عقلانيت، تدبير و اميد؛ گرهگشاي امور
بالاخره پس از حدود 18 ماه گفتوگو، توافق نهايي انجام شد؛ توافقي كه بنابه برداشت بسياري از ناظران سياسي و بينالمللي فصل نويني را در سياست خارجي و اداره كشور ايجاد خواهد كرد. درباره اين توافق نه تنها يادداشتهاي گوناگون كه بايد كتابهاي زيادي نوشت. درباره علل به وجود آمدن ماجرا، اشتباهات طرفين، هزينههايي كه اين اختلافات بر جامعه جهاني و ايران تحميل كرد، علل روي آوردن طرفين به گفتوگو، سازوكار و مشكلات 18 ماه گفتوگو و فراز و فرودهاي آن، نقش شخصيتها در رسيدن به اين توافق بطور مشخص در طرف مقابل اوباما و جان كري و در طرف ايران رهبري نظام و رياستجمهوري و وزير امور خارجه، اختلافات داخلي دو طرف و ميزان و اهميت نقش مخرب لابي اسراييل در كنگره امريكا در آن طرف و در اين سو نيز دلواپسان، دلايل و انگيزههاي مخالفت در دو سو و اثرات آنها بر روند مذاكرات، نقش مثبت يا منفي كشورهاي منطقهاي و اعضاي غير امريكايي 1+5 و نيز تاثيرات اين توافق در شكلگيري يك رويه جديد جهاني در ميزان كارايي تحريم در رسيدن به اهداف سياسي و نيز شيوه صلح و سازش در حل مناقشات مهم به ويژه در لغو قطعنامههاي صادره شوراي امنيت در ذيل فصل هفت و نيز همكاريهاي بينالمللي در حل مناقشات منطقهاي و جهاني، فقط بخشي از ابعاد مربوط به اين مذاكرات و رسيدن به توافق است. همچنين ميتوان به عوامل منطقهاي موثر بر اين گفتوگوها مثل بحران عراق، سوريه و مشكلات امريكا در منطقه و نيز فشارهاي اقتصادي ناشي از تحريم بر ايران در شكلگيري اين توافق اشاره كرد. از زاويه داخلي نيز به اثرات تحريم بر درآمدها و هزينههاي دولت و مردم و ساختار و رشد منفي اقتصادي كشور و نيز توسعه فساد و شكلگيري گروههاي مافيايي براي دور زدن تحريم و اتلاف گسترده منابع ميتوان پرداخت. از سوي ديگر از اكنون ميتوان اثرات داخلي اين تحريم را نيز در حوزه سياست و اجتماع مورد ارزيابي قرار داد. به طور مشخص اثر آن بر انتخابات سال 1394 و نيز موازنه قواي سياسي و باز شدن فضاي سياسي و نيز ايجاد روحيه نشاط و اميد به آينده در جامعه از اهم موضوعاتي است كه ميتواند مورد بحث قرار گيرد. همه اين موارد را ميتوان در قالب يادداشتهاي روزانه نيز به بحث گذاشت ولي در اين يادداشت اجمالا بايد به چند نكته ابتدايي اشاره كرد.
1- بيش از هر چيز بايد يك خسته نباشيد و دست مريزاد به تيم گفتوگوكننده گفت كه در عين تعداد كم آنان، از پشتوانه نظري و كارشناسي عميقي برخوردار بودند. ضمن آنكه اعتماد به نفس جدي داشتند و زير بار فشارهاي پيدا و پنهان كمر خم نكردند و يك تنه در برابر تمامي ظرفيت حقوقي و ديپلماسي جهان كه در سازمانهاي بينالمللي و نيز آژانس انرژي اتمي و كشورهاي اصلي شوراي امنيت متمركز است، ايستادگي و مذاكره كردند و كار را پيش بردند. البته همانطور كه آقاي ظريف گفتهاند آن چيزي كه به دست آمده براي همه كامل نيست، ولي آن چيزي است كه ميتوانست به دست آيد. واقعيت نظام بينالملل هم همين است، قرار نيست تمامي كيك را يك طرف ماجرا بردارد، اين كيك برحسب قدرت و توان چانهزني طرفين ذينفع تقسيم ميشود و هنر ديپلماتهاي هر كشور وقتي است كه سهم بيشتري را براي كشور خود اختصاص دهند.
2- مساله اصلي در هر توافقي اين است كه مواجهه بعدي ما با آن چه بايد باشد؟ اين مواجهه بر ميزان فايده مندي بعدي توافق اثر دارد. اگر ما به عنوان يك ملت و مردم متحد عمل كنيم، به طور طبيعي، تفسير و برداشت بهتري خواهيم داشت. اين مساله مثل كاشتن بذر است و اكنون جوانههاي آن از خاك برآمده، نحوه نگهداري و داشت ما است كه ميزان ثمر نهايي اين كشت را تعيين ميكند. بنابراين انتظار ميرود كه از اين پس برخي از نيروهاي داخلي كه دلواپس ماجرا بودند ريل نگاه خود به موضوع هستهاي را تغيير دهند. البته بايد متذكر شد كه مخالفتهاي اين گروه تا اين لحظه، با وجود خواست آنان نه تنها براي رسيدن به توافق بد نبود، كه مثبت هم بود و مصداق آن آيه شريفهاي شد كه ميفرمايد: «عسى انْ تكْرهُوا شيْئًا وهُو خيْرٌ لّكُمْ» چه بسيار چيزهايي كه آن را بد ميدانيد ولي براي شما خير و نيكي است. اين مخالفتهاي داخلي نيز از يك سو موجب شد تا هيات مذاكرهكننده با دقت بيشتري امور را پيگيري كند و از سوي ديگر مردم در مواجهه با اين گروه مخالفخوان رفتار شايستهاي از خود نشان دادند. ولي هرچه بود گذشت، از اين پس نبايد توافق را دچار ضعف و ناكارآمدي كرد، چرا كه نفع اين كار به جيب دشمنان اين مردم ميرود. برخي اصحاب قلم كه ميكوشيدند با سنگاندازي خود در به نتيجه رسيدن مذاكرات اخلال ايجاد كنند تا درستي پيشبيني خود را به اثبات برسانند و ذرهاي دل در گرو منافع ملي كشور نداشتند، اكنون ميتوانند با حمايت خود از موافقت مذكور نشان دهند كه آن مخالفتها تاكتيكي بوده و قصد كمك به گروه مذاكرهكننده را داشتهاند.
3- نكته بسيار مهم اين است كه اين توافق تاثير مثبتي بر كل جريان امور كشور و به طور مشخص اقتصاد خواهد گذاشت، ولي اين تاثير دو وجه رواني و عيني دارد. وجه رواني آن به سرعت ظهور خواهد كرد ولي وجه عيني آن نيازمند گذشت زمان است و بايد قدري بردباري داشت. البته استفاده كامل از وضعيت موجود منوط به اين است كه سياستهاي اقتصادي گذشته به كلي اصلاح شود و دولت براساس برنامه و عقلانيت اقتصادي عمل و رفتار كند. به اين اعتبار موافقت حاضر، شرط لازم براي بهبود وضع اقتصادي است ولي شرط كافي نيست، عقلانيت و تدبير شروط لازم و كافي براي بهبود امور است. درك ما از اين وضعيت به مديريت انتظارات جامعه كمك خواهد كرد.