زندگي بالارد به روايت بهرامي
زينب كاظمخواه/ داستانهاي
جي. جي بالارد همگي معطوف به گرفتاريهاي انسان در جهان معاصر هستند كه با بيتوجهي و بيمبالاتي نسبت به
محيطزيست، حيات و هستياش در زمين به بازي گرفته ميشود. اين موضوع مورد علاقه علي اصغر بهرامي هم هست كه كتابهايي از اين نويسنده را به فارسي ترجمه كرده است.
«برج» يكي ديگر از كتابهاي اين نويسنده است كه بهرامي چند سال پيش آن را به فارسي ترجمه كرد و از سوي نشر چشمه منتشر شد. ترجمه رمان «دنياي بلور» كه با ترجمه بهرامي منتشر شده نيز روايتي از نابودي جهان است. ديگر كتاب اين نويسنده كه بهرامي به سراغ آن رفت «خشكسالي» بود كه چند سال پيش ترجمه آن را تمام كرد.
شايد بالارد در اين اثر دقيقا خشكسالي اخير ايالت كاليفرنيا را پيش بيني نكرده باشد، اما شمهاي از آن را در اين كتاب ميبينيم. اين اثر هم مثل خيلي از كتابهاي ديگر او درباره ماجراي باران نيامدن و فراگيري قحطي و خشكسالي در جهان است كه از دخالتهاي ناشيانه و منفعتطلبانه آدمي در چرخه زيست و طبيعت به وجود ميآيد و همين زندگي انسان را به خطر انداخته است. اين اثر مجموعهاي ديگر از رمانهاي علمي تخيلي اين نويسنده است كه بالارد آن را در سال 1960 قبل از اينكه به شهرت برسد منتشر كرد. كتاب روايت خشكسالي سياره زمين است. گرما به زمين حمله ميكند و تلاش ناتمامي براي رسيدن به آب وجود دارد؛ انسانهاي باقي مانده با موقعيت آخرالزماني دست و پنجه نرم ميكنند.
بهرامي درباره اين كتاب به «اعتماد» ميگويد: «خشكسالي داستان هولناكي است كه در رابطه با اضافه شدن موادي به اقيانوسهاست كه باعث ميشوند آب تبخير نشود و در نتيجه بارندگي صورت نگيرد. در اين داستان، خشكسالي زمينيها را اذيت ميكند و زمين مادر، مردم را آق ميكند به طوري كه ديگر باران نميآيد.»
بهرامي اين اثر را چند سال پيش ترجمه كه كرده بود، بالاخره بعد از چند سال بلاتكليفي و نداشتن ناشر در نهايت آن را به نشر چشمه براي انتشار داد كه به زودي قرار است چاپ شود.
اين مترجم ميگويد اين روزها حالش خوب نيست اما همچنان ترجمه ميكند. او به تازگي كتاب ديگري از بالارد را به فارسي ترجمه كرده است؛ اتوبيوگرافي بالارد به نام «معجزه حيات».
اين كتاب از روايت كودكي او شروع ميشود، يعني از سال۱۹۳۰ كه در بندر شانگهاي چين به دنيا آمد. پدرش در آن زمان در چين تجارت ميكرد. در دوران جنگ جهاني دوم كه ژاپنيها چين و بندر شانگهاي را تصرف كردند، خانواده بالارد را نيز دستگير كردند و بعد از حمله به پرلهاربر در سال ۱۹۴۱ آنها را به اردوگاه اسراي غير نظامي فرستادند. پس از تسليم ژاپن خانواده بالارد را آزاد كردند و همه آنها در سال ۱۹۴۶ به انگليس برگشتند.
به گفته بهرامي يكي از بخشهاي جالب زندگي اين نويسنده زندگي خانوادگي او است كه همسرش را خيلي زود از دست ميدهد و مجبور است سه بچه كوچك را خودش به تنهايي بزرگ كند.
بهرامي يادآور ميشود: «منظور او از معجزه حيات كودكان هستند كه تقريبا از هيچ به وجود ميآيند.»
اين مترجم همچنين در حال ترجمه يك كتاب ديگر است كه حال و هواي تاريخي دارد و درباره زرتشت است و اميدوار است كه بيماري بگذارد ترجمه اين اثر را به پايان برساند.