• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3120 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۹ آذر

سيستم توازن قواي اروپا و پايان آن


انرژي وسيع جلگه‌هاي [ خود ] را به قلب اروپا آورده است: «تركيب بزرگي از اصلاحات ريز دوره بيزانتين و درنده خويي‌هاي مغولان و تركان صحرا نشين، حركت ميان رسوم امپراتوري بيزانتين و خصلت وحشيگري آسيايي، دولت قدرتمندي را به وجود آورده كه حالا اروپا آن را شاهد است و به احتمال زياد و بدون آنكه بفهمد، نفوذ آن را بعد از اين هم احساس خواهد كرد.»هر چيزي كه درباره روسيه است – استبدادگرايي مطلق آن، وسعت آن، جاه‌طلبي‌هايي كه دارد و ناامني‌هايي كه در جهان به وجود مي‌آورد – چالشي را در برابر مفهوم سنتي كه اروپا از نظم بين‌المللي بر‌مبناي تعادل و بازدارندگي ساخته، قرار داده است. موقعيت روسيه در درون اروپا براي مدت‌هاي طولاني مبهم بوده است. همان‌طور كه امپراتوري شارلماني در قرن نهم، به دو ملت مدرن فرانسه و آلمان تقسيم شد، قبايل اسلاو هم بيش از يكهزار مايل دورتر از شرق آنها، كنفدراسيوني را در اطراف شهر «كي‌يف» (كه حالا پايتخت و مركز جغرافيايي دولت اوكراين است با اين‌حال به‌طور همزمان روس‌ها فكر مي‌كنند كه يك ارث غيرقابل منفك پدري‌شان است) تاسيس كردند. اين «سرزمين روس» در تقاطعي كه مملو از تمدن‌ها و مسيرهاي تجاري بود قرار گرفته بود. وايكينگ‌ها در شمال آن، امپراتوري در حال گسترش عرب در جنوبش و قبايل مهاجم ترك در شرق آن؛ روسيه به‌طور دايم در معرض ترس و فتنه بود. آنقدر شرقي بود كه نتواند امپراتوري روم را تجربه كند (با آنكه از لحاظ ريشه‌شناسي لغات و از لحاظ سياسي، «تزار»‌ها مدعي «سزار»‌هاي روم بودند) و مسيحيان قسطنطنيه هم به جاي آنكه براي مسائل روحاني‌شان به روم نظر داشته باشند به كليساي ارتدوكس رو آورده بودند اما با آنكه در روند تاريخي قاره اروپا دايما دور بودند ولي آنقدر هم به آن نزديك بود تا در لغتنامه فرهنگي آنها سهيم شوند. تجربه، روسيه را به عنوان يك قدرت بي‌همتا «اروآسيا»يي قرار داده بود كه در ميان دو قاره ولو شود اما در عين حال در هيچ‌كدام از آنها هم نباشد. مهم‌ترين قطع ارتباطي آنها با تهاجم مغول‌ها در قرن سيزدهم شروع شد كه يك روسيه تقسيم شده سياسي را به زير سلطه درآورد و «كي‌يف» را با خاك يكسان كرد. در همان زمان كه اروپاي غربي در حال رسم كردن يك نسخه از فناوري و روشنفكري جديد بود كه عصر مدرن را خلق كند، دو و نيم قرن تسلط سياسي مغول‌ها (1480-1237) و تلاش بي‌وقفه براي ابقاي يك دولت مستحكم حول دوك نشين مسكو بر روسيه يك جهت‌گيري شرقي را بر آن تحميل كرد. روسيه در دوران عصر اكتشاف دريايي اروپا در حال بازسازي خودش به عنوان يك ملت مستقل بود و در تلاش بود كه مرزهايش را از همه اطراف عليه تهديدها ببندد. همزمان كه اصلاحات پروتستاني در اروپا باعت تنوع سياسي و ديني شده بود، روسيه سقوط شهر ستاره ديني خودش، قسطنطنيه و امپراتوري روم شرقي، به دست مسلمانان در سال 1453 را به عقيده افسانه‌يي ترجمان كردند كه حالا تزار روسيه (همچنان كه راهب فيلوفي حدودا در سال 1500 به ايوان سوم نوشت) «تنها امپراتور مسيحي در جهان» و تنها ناجي است كه پايتخت سقوط كرده  بيزانتين  را  به  قلمرو  مسيحيت  برمي‌گرداند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها