تجربه پرهيز از چنين گفتوگويي در كشورهاي ديگر پيشروي ما است. اين وضعيت ميتواند تابلوي راهنماي خوبي براي انتخاب ما در آينده باشد. شايد بهترين كار در اين وضعيت انتخاب هياتي از نخبگان سياسي همه جريانهاي كشور باشد تا بتوانند بر سر يك ميز و بدون هيچ محدوديتي گفتوگويي سازنده را كليد بزنند و دركي متقابل از يكديگر به دست بياورند. دركي كه نياز نيست تا ماهيت و شخصيت اين گروهها را تغيير دهد، اما قطعا در پيريزي فرآيندي دموكراتيكتر براي رقابتهاي سياسي و پذيرش عمومي تكثر نگاهها و ديدگاهها موثر و نتيجهبخش خواهد بود.