شمايل بازيگري خودخواسته
حسن لطفي
بازيگر سرشناسي يا بهتر بنويسم بازيگر خوب سرشناسي دنياي فاني را ترك كرده است. اندوه فراوان است و همه كساني كه با او - خود او كه نه آدمهايي كه نقشهاشان را بازي كرده - سوگوار شدهاند. بر سر و سينه نميزنند، اگر هم ميزنند در خلوت است، اما از آنچه در فضاهاي مجازي معلوم است، داغدارند. حق هم دارند. خصلت سينما همين است.
در طول زمان و به تدريج بازيگران را براي بينندگان آشنا و نزديك ميكند. نزديكتر از بسياري از كساني كه در كوچه و محلهشان ميبينند و با آنها قدم ميزنند. از اين نظر من هم به عنوان بينندهاي خوره فيلم، سوگوار آتيلا پسياني هستم. اما گمانم در رديف كساني كه شيون ميكنند و طوري برخورد ميكنند كه انگار با مرگ اين بازيگر خوب فاجعه بزرگي رخ داده، نيستم. مرگش سخت است. جاي خاليش را كسي پر نميكند، اما آتيلا پسياني در طول زندگياش نقشش را درست و بجا بازي كرده است.
منظورم فقط فيلمهاش نيست كه در ميانش نقشهاي متنوع و خوب، كم نيست (نمونههاش كشتي آنجليكا، روز شيطان، خاكستر سبز و...) از زندگي خصوصيش هم چندان خبري ندارم. داشتم هم چندان مناسب اين نوشته كوتاه نبود. سرك كشيدن به دنياي پنهان و پر راز خصوصي افراد مال دنيا يا بهتر بگويم جامعهاي است كه شفافسازي توسط مصلحتها و برداشتهاي نادرست و... پس زده نميشود. البته در زندگي خصوصيش يك نكته برايم مهم است. آن هم انتخاب بازيگري توسط خود آتيلا پسياني است. با آنكه مادر بازيگري داشته كه در دوران طلايي تئاتر ايران روي صحنه ميرفته (دهه سي و چهل) اما اين مادر نبوده كه او را به سمت بازيگري هدايت كند. حتي مثل تمام مادرهايي كه نگران آينده فرزنداني با گرايش هنري هستند او را از ورود به اين دنيا هم منع ميكرده (به گواه برخي مصاحبههاي آتيلا پسياني) ورودش به عرصه بازيگري با خواست خودش بوده. خواسته ای كه فقط نياز و علاقه به ثمرش نرسانده است. شايد رمز ماندگاري و بازيهاي خوبش هم در همين باشد. آتيلا پسياني براي بازيگر خوبي شدن و تا پايان عمر بر صحنه تئاتر و پرده سينما ماندن فهميده بود كه دانايي از دنياي بازيگري و پيدا كردن دنياي بازيگري خود اصل مهمي است. او به جاي بازيگر خوبي همانند مارلون براندو، رابرت دونيرو و... شدن ترجيح داده بود، آتيلا پسياني خوبي باشد. اين خواسته هم ثمر داده بود. شايد به خاطر همين است كه امروز به راحتي ميتوان ادعا كرد بازيگري از دنيا رفت كه كسي جايش را پر نميكند. پر نميكند، اما دنياي بازيگري با مرگ او به پايان نميرسد، ميتوان با گفتهها و تجربياتش (كلامي و تصويري) دنبال بازيگري باشيم كه شبيه خودمان است. خود خودمان! يادش گرامي و عمر ماندگار انديشه و بازيهاش دراز باد.