تينا جلالي
هفته گذشته بود كه ايرنا نوشت: «سينماي ايران 400 ميلياردي شد» در توضيح اين گزاره بايد گفت، يعني در سال 1401 از مجموع 49 فيلمي كه در سينماها اكران شد، گيشه 400 ميليارد توماني نصيب سينماي ايران شد. چنين رقم بزرگي در نگاه اول بيشتر به شوخي شبيه بود. طوريكه بعضي كاربران به طنز مطلب را -با ذكر اين نكته كه خبرگزاري دولت گزارش را نوشته- در گروههاي تلگرامي و فضاي مجازي منتشر ميكردند. عدهاي هم شگفتزده پرسيدند: واقعا؟! و سوالهاي بعد از اين قرار بود كه چطور ميشود در طول يكسال گذشته كه همه دم از خاموشي و بيمخاطبي سينماها ميزدند، كاركرد گيشه به اين رقم رسيده باشد؟ مگر سينماها با ركود مواجه نبودند؟ آيا اين رقم فروش در واقعيت اتفاق افتاده است؟
وقتي به سايت سمفا مراجعه ميكنيم، گيشه فيلمها در سال 1401 را حتي كمي بيشتر از 400 ميليارد تومان (408 ميليارد تومان) نشان ميدهد و تعداد مخاطبان فيلمها را حدود 13 ميليون نفر ارزيابي ميكند. اين گردش مالي ما را با دو پرسش روبهرو ميكند؛ آيا سينماي ايران در سال 1401 واقعا اين ميزان فروش داشته است؟ اگر اين فروش را داشته آيا مبلغ 400 ميليارد تومان براي سينما دستاوردي به شمار ميرود؟
وقتي امارات 200 ميليون دلار گردش گيشه دارد و ايران 8 ميليون
نخست سراغ اميرحسين علمالهدي، كارشناس سينما و تحليلگر مباحث فروش فيلم ميرويم. او به «اعتماد» ميگويد: «به نظر من فروش ۴۰۰ ميليارد توماني فيلمها در سال ۱۴۰۱ كاملا واقعي است كه اگر ميخواهيد راستيآزمايي در اين مورد داشته باشيد، ميتوانيد ميانگين قيمت بليت سينماها (33 هزار تومان) را در ميزان مخاطب سينما (13ميليون نفر) ضرب كنيد، حاصل ميشود ۴۰۰ ميليارد تومان كه نشاندهنده فروش واقعي سينما در سال ۱۴۰۱ است.»
علمالهدي توضيح ميدهد: «اما آنچه باعث ميشود اين فروش غيرواقعي به نظر برسد، اين است كه در سال ۱۴۰۱ قيمت بليت 50 درصد افزايش داشت كه اين بالا رفتن قيمت بليت، باعث بزرگ نشان دادن رقم گيشه ميشود. در صورتي كه با كمي دقت متوجه ميشويد كه به موازات اين رقم گيشه 50 درصد افت مخاطب را هم شاهد بوديم.» علمالهدي در ارزيابي خود ملاك را فروش فيلمها در سال ۹۸ قرار ميدهد كه گيشه فيلمها 300 ميليارد تومان بود و فيلمها بيش از 26 ميليون نفر مخاطب داشتند و ميگويد: «با اين ارزيابي بايد سينماي ايران به گيشه ۹۰۰ميليارد تومان در سال۱۴۰۱ ميرسيد كه بگوييم تا حدودي قابل قبول است.»
علمالهدي در ادامه با بيان اينكه ۴۰۰ ميليارد تومان قيمت يك واحد از برجهاي خيابان فرشته است به تفاوت فاحش فروش سينماي ايران با بعضي كشورهاي صاحب سينما اشاره ميكند و ميگويد: «اگر بخواهيم به قيمت دلار حساب كنيم، سينماي ايران در سال ۱۴۰۱ بالغ بر 8 ميليون دلار فروش داشته است... حالا در نظر بگيريد امارات ۲۰۰ ميليون دلار، كره ۳ ميليارد دلار، چين ۹ ميليارد دلار و امريكا ۱۰ ميليارد دلار گردش گيشه داشتهاند.»
16500 بليت براي يك فيلم در يك ساعت
اينجا بد نيست صحبتهاي حجت قاسمزادهاصل، كارگردان فيلم «روز ششم» را مرور كنيم. او در مصاحبهاي كه در تاريخ 22 مرداد 1401 با روزنامه «اعتماد» داشت، گفته بود: «اگر چند سال بعد پژوهشگري بخواهد آمار فروش فيلمهاي اكران شده در اين سالها را بررسي كند قطعا به تصوير واقعي و درستي نميتواند برسد، چون به راحتي فروش فيلمها را دستكاري ميكنند. اين آمار فروش فيلمها كه شما در رسانهها ميبينيد، واقعي نيست. بليت رايگان توزيع ميكنند، در مقياس چند صد ميليون بليت ميخرند تا ميزان استقبال مردم را بيشتر نشان دهند. چند روز متوالي به سامانه سمفا مراجعه كردم و ديدم راس ساعت 12 نيمه شب كه فروش روز بعد شروع ميشود براي يك فيلم به خصوص تعداد 16500 بليت فروخته شده ثبت ميشود! آخر مگر ميشود فقط ظرف چند دقيقه بعد از 12 شب مردم براي فيلمي اين تعداد بليت بخرند؟ حتي اينقدر هوش به خرج نميدهند كه عدد را به تدريج و در طول روز اعمال كنند.»
400 ميليارد باعث تاسف است
وقتي با ابوالحسن داوودي، كارشناس سينما اين نكته را در ميان ميگذاريم، او نظر ديگري دارد و ميگويد: «به نظر من اين رقم فروش، چندان قابل اعتماد نيست، چراكه مجموعه شرايط حاكم بر سينماي ايران و بحرانهاي اجتماعي و سياسي تاثيرگذار بر گيشه باعث شده نتوانيم براي اين اعلامها اعتبار قائل باشيم. حداقل مشاهدات ميداني شخص من نشان ميدهد كه گيشه سينماي ايران بسيار بعيد به نظر ميرسد كه اين ميزان بازگشت مالي را هم داشته باشد. اما اگر فرض را هم بر درست بودن اين رقم بگيريم 400 ميليارد تومان بازگشت گيشه براي سينما با توجه به هزينههاي توليد فيلم و شرايط تورم وحشتناكي كه كشور دارد، نه تنها مايه مباهات نيست، بلكه بسيار هم تاسفبرانگيز است.»
او با اشاره به اينكه مبناي تحليلش بر اساس شرايط اقتصادي روز كشور است، توضيح ميدهد: «به نظر من اين رقم براي سينماي ايران نه تنها آورده خاصي به شمار نميرود، بلكه نشان از بحراني دارد كه سينماي ايران را فراگرفته، چراكه اگر بخواهيم اين سينما مراحل نسبتا طبيعي خودش را مثل سالهاي گذشته طي كند، 400 ميليارد برگشت سرمايه با توجه به سهم تهيهكننده و سرمايهگذار، تنها براي ساخته شدن 10 فيلم متوسط و حتي كم هزينه در سينما كفايت ميكند و نه بيشتر. تازه اگر اين 10 فيلم بتوانند در آينده هزينه خودشان را برگردانند كه در اين صورت چرخه توليد بيش از صد فيلمي سينماي ايران، به يكدهمي ميرسد كه در شرايط واقعيت حاكم امروزي، تنها ميتوانند هزينههاي خود را سربهسر كنند!»
داوودي در ادامه صحبتش در تحليل اين ميزان فروش با اشاره به اينكه شرايط سينما نه تنها معمولي نيست، بلكه به زيست مصنوعي رسيده، ميگويد: «سينماي ايران مثل بيمار محتضري ميماند كه با اكسيژن زنده نگهش ميدارند كه تنها از نامش استفاده كنند، در نتيجه براي زنده ماندن اين بيمار هر كار خير و شري اتفاق ميافتد، اما اين نكته را بدانيم كه اين سينما نه با تزريق و نه با مراقبتهاي ويژه و نه هر ترفند ديگري، ديگر سينما نميشود مگر اينكه خودش، خودش را نجات دهد و نجاتش هم فقط با ساخت فيلم خوب صورت ميگيرد كه البته انگار چنين مهمي با خروجي كه از مديران و شوراهاي تصميمگير مثل شوراي پروانه ساخت ديدهايم، آشكار است كه در دستور كارشان قرار ندارد. آنها ميخواهند صرفا فيلمي ساخته شود تا چوب خطي پر شود كه به بالادستيها بگويند سينما هنوز هست وگرنه خودمان ميدانيم قريب به اتفاق اين فيلمها كه طي يكسال گذشته در سينما با اين رويكرد ساخته شد، محصولاتي نيستند كه نياز مخاطب امروز را به شكل طبيعي و نه با انژكسيون دولتي تامين كنند.»
با سينماي بيمخاطب چه كنيم؟
سجاد نوروزي، مدير سينما آزادي ميگويد: وقتي قيمت بليت در سال۱۴۰۱ با افزايش پنجاه درصدي همراه باشد، طبيعي است فروش بالا ميرود. بله مبلغ ۴۰۰ميليارد تومان كاملا واقعي است، اما ربطي به تعداد مخاطب ندارد.به نظر من اولين، مهمترين و فوريترين مشكل سينماي ايران مساله ريزش مخاطب است. سينماي ايران با وضعيت بيمخاطبي پيش ميرود .
مدير سينما آزادي با بيان اينكه فروش ۴۰۰ ميليارد توماني در شرايط افت تعداد مخاطب اتفاق خجسته براي سينماي ايران محسوب نميشود، ميگويد: اتفاق خجسته وقتي است كه تعداد مخاطب سينماها با دهه شصت و هفتاد قياس شود .حتي اين رقم اتفاق معمولي هم براي سينماي ايران نيست.اتفاق معمولي براي سينماي ايران وقتي است كه همچون سال ۶۶ هشتاد ميليون قطعه بليت به فروش برسد. نه اينكه با ۸۰ ميليون جمعيت، كل تعداد فروش به ۱۵ ميليون قطعه هم نرسد. اين مدير سينما در ادامه به شرايط سخت سالنداري اشاره ميكند و ميگويد: سال ۱۴۰۱ حقوقها با افزايش ۵۷ درصدي مواجه بود كه همين نكته بر روال سينماداري تاثير داشت و هزينه سينماداري را بالا برد .همچنين چند موج افزايش قيمتها را هم داشتيم كه اين موضوع براي سالندارهاي سينما مناسب نبود. مجموع اين شرايط نامطلوب را بايد در گيشه 400 ميلياردي دخيل دانست. اما تحليل همايون اسعديان هم دربرگيرنده نكات مهمي است. او به خبرنگار روزنامه «اعتماد» ميگويد: «رقم 400 ميليارد تومان كاملا واقعي است، اما پرسش من اين است چرا فكر ميكنيم رقم 400 ميليارد بزرگ و مهم است؟»
او توضيح ميدهد: « از 49 فيلمي كه در سال 1401 اكران شده سهم پنج فيلم 200 ميليارد تومان است، 200 ميليارد ديگر سهم 44 فيلم اكران شده است . يعني 44 فيلم با قيمت بليت 45 هزار تومان به فروش 200 ميليارد تومان رسيدهاند. اين رقم كجايش تعجببرانگيز است؟ يعني تنها 5 فيلم سودآوري بالايي داشتند. 44 فيلم فروششان فاجعه بوده است.»
سينماي ايران بايد 1000 ميليارد تومان بفروشد
اين كارگردان در ادامه به تشريح ابعاد فروش 400 ميلياردي ميپردازد و ميگويد: «وقتي بخواهيم از شرايط مطلوب حرف بزنيم بايد گيشه سينماي ايران به فروش 1000 ميليارد توماني دست پيدا كند تا مناسب به نظر برسد و سرپا باشد؛ ولي در شرايط فعلي و با رقم 400 ميليارد تومان، اگر فرض را بر اين بگيريم 49 فيلم فروش برابري ميداشتند هر كدام 4 ميليارد فروختند كه اين نابودي براي سينماي ايران است. امروز، فيلم بايد 30 ميليارد بفروشد تا به هزينه توليد خود برسد. ميتوانم بگويم فروش 44 فيلم امسال نابودي بوده . مضاف بر اينكه 400 ميليارد با تورم بيسابقه اين روزها حتي پول باشگاه پرسپوليس هم نيست.»
او ميگويد: «گول اين اعداد و ارقام را نخوريد، واقعا سال خوبي براي سينما نبود. سينمايي كه 44 فيلم اكران شده آن ضرر بدهد به سراشيبي خطرناكي رسيده است . امروز ساخت فيلم ارزان لوباجت حدود 10 ميليارد تومان هزينه ميبرد، باز هم ميگويم در مرحله اكران اين فيلم بايد 30 ميليارد بفروشد تا تازه به اصل هزينه خود برگردد.»
وقتي ارزش مالي نخود و لوبيا بيشتر از توليد فيلم است
اسعديان با بيان اينكه اين روزها بخش خصوصي توليد فيلم به ندرت دارد ميگويد: «آنچه باعث زنده ماندن نام سينما ميشود، هزينههايي است كه نهادهاي دولتي مثل اوج و فارابي براي ساخت فيلمها ميكنند وگرنه بخش خصوصي سرمايهاش را براي نخود و لوبيا هم خرج بكند بازگشت مالي خوبي برايش دارد -حرف از سكه و طلا نميزنيم - يا اينكه اگر سرمايهاش را صرف هر چيزي غير سينما بكند بعد از بيست روز دوبرابر ميشود الا سينما. چرا بايد سرمايهاش را براي توليد فيلم به خطر بيندازد. مثال واضح براي شما دارم. فيلم «چپ راست» آقاي منوچهر محمدي كه سه سال پيش ساخته شد و تازه امسال فرصت اكران پيدا كرد. شما نگاه كنيد در اين سه سال چقدر تحولات ارزي داشتيم. اگر آقاي محمدي اين سرمايه را صرف كار تجاري ميكرد به چه سوددهي ميرسيد الان با ساخت فيلم به چه سوددهي رسيده است؟ خودتان ارزيابي كنيد.»
اين كارگردان در بخش ديگري از صحبتش با اشاره به اينكه سينماي ايران (به مفهوم صنعت) قبل از كرونا دچار بحران شده بود، ميگويد: «اما آقايان مسوول اين مشكلات را جدي نميگرفتند.»
او ادامه ميدهد: «حالا بياييم از زاويه ديگر به فروش 400 ميليارد توماني سينماها نگاه كنيم كه 9 درصد آن سهم ماليات بر ارزش افروده است و رقم سيصد ميليارد و خردهاي از آن باقي ميماند. از اين سيصد ميليارد سهم سينماداران 180 ميليارد تومان است و بقيه براي سينماگراني است كه فيلم ساختند.
كشور ايران 252 سينما و حدود 500 سالن دارد كه از سالنهاي گناباد گرفته تا كوروش را شامل ميشود. از بين اين سينماها اگر سرشكن كنيم 180 ميليارد تومان فقط سهم چند سالن پرفروش بوده است كه تازه همين رقم هم براي بهروزرساني تجهيزات سالنهايشان ميشود. حالا در نظر بگيريد همين سينماداران محترم اگر كافيشاپ در ميدان جمهوري داشتند سودآوري بيشتري برايشان داشت تا اينكه الان سينمادار هستند. شما به من بگوييد اين رقمها با هم همخواني دارد يا خير؟ اين كارگردان سينما در پاسخ به اين پرسش كه بعضي كارگردانها معتقدند حتي رقم 400 ميليارد قابل اعتماد نيست، چون ارگانها بليتخري ميكنند، ميگويد: «من هم ميپذيرم كه چنين اتفاقي ميافتد اما در نهايت پول وارد سينما شده است. حتي يك زماني تهيهكنندهاي براي اينكه كف فيلمش نيفتد بليت ميخرد -كه دوباره در چرخش سود به جيب خودش برميگردد- اما توجه كنيم اين ميزان بليت خريده شده و وارد چرخه سينما شده است؛ اما آمار به هيچ عنوان غلط نيست.»
ابوالحسن داوودي| به نظر من رقم 400 ميليارد فروش، چندان قابل اعتماد نيست چرا كه مجموعه شرايط حاكم بر سينماي ايران و بحرانهاي اجتماعي و سياسي تاثيرگذار بر گيشه، باعث شده نتوانيم براي اين اعلامها اعتبار قائل باشيم... اما اگر فرض را هم بر درست بودن اين رقم بگيريم، 400 ميليارد تومان بازگشت گيشه براي سينما با توجه به هزينههاي توليد فيلم و شرايط تورم وحشتناكي كه كشور دارد، نه تنها مايه مباهات نيست، بلكه بسيار هم تاسفبرانگيز است.
همايون اسعديان| وقتي بخواهيم از شرايط مطلوب حرف بزنيم بايد گيشه سينماي ايران به فروش 1000 ميليارد توماني دست پيدا كند تا مناسب به نظر برسد و سرپا باشد؛ ولي در شرايط فعلي و با رقم 400 ميليارد تومان، اگر فرض را بر اين بگيريم 49 فيلم فروش برابري ميداشتند هر كدام 4 ميليارد فروختند كه اين نابودي براي سينماي ايران است. امروز، فيلم بايد 30 ميليارد بفروشد تا به هزينه توليد خود برسد. ميتوانم بگويم فروش 44 فيلم امسال نابودي بوده.
اميرحسين علمالهدي|فروش ۴۰۰ ميليارد توماني فيلمها در سال ۱۴۰۱ كاملا واقعي است. براي راستيآزمايي ميتوانيد ميانگين قيمت بليت سينماها (33 هزارتومان) را در ميزان مخاطب سينما (13ميليون نفر) ضرب كنيد، حاصل ميشود ۴۰۰ ميليارد تومان... آنچه باعث ميشود اين فروش غيرواقعي به نظر برسد، اين است كه در سال ۱۴۰۱ قيمت بليت 50 درصد افزايش داشت كه اين بالا رفتن قيمت بليت، باعث بزرگ نشان دادن رقم گيشه ميشود. در صورتي كه به موازات اين رقم گيشه 50 درصد افت مخاطب را هم شاهد بوديم.
سجاد نوروزي|مبلغ ۴۰۰ميليارد تومان كاملا واقعي است اما در شرايط افت تعداد مخاطب اتفاق خجسته براي سينماي ايران محسوب نميشود. اتفاق خجسته وقتي است كه تعداد مخاطبان سينماها با دهه 60 و 70 قياس شود. حتي اين رقم اتفاق معمولي هم براي سينماي ايران نيست. اتفاق معمولي براي سينماي ايران وقتي است كه همچون سال ۶۶ هشتاد ميليون قطعه بليت به فروش برسد. نه اينكه با ۸۰ ميليون جمعيت، كل تعداد فروش به ۱۵ ميليون قطعه هم نرسد.