قوه قضاییه و نهادهای نظارتی به وضعیت مدیریت فوتبال ورود کنند
چرخه تکراری آسیب به فوتبال را بشکنید!
علي ولياللهي
اتفاقي كه براي باشگاه استقلال رخ داده است را نبايد به صورت مجرد و در بستر زماني حال حاضر بررسي كرد. استقلال امسال در گرفتن مجوز حرفهاي دچار مشكل شده ولي شروع اين اتفاق به سه سال قبل برميگردد. در واقع مثل همه پديدهها وضعيت امروز باشگاه استقلال و عدم موفقيت اين تيم براي تسويه حساب با سرمربي ايتاليايي سابق خود و در نتيجه به مشكل خوردن در اخذ مجوز حرفهاي يك پروسه طولاني مدت دارد و حتي پاي خيلي آدمهاي بيربط را به ماجرا باز ميكند.
الگوي ثابت مديران ورزشي: خرابكاري، قايم شدن و بازگشت!
نگاهي به عملكرد مديران منصوب شده از سوي وزارت ورزش در سالهاي قبل يك الگوي مشخص را نمايان ميكند. مديراني كه آمدند و منافع شخصي خودشان چه مالي و چه اجتماعي را دنبال كردند، باشگاه را به خاك سياه نشاندند و در نهايت در غبار گم شدند. براي پيدا كردن مدل چنين مديراني نياز نيست به چند ده سال قبل برگشت. همين واكاوي تاريخ نزديك يعني 4، 5 سال گذشته در دو باشگاه استقلال و پرسپوليس نشان ميدهد چطور دو باشگاه پرطرفدار ايران صدها ميليارد تومان بابت تصميمات مديراني كه بعدا هيچ كدام بازخواست نشدند، ضرر كردند.
در پرسپوليس و در پروندههاي مربوط به كالدرون، رادوشوويچ و استوكس تخلفاتي متوجه محمدحسن انصاريفرد مديرعامل سابق سرخها شد. اين مدير به اصطلاح ورزشي به خاطر تصميمات عجيب و غريب ميليونها دلار بدهي روي دست باشگاه گذاشت و بعد هم به راحتي باشگاه را ترك كرد. انصاريفرد هيچگاه بابت اخراج بيدليل كالدرون، مربي آرژانتيني كه تيمش صدر جدول بود، پاسخي ارايه نكرد. اخراجي كه چند صد هزار دلار به پرسپوليس ضرر وارد كرد. او هيچگاه نگفت چرا با يك دروازهبان خارجي نيمكتنشين قرارداد سنگين طولاني مدت امضا كرد و هيچگاه نگفت چرا با بازيكني كه يك تيم ايراني ديگر را مچل كرده بود، قرارداد چند صد هزار دلاري بست. بازيكني كه چند ماه پيش به جرم حمل مواد مخدر بازداشت شد! اما اين تمام شاهكارهاي انصاريفرد نبود. انتشار اسنادي از باشگاه پرسپوليس نشان داد او پول خريد كت و شلوار و حتي جورابش را هم از حساب باشگاه برداشت ميكرده. اما عاقبت چنين شاهكارهايي چه شد؟ هيچ مطلق!
از آن بدتر رييس فعلي فدراسيون فوتبال است. مهدي تاج با پرونده ويلموتس گيت و ضرر چند صد ميلياردي به فوتبال ايران، شهريور سال گذشته به فدراسيون فوتبال بازگشت و هنوز سكاندار پرطرفدارترين ورزش ايران است. اين در حالي است كه در زمان اعلام راي فيفا عليه ايران در پرونده ويلموتس خيلي از نهادها از جمله برخي نمايندگان مجلس خودشان را وسط انداختند كه ما برخورد ميكنيم و اجازه تضييع بيتالمال را نميدهيم و... اما وقتي تاج در يك فرآيند عجيب از عزل شهابالدين عزيزيخادم تا پروسه ثبتنام و تاييد صلاحيتها و رايگيري دوباره به ساختمان سئول برگشت هيچ كدامشان كلامي بر زبان نياوردند.
يا حتي خود مديرعامل قبلي استقلال يعني مصطفي آجرلو كه اين روزها بحث بررسي پروندههايش در قوه قضاييه مطرح شده است. كسي كه هم رييس سازمان خصوصيسازي او را متهم ميكند و هم مديرعامل فعلي آبيها يعني علي فتحاللهزاده. او كه در سابقهاش آشفته بازارهايي نظير وضعيت تيمهاي تراكتور و استيل آذين ديده ميشد، اما سر از مديرعاملي استقلال درآورد و به قول فتحاللهزاده گرانترين قهرماني تاريخ فوتبال ايران را به ارمغان آورد. خود علي فتحاللهزاده هم در همين الگو جا ميگيرد. او تا قبل از آخرين حضورش در استقلال چندين بار مديرعامل يا عضو هياتمديره استقلال شده بود و در پروندهاش تاريكخانههايي به چشم ميخورد كه در يكي از آنها ماجراي تبديل لاشه چك چند صد ميليوني به چند ميلياردي برملا شده. مديري كه چند ماه قبل در تلويزيون وعده ساخت استاديوم در متاورس و توليد ارز ديجيتال استقلال ميداد و امروز ميگويد: «من آن گلبرگ مغرورم كه ميميرم ز بيآبي!»
الگوي مشخص اين مديران و بسياري از مديران ديگر را به راحتي از همين مثالها ميتوان يافت. آدمهايي كه به شكل عجيبي در همه دولتها با گرايشهاي سياسي مختلف پست ميگيرند. وقتي خرابكاري ميكنند،ميروند يك جاي ديگر مشغول ميشوند و بعد از مدتي برميگردند. انگار نه انگار كه اتفاقي افتاده. مثلا احمد مددي را در نظر بگيريد. مديرعامل قبلي استقلال كه جان هواداران آبي را با مديريت نااميدكنندهاش به لب آورد، اما وقتي از اين تيم رفت، شد مدير مجموعه ورزشي آزادي! يا ايرج عرب را به ياد بياوريد كه موفقترين مربي تاريخ باشگاه پرسپوليس را فراري داد و علاوه بر آن جريمه ميليون دلاري را روي دست باشگاه گذاشت. اما تنها چند روز بعد از جدايي از باشگاه پرسپوليس به سمت سرپرست فدراسيون دووميداني منصوب شد. چهرههايي كه با اصلاحطلبها كار ميكنند، با اصولگراها نشست و برخاست دارند، در نهادهاي قضايي و نظامي آشنا دارند، به پايداريچيها و موتلفهايها وصلند و رسانههاي زيادي هم در اختيار دارند. در يك كلام اينها را ميتوان شبكهاي از فرصتطلبان معرفي كرد كه هر موقع فرصت را مهياي حضور ببينند با دست وزراي ورزش كه بعدا هيچ مسووليتي به عهده نميگيرند، وارد ميشوند و هر موقع حس كردند اوضاع به هم ريخته ناپديد ميشوند.
اگر راست ميگوييد به سازمان حسابرسي و بازرسي فرصت بدهيد!
يكي از نكات جالب اين مديران تاكيد زياد روي شفافيت مالي است، اما هر موقع بحث حسابرسي و بازرسي از راه ميرسد به شكلهاي مختلف واكنش منفي نشان ميدهند. از ديد اين مديران شفافيت مالي فقط در رسانههاي حامي خودشان مهم است و همين كه فلان رسانه از پاكدستي آنها تيتر بزند كار به انجام رسيده است. اين مديران اگر راست ميگويند چرا يكبار در دوران مديريت خودشان به سازمان بازرسي و حسابرسي نميگويند دو تا تيم متخصص بفرستند تا شرايط را بررسي كنند؟ چرا بايد شرايط جوري باشد كه هر مدير جديدي كه ميآيد از لاي كشوها و پروندههاي قديمي انبوهي از چكها و رسيدها و بدهيهاي عجيب و غريب پيدا كند؟ مگر ميشود يك مجموعه از ده سال قبل يك بدهي داشته باشد و آن را پرداخت نكرده باشد؟ مگر ميشود يك نفر با حكم توقيف اموال باشگاه از راه برسد در حالي كه طلبش مال چندين سال قبل بوده؟ پس كي اينها مورد رسيدگي قرار گرفتند و كدام نهاد پروندهها را مورد بررسي قرار داده كه چنين چيزهايي از قلم افتاده است؟ از اين به بعد هر مديري كه ادعاي شفافيت مالي كرد بايد اين را با اسناد نهادهاي مربوطه ثابت كند!
مجلس كجاست؟
همانطور كه گفته شد اين مديران دوست و آشناهاي زيادي در ارگانهاي مختلف دارند كه در بزنگاهها كمكشان ميكنند. يكي از اين ارگانها مجلس است. براي روشن شدن موضوع كافي است واكنش چند نماينده مجلس به حذف استقلال و پرسپوليس از ليگ قهرمانان آسيا در دوره قبل را به ياد بياوريد و با سكوت امروزشان در ماجراي پيش آمده براي استقلال مقايسه كنيد. در دوره قبل كه داستان حذف سرخابيها پيش آمد چند نماينده مجلس هر روز در صحن علني و رسانهها رييس فدراسيون فوتبال و كميتههاي صدور مجوز حرفهاي را ميكوبيدند كه شما باعث شديد استقلال و پرسپوليس حذف شوند! هر چند خودشان هم ميدانستند و بعدها هم مشخص شد كه مشكل اصلي مالكيت مشترك دو باشگاه بوده. همان نمايندگاني كه در مقطعي به همه چيز فوتبال گير ميدادند و با نام فوتبال اسم و رسمي براي خودشان دست و پا كردند. نمايندگاني كه به لباس تيم ملي زنان و اردوي بانوان گير ميدادند و در مساله VAR دنبال ردپاي نفوذ ميگشتند و ميخواستند عاملان حذف سرخابيها را دادگاهي كنند، اما از زمان بازگشت مهدي تاج به فدراسيون فوتبال ديگر علاقهاي به اظهارنظر در مورد مستطيل سبز نشان ندادند. افرادي كه نه ديگر بازگشت يك مدير با پرونده ضرر صدها ميليارد توماني به بيتالمال برايشان مهم بود، نه تكليف پولهاي طرفداران سرخابيها در بورس، نه اتفاقات تيم ملي و نه پاداشهاي نجومي اعضاي هيات رييسه فدراسيون فوتبال. امروز هم به حذف استقلال از آسيا با ديده «به ما ربطي ندارد» نگاه ميكنند، چون احتمالا پيگيري اين مسائل ديگر منفعت خاصي برايشان به دنبال ندارد يا از آن بدتر كساني چنين وضعيتي را رقم زدند كه با حمايت همين افراد سر كار آمدند و طبيعتا هيچ چاقويي دسته خودش را نميبرد!
صداوسيما هم شرايطي شبيه به مجلس دارد. در برههاي كه خيلي هم از آن نگذشته صداوسيما هر روز برنامههايي با حضور كارشناسان و تحليلگران ترتيب ميداد تا ابعاد اتفاقات پشت پرده فوتبال روشن شود ولي امروز جز چند برنامه مهجور ديگر كسي علاقه چنداني به پيگيري موضوعات ندارد. اگر هم احيانا انتقادي صورت ميگيرد به خاطر مسائل شخصي برخي دستاندركاران صداوسيما با برخي مديران فوتبال است. به بيان سادهتر ديگر خبري از تشكيل يك جبهه واحد عليه يك فرد يا شخص نظير آنچه عليه محمد دادكان در دهه هشتاد و بعد از حذف تيم ملي در جام جهاني 2006 يا اتفاقي كه براي شهابالدين عزيزيخادم در سال 1400 رقم خورد، نيست.
لزوم ورود قوه قضاييه
آنچه امروز لازم به نظر ميرسد، ورود نهادهاي نظارتي و قضايي به پروندههاي فوتبال است. مطالبهاي كه سالهاست اهالي فوتبال دارند و به نتيجه ملموسي نرسيده. البته در حال حاضر پرونده مهدي تاج بابت تضييع بيتالمال در جريان است. همين طور گفته شده براي مصطفي آجرلو هم پرونده تشكيل شده است. ضمن اينكه در ماجراي عدم پرداخت بدهي استراماچوني توسط مديران استقلال دادستاني پيگير شده است.
با اين حال انتظاري كه در اين زمينه ميرود خيلي بالاتر است. مديري كه قرار است به فوتبال يا استقلال و پرسپوليس يا يك باشگاه صنعتي بيايد بايد بداند قرار نيست بعد از اتمام ماموريت برود دنبال زندگياش. بايد بداند كه مجبور است تا آخرين ريال هزينهها پاسخگو باشد. بايد آنهايي كه اين مديران را منصوب ميكنند، بدانند با هر انتخاب پاي خودشان هم گير است. نبايد جوري باشد كه حميد سجادي بتواند بگويد: «ما پول را در اختيار استقلال و پرسپوليس قرار داديم و به آنها گفتيم اين گوي و اين ميدان.» او بايد بداند خودش بخشي از اين گوي و ميدان است و در قبال عملكرد مصطفي آجرلو، علي فتحاللهزاده و رضا درويش پاسخگو باشد. مسعود سلطانيفر امروز كجاست كه در مورد انتخاب احمد مددي و ايرج عرب و محمدحسن انصاريفرد پاسخ بدهد؟
اگر قوه قضاييه به اين پروندهها ورود كند ديگر تنها شهوت مديريت استقلال و پرسپوليس يا فدراسيون فوتبال نميتواند باعث شود فرد بدون توجه به عاقبت باشگاه و صرفا براي تامين نيازهاي خودش با احساسات ميليون هوادار بازي كند. اگر پيگيري باشد حتي يك مدير كاربلد هم با حساب و كتاب به اين مجموعهها ورود خواهد كرد، چون ميداند دوران مسووليتش با رفتن از آن مجموعه پايان نمييابد. نهادهاي نظارتي ميتوانند با عملكرد به موقع خود الگوي تكراري حضور مديران فرصتطلب در ورزش را بشكنند و آن وقت شايد اوضاع كمي بهتر شود. البته نبايد فراموش كرد كه اقدام نهادهاي قضايي به تنهايي نميتواند كافي باشد و مقامات دولتي و تصميمگير نيز بايد در انتخابهاي خود براي مديريت فوتبال دقت بيشتري به خرج دهند و رابطهبازي را فراموش كنند.
الگوي مشخص اين مديران و بسياري از مديران ديگر را به راحتي از همين مثالها ميتوان يافت. آدمهايي كه به شكل عجيبي در همه دولتها با گرايشهاي سياسي مختلف پست ميگيرند. چهرههايي كه با اصلاحطلبها كار ميكنند، با اصولگراها نشست و برخاست دارند، در نهادهاي قضايي و نظامي آشنا دارند، به پايداريچيها و موتلفهايها وصلند و رسانههاي زيادي هم در اختيار دارند. در يك كلام اينها را ميتوان شبكهاي از فرصتطلبان معرفي كرد كه هر موقع فرصت را مهياي حضور ببينند با دست وزراي ورزش كه بعدا هيچ مسووليتي به عهده نميگيرند، وارد ميشوند و هر موقع حس كردند اوضاع به هم ريخته ناپديد ميشوند.
كافي است واكنش چند نماينده مجلس به حذف استقلال و پرسپوليس از ليگ قهرمانان آسيا در دوره قبل را به ياد بياوريد و با سكوت امروزشان در ماجراي پيش آمده براي استقلال مقايسه كنيد. در دوره قبل كه داستان حذف سرخابيها پيش آمد چند نماينده مجلس هر روز در صحن علني و رسانهها رييس فدراسيون فوتبال و كميتههاي صدور مجوز حرفهاي را ميكوبيدند كه شما باعث شديد استقلال و پرسپوليس حذف شوند! همان نمايندگاني كه در مقطعي به همه چيز فوتبال گير ميدادند و با نام فوتبال اسم و رسمي براي خودشان دست و پا كردند، اما از زمان بازگشت مهدي تاج به فدراسيون فوتبال ديگر علاقهاي به اظهارنظر در مورد مستطيل سبز نشان ندادند.