• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3120 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۹ آذر

وقتي همه اپوزيسيون مي‌شوند

عبدالجواد موسوي

با جمعي از دوستان روزنامه‌نگار رفته بوديم به ديدار يكي از مسوولان محترم. موقعي كه خواست چيزي بگويد خواهش كرد دوربين را خاموش كنند تا بتواند راحت و صميمي با ما سخن بگويد. اينكه ما را خودي فرض كرده بود خوشحال بوديم. انصافا هم بي‌پرده و صريح سخن گفت. نه اينكه فكر كنيد چيز خاصي گفت. همان چيزهايي را گفت كه معمولا ما هم مي‌گوييم. از آمار وحشتناك اعتياد، طلاق، ايدز و اين حرف‌ها و با تكرار مداوم اين هشدار كه اگر فكري نكنيم به زودي همه‌چيز از دست خواهد رفت. آماري هم داد از نزاع‌هاي خياباني و بي‌اخلاقي‌هاي ديگر. گفتم كه حرف خاصي نمي‌زد. اين حرف‌ها خوراك 24 ساعت روزنامه‌نگار جماعت است با اين تفاوت كه روزنامه‌نگارها بابت اين حرف‌ها به سياه‌نمايي متهم مي‌شوند و اين مدير محترم نه. البته اگر اين مدير محترم ناپرهيزي كند و اين حرف‌ها را نه جلوي يك دوربين خاموش كه در يك مجمع عمومي طرح كند آن وقت ماجرا كاملا تفاوت خواهد كرد و همين را هم پرسيدم يعني گفتم ببخشيد جناب دكتر اين حرف‌ها را جاي ديگري هم مي‌گوييد كه گفت اگر منظورتان در جاي رسمي است نه كه ديدم حواسش جمع است. گفتم گفتن اين حرف‌ها آن هم به ما كه هيچ كاره حسنيم و تا مي‌آييم حرف بزنيم به خيلي چيزها متهم مي‌شويم چه فايده‌يي دارد. اين حرف‌ها را به كساني بگوييد كه كاري از دست‌شان برمي‌آيد كه فرمود:
اي كه دستت مي‌رسد كاري بكن  / پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار
كه پاسخ درست و درماني نيامد. اين شد كه تصميم گرفتم اينجا حرف‌هايم را تكرار كنم. سخن گفتن با روزنامه‌نگار جماعت از نابساماني‌ها درست مثل سخن گفتن با كوه است يا برعكس يعني شما وقتي از نابساماني‌ها سخن مي‌گوييد روزنامه‌نگارها فكر مي‌كنند دارند انعكاس سخنان خود را مي‌شنوند كه اين خود گواهي است بر بي‌پناهي و بي‌كسي روزنامه‌نگاراني كه دل‌شان براي اين سرزمين مي‌تپد:
كس سوال مرا نگفت جواب / ناله در كوهسار خواهم كرد
به راستي اگر همه آنها كه در حضور روزنامه‌نگاران تبديل به يك منتقد بي‌پروا مي‌شوند محافظه‌كاري را كنار مي‌گذاشتند و آنجا كه بايد سخن بگويند سخن مي‌گفتند اوضاع بهتر از اين نمي‌شد؟ از روزنامه‌نگار كه كاري برنمي‌آيد. ديگر اينكه چرا مسوولان محترم درست مثل روزنامه‌نگاران كه نه درست مثل نيروي اپوزيسيون سخن مي‌گويند. روزنامه‌نگار كه شناسنامه‌اش مشخص است، بابت حرف هايش تاوان هم مي‌دهد، حرف‌هايش را هم نه جلوي دوربين خاموش كه آشكارا بر زبان مي‌آورد. اين شكل از حرف زدن بيشتر به رفتار اپوزيسيون شباهت دارد. بعضي از مسوولان محترم به گونه‌يي سخن مي‌گويند كه انگاري در شكل‌گيري چنين وضعيتي هيچ نقشي نداشته‌اند. اين خيلي جوانمردانه نيست كه آدميزاد از مواهب مديريت در جمهوري اسلامي برخوردار باشد اما به هنگام انتقاد از همه پيشي بگيرد و بشود منتقد راديكال وضع موجود. اين يك‌جور زرنگ بازي است كه اصلا شكل خوشايندي ندارد و هيچ تحسيني را برنمي‌انگيزد. اگر قصوري هست و ايرادي، همگان در آن شريكند. خود را تافته جدا بافته‌يي فرض كردن و همه كم‌كاري‌ها و نابساماني‌ها را به گردن ديگران انداختن كار جالبي نيست و اصلا اين چه اوضاعي است كه همگان در آن منتقدند؟ پس مقصر اصلي كيست؟ اگر حقيقتا منتقديد يا علي. بياييد وسط گود. آن ميز خوش آب و رنگ و جذاب را رها كنيد و قلم به دست بگيريد و با حقوق روزنامه‌نگاري سر كنيد و تاوان منتقد بودن‌تان را هم بپردازيد لطفا. شايد در آن صورت بتوانيد براي جامعه‌يي كه دعوي دلسوزي‌اش را داريد بيشتر مفيد واقع شويد. يا علي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها