نمايشگاه گروهي نقاشي از سه استاد آكادميك هنر
مانيفست انتزاعي در گالري بوم
آزاده جعفريان / نقاشي هنري است كه با زبان جهاني حرف ميزند و مخاطب خاص با زبان واحد را برنميتابد؛ ولي در بسياري از مواقع جغرافياي خالق اثر در خود اثر نهفته است. هرچند كه اين روزها موج نقاشي فيگوراتيو گوي سبقت را از آثار انتزاعي ربوده و از آبسترهها پيشي گرفته ولي با اين حال با تماشاي بسياري از آثار حتي انتزاعي مرز و بوم هنرمند را ميتوان شناخت. نشانهها و كدهايي كه هنرمند به مخاطب آثارش ميدهد گاهي از يك موتيف ساده فراتر ميرود و از پالت رنگي تا تكنيك را دربرميگيرد. اين روزها گالري بوم براي شناخت و تاملي بر آثار انتزاعي بهترين زمان نمايشگاهياش را به نمايشگاه گروهي «لايههاي انتزاع» از سه استاد آكادميك هنر ايراني اختصاص داده است. همايون سليمي، هادي جمالي و رضا خدادادي هنرمنداني هستند كه به زبان انتزاع درونياتشان را به روي بوم آورده و هر يك به نوعي به جغرافياي خود اشاره دارند. همايون سليمي كه عضوهيات علمي دانشگاه هنر تهران است با 10 اثر بدون عنوان تركيب مواد روي بوم در اين نمايشگاه حضور دارد؛ او گلهاي پنج پري را با تكرار به روي بومهايش آورده كه هر كدام به راستينمايي بزرگ از يك مينياتور ايراني است. با دقت در آثار سليمي به دورگيريهاي مينياتور برميخوريم كه خود تكنيك خلق آثار شرقي است و او با اين تكنيك رنگ و بوي نقاشيهاي شرقي و به نوعي عنصر تكرار را در آثارش زنده كرده است. وي درباره خلق اين آثار گفت: اين آثاراز سال 2007 تا 2015 كار شدهاند. آثاري كه ابعاد كوچكتري دارند قديميتر و آنهايي كه بزرگترند جديدتر هستند. زمينه اين آثار اكريليك است و از پودر رنگ و چسب در آنها بهره گرفتهام كه بافتهاي كارها در اثر استفاده از پودر رنگ و چسب به وجود آمدهاند. در اين كارها رنگها لايهلايه روي هم ميآيند و بعد قسمتهاي برجسته آن به وسيله سمباده برداشته ميشود و از زير رنگهايي كه گذاشته شده بيرون ميآيد. وي كه آثارش با فرهنگ ايراني رابطه مستقيم دارد در اين مورد افزود: كارهاي من با فرهنگ ايراني نظير سفال، مينياتور، كاليگرافي، معماري، موسيقي و... رابطه مستقيم دارد. من قبل از اينكه آبستره كار كنم روي موضوعات قديمي و فيگوراتيو كار ميكردم و تحت تاثير نقاشاني بودم كه خودشان تحتتاثير شرق بودند. من در كاشان به دنيا آمدهام و همين امر روي آثارم تاثير داشته همچنان رابطه ميان معماري و عناصر آثارم را حفظ كردم. در همين حين بافت نيز به سراغ آثارم آمد و اين راه تاكنون ادامه پيدا كرده است.
هادي جمالي آثاري را روي ورق آلومينيوم در نمايشگاه گالري بوم به نمايش گذاشته كه نشانههايي از رمل و اسطرلابهاي قديم و موتيفهاي ايراني روي آن ميدرخشند. بهرهگيري از رنگهاي ايراني مانند آبيفيروزهاي از ديگر نشانههاي آثار جمالي است. اوكه در گذشته فيگوراتيو كار ميكرده كمكم به هنر تجريدي و انتزاعي روي آورده و حدود 15 سال روي اين آثار كار كرده است. وي درباره اين دوره كارياش گفت: من ابتدا اين آثار را روي كاغذو بوم كار ميكردم تا اينكه به طور اتفاقي همه آنها را روي فويل آلومينيوم آوردم. ابتدا روي اين فويلها، طراحي ميكنم، خط مينويسم و نقشو نگارهاي مدنظرم را ايجاد ميكنم و سپس آن را پتينه ميكنم. در اين آثار ميتوان هرههاي نماي ساختمانها، رج آجر، آينهكاريهاي قديمي، آثار تاريخي و صنايعدستي تخريب شده را ديد. كارهاي سنتي را دستمايه آثارم قرار ميدهم و از رنگ و فرمهايي در آثارم بهره ميگيرم كه هم ايراني و هم مدرن باشند. جمالي با اشاره به اينكه يك هنرمند وقتي ميخواهد اثري را خلق كند، با لايهلايه كردن فضاهاي جديد به آنچه ميخواهد ميرسد.رضا خدادادي هنرمند ديگر گالري بوم، 14 اثر از مجموعه «حيراني» را روي ديوار اين گالري آويخته است. او كه عضو هيات علمي دانشگاه هنر تهران است حيراني را تحت تاثير طبيعت خلق كرده و از حال و هواي سرگشتگي در طبيعت در بومهايش سخن ميگويد. وي تحت تاثير ديوان شمس حيراني را به تصوير كشيده و ميخواسته روح جاري در اشعار مولانا در مجموعه «حيراني» متبلور شود. وي با اشاره به علاقهاش به طبيعت و بهرهگيري از پالت رنگي خاص با رنگهاي سرد در مورد مجموعه «حيراني» گفت: به نظر من طبيعت آموزگار و استاد بزرگي است. در اين آثار مقصودم بازنمايي دوباره طبيعت نبوده علت آن هم اين است كه هرگز نميتوانم مانند طبيعت كار كنم زيرا طبيعت بسيار زيبا و كامل است. در اين آثار تنها قصد داشتم احساسم از طبيعت و لحظهاي را كه براي من حادث شده بيان كنم.
خدادادي، با بيان اينكه در اين نمايشگاه مانيفستي كه هركس براي خودش دارد، متعلق به خود اوست، گفت: ويژگي هنر ايراني، انتزاعي است و حتي ميتوان گفت خاستگاه اين هنر شرق و به خصوص ايران است. نقاشان ما هرگز از انتزاع دور نشدهاند، هنرهايي از اين دست هنرهاي حرفهاي هستند و نبايد انتظار داشت كه مردم عادي و عام مخاطب ما باشند. اين يك كار كاملا تخصصي و با زبان تخصصي است و مخاطب آن بايد يا حرفهاي باشد يا انگيزههاي لازم را براي برخورد و درك اين هنر داشته باشد. وي در مورد جولان نقاشي فيگوراتيو در اين روزها افزود: به نظر من اين جدال ميان نقاشي انتزاعي و فيگوراتيو هميشه بوده است، اما براي من اهميتي ندارد زيرا من هرگز براي ورود بازار و اقتصاد كار نكردم. من براي ايجاد يك فلسفه كار كردم و براي اينكه عشق و علاقهاي را كه به آن معتقدم در آثارم جاري و ساري كنم نقاشي ميكشم به همين دليل برايم فرقي نميكند كه الان چه هنري مورد قبول و استقبال است. طي اين سالها به سمت و سوي خاصي نرفتم، اگرچه كارهاي انتزاعي متفاوتي انجام دادم و توان فيگوراتيو را نيز دارم اما احساس نياز نكردم تا سبك و شيوهام را تغيير دهم. قطعا هرگاه احساس كنم كه با هنر فيگوراتيو بهتر ميتوانم حرفهايم را بزنم، اين كار را انجام ميدهم، شايد حرف من به ذايقه بسياري خوش نيايد اما درك و ارتباط برقرار كردن و خوانش يك اثر انتزاعي بسيار مشكلتر از يك اثر فيگوراتيو است. شما در نقاشي فيگوراتيو نشانههايي ميبينيد كه به سرعت ميتوانيد آن را بازخواني كنيد، اما در آبستره اين گونه نيست. من دوست نداشتم حرفي كه ميزنم را همه بفهمند. دوست دارم وقتي حرف ميزنم تعداد انگشت شماري از آدمها بفهمند كه چه ميگويم و اين باعث سعادت است. منظور من اين نيست كه مخاطب من بايد بسيار خاص باشد اما نبايد انتظار داشت كه يك اثر هنري را با يكسري فلسفه خاص و تخصص ويژه فهميد.