تينا جلالي
از آنجايي كه مقوله بازيگري جذابيت و نمود بيروني زيادي دارد و اغلب موقعيت اجتماعي بازيگران بسيار بالاست و در رسانهها و جامعه زياد مطرح ميشود، طبيعتا اين حرفه علاقهمندان زيادي دارد، از طرف ديگر بحث دستمزدهاي كلان هم در اين حرفه بسيار مطرح است و مبالغ بالايي كه بعضي از آنها ميگيرند باعث ميشود نسل جوان سوداي شهرت و ثروت را در بازيگري بجويند و بسياري از آنها در عنفوان جواني ميخواهند اين مسير را براي آينده كاري خود انتخاب كنند.
اما فارغ از اينكه استعداد و توانايي حضور در اين حرفه را دارند يا خير، پرسشي كه اين ميان مطرح ميشود، اين است كه مسير بازيگري در سينماي ايران چگونه است و اين جوانان چگونه ميتوانند به رويايي كه در سر دارند، برسند؟
از آنجايي كه در محافل هنري زياد مطرح ميشود كه يكي از مهمترين راههاي رسيدن به مقوله بازيگري آشنايي با عوامل سينمايي و كادر كارگرداني است، ما با افشين رضايي از دستياران كارگردانان و برنامهريزان قديمي اين پرسش را در ميان گذاشتيم و با او گفتوگويي داشتيم كه پيش روي شماست.
جناب رضايي اگر موافق باشيد بحث را از اينجا شروع كنيم كه گفته ميشود براي ورود به عرصه بازيگري، دستيار كارگردانان مهمترين گزينه براي ورود علاقهمندان به اين حيطه به شمار ميروند، نظر شما چيست؟
البته مهمترين كه نه، اما بخشي از مرحله ورود به دنياي بازيگري به واسطه دستياران كارگردانان انجام ميشود كه ميتوان به جنبه مثبت آن نگاه كرد، چراكه به دليل شناخت و تجربهشان نسبت به كاراكترهاي هر فيلم بازيگر انتخاب ميكنند.
بيشتر توضيح ميدهيد؟
اين روزها سينما از منظرهاي مختلف با حرفها و نظرهاي زيادي مواجه است كه باعث ميشود تصورات نسبت به آن عوض شود. عدهاي تصورشان اين است كه سينما يعني فقط تفريح.
در حالي كه ميدانيم اينگونه نيست.
قطعا و واقعا اينطور نيست. سينما حرفه و شغلي شيرين اما سخت و گاهي هم حتي طاقتفرساست. تماشاچي با خيال راحت بليت ميخرد و ميرود داخل سينما فيلم را ميبيند و اگر از فيلم خوشش بيايد كه هيچ، اما اگر خوشش نيايد به حق يا ناحق بد و بيراه نثار همه عوامل فيلم ميكند. در حالي كه براي ساخت آن فيلم بيش از هفتاد نفر نيروي انساني در سرما و گرما و روز و شب و برف و باران و آفتاب و... زحمت كشيدهاند.
اساسا دستاندركاران زيادي در سينما فعاليت ميكنند كه واژه آدم حسابي در مورد آنها به كار ميرود.
بله، افراد شريف و باسواد و آگاه كه ذهن و تمركزشان به توليد اثر براي مخاطب است در سينما زياد است و خب مانند همه مشاغل در اين ميان عدهاي معدود هم هستند كه چنين نيستند.
اما درباره ورود به عرصه بازيگري بيشتر برايمان توضيح ميدهيد.
بنده معتقدم شانس، نقش بسيار مهمي براي ورود به دنياي بازيگري دارد. بخشي هم حتما وابسته به ارتباطات است. تاكيد ميكنم اشتباه نشود، اينجا قطعا منظورم ارتباطات ناسالم نيست. من و خيلي از همكاران ديگرم اصولا سعي ميكنيم بازيگران مكمل فيلمها را كه گهگاهي نقشهاي مهمي هم هستند از بين بازيگران تئاتر و حتي هنرجويان آموزشگاههاي بازيگري و دانشجويان بازيگري سينما و تئاتر انتخاب و به كارگردان معرفي كنيم. اما شكل ديگري هم در اين انتخابها وجود دارد و آن اينكه ممكن است فردي يا افرادي دوست يا رفيق چندين ساله يكي از عوامل باشند و به اين واسطه به يك كارگردان معرفي شوند كه البته اگر توانايي و استعدادش را داشته باشند ممكن است به مرور بازيگر خوبي هم بشوند. اگر هم كه نداشته باشند به راحتي از اين گردونه حذف ميشوند و ناگفته نماند كه اين سنت فك و فاميل هم همچنان در سينما پابرجاست و متاسفانه هنوز هم افرادي از اعضاي دور و نزديك كارگردان يا تهيهكننده جزو انتخابهاي اول بسياري از فيلمها هستند.
آيا علاقه هم اين وسط نقش دارد؟
قطعا، اما اين علاقه در تئاتر بيشتر جواب ميدهد. بخش عمدهاي از بازيگران تئاتر به واسطه علاقهاي كه به بازيگري دارند در اين حرفه حضور دارند. با اينكه ممكن است بازيهايشان به دليل محدوديت تماشاگر كمتر ديده شود كه البته بازيهاي خوب بالاخره ديده خواهد شد و نكته اينكه اصولا در هنر نمايش و تئاتر نسبت به سينما دستمزد آنچناني هم وجود ندارد. ولي مساله مهمي كه در مورد علاقه در حيطه بازيگري در تئاتر مطرح است، اين است كه تعداد محدودي هستند كه فقط به واسطه علاقه در اين حيطه دوام ميآورند، چون به هر حال بحث منبع درآمد و گذران زندگي هم به ميان ميآيد. اما در سينما دستمزدها نسبت به تئاتر با اختلاف براي خيليها كه وارد اين حيطه ميشوند، مناسبتر است و ضمن اينكه بحث شهرت هم بيشتر مطرح است.
اينكه گفته ميشود بعضي از بازيگران با پول وارد عرصه بازيگري ميشوند را چقدر ميپذيريد؟
بله، متاسفانه هنوز هم اين اتفاق ميافتد. ولي پول يكبار جواب ميدهد، دوبار جواب ميدهد. كسي كه توانايي بازيگري نداشته باشد در اين حيطه نميتواند دوام بياورد. تجربه ثابت كرده، ممكن است افرادي سرمايه چند فيلم را هم متقبل شوند ولي اگر اين كاره نباشند بعد از مدتي كوتاه از سينما ميروند. به نظر من بازيگري بايد در ذات آدمها باشد. خدا رحمت كند آقاي عزتالله انتظامي را، يك كلمه زيبايي درباره بازيگري به من گفت كه هميشه در ذهنم هست، او ميگفت: بازيگر بايد «آن» داشته باشد. اين كلمه به اين معني است كه يك بازيگر بايد توانمند باشد، پول و زيبايي و استايل هم ميتواند براي ورود به دنياي بازيگري كمك كند، اما اگر بدون استعداد باشد خيلي دوام نميآورد. پس توانمندي افراد شرط اول ماندگاري در سينماست. بهطور مثال پژمان جمشيدي بازيگر توانمندي است و ماندگار شده است، هم توانايي بازي دارد و هم فيلمهايش ميفروشد. يعني تماشاگر سينما دوستش دارد و براي ديدن فيلمهايش پول خرج ميكند. سرمايهاي كه براي بازي او به كار ميرود بازگشت دارد، بحث من نقش اصلي يا مكمل نيست، بلكه ذات بازيگري است. نويد محمدزاده، ليلا حاتمي، پيمان معادي، نگار جواهريان، جواد عزتي، هديه تهراني، حامد بهداد، ترانه عليدوستي، رضا عطاران، فاطمه معتمدآريا، مهدي هاشمي، صابر ابر، پانتهآ پناهيها، بابك حميديان، پريناز ايزديار، الناز شاكردوست، سحر دولتشاهي، شهرام حقيقتدوست، باران كوثري، هادي حجازيفر، هومن سيدي و خيليهاي ديگر... اينها بازيگرهايي هستند كه مجموعه ويژگيهاي بازيگري را با هم دارند. اين افراد چرخه فعاليت سينما را ميچرخانند. وقتي سرمايه فيلمهاي آنها برگشت دارد، اين باعث رونق كار در سينما ميشود و به واسطه حضور پرقدرت اين افراد همچنان فيلم توليد ميشود.
برگرديم به بحث اول. اگر من بخواهم وارد دنياي بازيگري شوم از چه طريقي ميتوانم اين عرصه را تجربه كنم؟
به نظرم دفاتر سينمايي تا حدودي ميتوانند كمك كنند. در تعدادي از اين دفاتر همزمان با آغاز پيش توليد فيلمها از بازيگران تست ميگيرند. شايد بخش اصلي نباشد ولي كمككننده است. كلاسهاي بازيگري هم به نظر من نقش مهمي دارند. اما اين روزها متاسفانه تعدادشان آنقدر زياد شده كه نميتوان به همه آنها اطمينان كرد. زماني كلاسهاي حميد سمندريان و امين تارخ تضمينكننده بود و از دل اين دو آموزشگاه تعداد زيادي بازيگر وارد سينماي حرفهاي شدند. حالا هم تعداد معدودي آموزشگاه خوب داريم، اما در كنار اين چند آموزشگاه كه به تعداد انگشتان يك دست هم نميرسند، دهها به اصطلاح آموزشگاه ديگر هم وجود دارد كه اصولا خروجي قابل قبولي ندارند و فقط از هنرجويانشان پولهاي هنگفت دريافت ميكنند. چگونه است كه بهطور مثال فلان بازيگري كه خودش اصولا هميشه بازيگر متوسط و كم استعدادي بوده در آموزشگاه هنرجو تعليم ميدهد. واقعا نميدانم اين بازيگران بياستعداد به هنرجويانشان چه چيزي آموزش ميدهند.
دانشگاه چطور؟
كوتاه ميگويم. كلاسهاي بازيگري كه اين روزها در دانشگاه برگزار ميشود، بيشتر به شوخي شبيه است.
به نظر شما چهره افراد چقدر در بازيگر شدن نقش دارد؟
نميتوانم بگويم نقش ندارد. راه ورود ميتواند باشد. اما ماندگاري به توانايي بستگي دارد. شما نگاه كنيد اكثر بازيگرهاي ماندگار ما چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب فقط و فقط به واسطه چهره بازيگر نشدند. باز هم ميگويم بازيگري بايد در ذات افراد باشد. البته بعد از بيست و خردهاي سال كه در سينما كار ميكنم واقعا ميگويم با مناسبات پيچيدهاي در عرصه بازيگري مواجه هستيم. صادقانه بگويم به خيلي از جوانهايي كه در حال حاضر حرفه بازيگري را انتخاب ميكنند اگر علاوه بر تواناييشان، اخلاق حرفهاي در كارشان را رعايت كنند، من و همكارانم كمكشان ميكنيم نقشهاي خوب به آنها سپرده شود. اما وقتي ميبينيم توانايي و مخصوصا اخلاق ندارند به آنها ميگوييم كه اين حرفه را رها كنند. شما اگر بازيگر خوبي نيستيد ممكن است پزشك خوبي يا ورزشكار خوبي باشيد. بنابراين عرصههاي ديگري را تجربه كنيد و وقتتان را اينجا هدر ندهيد.
راههاي ديگري هم براي بازيگر شدن
به ذهنتان ميرسد؟
اين روزها سينما در كنار بازيگران حرفهاياش به شدت نياز به بازيگران جديد و تازه نفس دارد. من نظرم اين است كه كارگردانها بايد ريسك كنند و از چهرههاي جديد استفاده كنند. الان پلتفرمها مكان مناسبي هستند كه براي نقشهاي مكمل اما مهم محصولاتشان، بازيگران جوان را در كنار حرفهايها وارد عرصه نمايش كنند و محبوبيتشان را بين مردم محك بزنند، چون پلتفرم مثل سينما نيست كه اگر نفروشد سرمايه بسوزد. مخاطب سريالها را اين روزها دنبال ميكند و در شبكههاي مجازي و اينترنتي هم طرفداران زيادي دارند. در نتيجه فرصت خوبي است كه تعداد زيادي بازيگر تازهكار جذب شوند. البته تاكيد ميكنم قطعا در كنار حرفهايها و براي نقشهاي مكمل...
با اينكه تلويزيون اين روزها وجاهت خود را در بين مخاطبان از دست داده، اما بازيگران خوب در سريالهاي تلويزيون هم ديده ميشوند.
من سالهاست تلويزيون نگاه نميكنم. اما موافقم. نمونهاش بهزاد خلج در سريال آقاي قاضي كه چقدر خوب از پس نقشش برآمده است. بخشهايي از اين سريال را در شبكههاي مجازي ديدهام همراه با استقبال مخاطبان در كامنتها...
بحثي هم مبني بر وجود مافيا و گنگ در پشت صحنه مطرح ميشود كه بازيگران فيلمها و سريالها را انتخاب ميكند. نظر شما چيست؟
مگر هست؟ من اطلاعي ندارم و هيچ وقت وارد اين گنگها نشدم. حتي اگر وجود داشته باشد به نظرم بعد از مدتي كمرنگ ميشوند، نميتوانند به مسير ادامه دهند، همچنان معتقدم فيلمها بر اساس توانايي بازيگرها ماندگار ميشوند.
و صحبت پاياني...
نظرم اين است كه اگر كسي توانايي بازيگري را داشته باشد اول بايد تلاش كند از تمام راههايي كه به آن اشاره كردم وارد سينما شود. حتما هم نبايد نقش اول بگيرد. با نقشهاي كوتاه استعدادش شناسايي ميشود. بايد اتفاق برايش بيفتد. مثل خيلي از بازيگران جواني كه اين روزها واقعا ميدرخشند نمونهاش نويد پورفرج و حتي مهدي حسينينيا.
دنياي سينما چون با شهرت همراه است، بسيار گولزننده است. مثل همه شغلهاي ديگر، بازيگري هم بايد از وجود آدمي بجوشد. اگر اينگونه نباشد بعد از دو، سه فيلم خود افراد ميفهمند مال اين كار نيستند و ميروند. اينكه پدر و مادر و اطرافيان بگويند بهبه چه بازيگر خوبي هستي ملاك نيست. ملاك مردم و تماشاچيان حرفهاي سينما با سلايق و علايق مختلف هستند كه اگر يك بازيگر را دوست نداشته باشند، فاتحهاش خوانده است و بايد از اين حرفه خداحافظي كند.
غير از بازيگري، سينما حرفههاي ديگري هم دارد. مثل فيلمبرداري، كارگرداني، تهيهكنندگي و توليد، صدابرداري، طراحي صحنه و لباس و گريم. حتي تدوين و صداگذاري و جلوههاي ويژه... پيشنهاد ميكنم اين مشاغل جذاب، اما سخت را هم تجربه كنيد. شايد در يكي از اين حرفهها موفقتر باشيد.