در ستايش خانم مترجم
حسن لطفي
آنطور كه از شواهد و نوشتهها و گفتهها پيدا است، خانم مترجم سي سالي ميشود كه امين قابل اعتمادي براي خوانندگان ادبيات آلماني است. اينكه نوشتهام امين، به خاطر باوري است كه نسبت به ترجمه دارم. در باورم مترجم در كنار خلق دوباره يك اثر به زباني ديگر، وظيفه دارد ميان نويسنده اصلي و مخاطب غير همزبانش بايستد و آنچه نويسنده در ذهن و قلم دارد را به شكل درست و كاملي به طرف ديگر (خواننده - مخاطب) منتقل كند. درست در ذهنم مترادف با وفاداري به قالبي است كه نويسنده براي بيانداستان، انديشه، شعر و... انتخاب كرده است و كامل برايم، پرهيز از كاهش كلمه، فكر، انديشه و هر آن چيزي است كه نويسنده نوشته است. با اين حساب مترجم خوب در كنار خالق بودن بايد امانتدار خوبي هم باشد. همانطور كه خانم مترجم به گواه حدود شصت اثر ترجمه شده و گواه خوانندگان آثار و بسياري از صاحب نظران، نويسندگان و مترجماني كه او را ميشناسند چنين فردي است. از ميان اين افراد، جمعي عصر پنجشنبه 9شهريورماه در خيابان فياضي (فرشته معروف!) بهدعوت نشر افق در مجموعه فرهنگان فرشته گرد هم آمدند. مكاني كه اگر چه حالا كتابفروشي و كافه و مجموعه خوبي است، سالها پيش مامن و منزل محمدعلي فروغي بوده كه در كنار نويسندگي، در دنياي سياست هم براي خودش كسي شده و سه دوره نخستوزيري حكومت پهلوي در كارنامه سياسياش ديده ميشود. بهانه جمع شدنشان هم جايزه بينالمللي معتبري بود كه به خانم مترجم اختصاص يافته بود. (جايزه فردريش گاندولف كه از سال 2013 به كساني تعلق ميگيرد كه بيشترين فعاليت را در گسترش ادبيات و فرهنگ كشور آلمان داشته باشند). حاضران كه تعدادشان كم هم نبود (نسبت به حاضرين چنين نشستهايي) ستايشگران خوبي براي خانم مترجم بودند. چه آنهاييكهسخنگفتند (اميرحسين چهلتن، علي اصغر محمدخاني، محمود حدادي، محمد حسيني و مريوان حلبچهاي) و چه آنهايي كه با آمدن و تشويقهاشان تاييدكننده بودند. نكته مهمتر از همه براي من حرفهاي خود خانم مترجم بود. حرفهايي كه در آن اهميت مخاطب و خواننده برجسته بود. اهميتي كه باعث نشده بود تا خانم مترجم به سراغ نامهاي سرشناسي برود كه سالهاي زيادي خوانندگان وفاداري داشته است. براي او نويسندگان قدرتمند جديد همانقدر اهميت دارند كه نويسندگان صاحب نام ! مهم ارزش اثر و لذتي است كه خودش هنگام خواندن كتاب ميبرد. لذتي كه باعث ميشود تا به اين فكر كند كه خوب است اين لذت را با هموطن ايرانيش شريك شود. اين براي من يعني تعهد به مخاطب، يعني امانتدار خوبي بودن ! شايد به خاطر همين است كه وقتي نام خانم مترجم (مهشيد ميرمعزي) را روي كتابي ميبينم با خيال راحتتري انتخابش ميكنم. مثل وقتي كه نام گلي امامي، مهدي سحابي، نجف دريابندري، مهري آهي، عبدالله كوثري، ابوالحسن نجفي، محمد قاضي، احمد گلشيري، مهدي غبرايي، بهمن فرزانه، سروش حبيبي، اسد امرايي، علي قانع و... را روي جلد كتابي ميبينم!