مسووليت چهرههاي اثرگذار در زمان بحران
محمدعلي ابطحي
محتواي صحبتهاي اخير حاج حسن آقاي خميني بيشتر حول محور اين موضوع بود كه رسانهها امروز ديگر در اختيار يك قدرت سياسي برتر نيستند و به عنوان ابزاري ارتباطي در اختيار عموم شهروندان قرار گرفتهاند. درست است در ايران، امروز رسانههاي دولتي و حاكميتي به خصوص صدا و سيما كه از بيتالمال ارتزاق ميكند، كاملا در اختيار يك جناح خاص است، اما در برابر اين انحصار رسانههاي مجازي قرار گرفتهاند كه فرصت فراگيري در اختيار همه شهروندان و فعالان سياسي، اجتماعي و... قرار ميدهد. گويا برخي افراد و جريانات رسانه ملي را ملك طلق خود دانسته و حتي در مسائل ملي و عمومي هم برخلاف نظر اكثريت مردم رفتار ميكنند. مساله اين است برخي افراد و چهرههاي انگشتشمار به عنوان مشتري دايمي در رسانه ملي حاضر شده و در حوزههاي مختلف سياسي، اجتماعي، مذهبي و... اظهارنظر ميكنند، چهرههايي كه حتي اگر همواره در حال مطالعه و كسب علم هم باشند باز هم قادر نخواهند بود در اين حجم گسترده به اظهارنظر بپردازند. افرادي تكراري با محتوايي كليشهاي كه در رسانههاي حكومتي حاضر ميشوند و ديدگاههاي خود را مطرح ميكنند. طبيعتا درخصوص رخدادي مانند مناقشه فلسطين اشغالي كه اجماع ملي درباره آن وجود دارد، به جز برخي نمونههاي خاص، ساير شبكههاي فراگير صداوسيما حاضر نيستند صداي چهرههاي مورد اقبال عموم مردم را بازتاب دهند. در شرايط فعلي اما فضاي مجازي ظهور و بروز كرده است. يادگار امام(ره) با اشاره به فراگيري فضاي مجازي به اين واقعيت اشاره ميكنند كه ظهور اين شبكهها باعث شده تا نياز نباشد براي اظهارنظر تحليلي و كارشناسي، منتظر رييس فلان رسانه انحصاري صداوسيما بود يا نگران واكنش فلان روزنامه دولتي ماند. امروز رسانههاي تاثيرگذار از حوزه رسانههاي رسمي و حكومتي عبور كردهاند. رسانه اثرگذار رسانهاي اجتماعي است كه در بدنه جامعه نفوذ پيدا كرده و هر شخصي را بهرهمند از يك تريبون، يك تلويزيون و يك راديو كرده تا ديدگاههاي خود را با عموم جهانيان به اشتراك بگذارد. اين نقطه قوت فضاي مجازي است كه حتي با فيلترينگ و برخي رويكردهاي سوسياليستي باز هم فراگيري و تاثيرگذاري خود را دارد. حرف اين است كه با يك چنين ظرفيتهايي، افراد شناخته شده و چهرههايي كه حرف آنها براي مردم ارزشمند است نبايد منتظر بمانند و ببينند رسانههاي رسمي چه تصميمي گرفته و چه سياستي را به كار ميگيرند، بلكه يك توييت و پست شخصي مانند سيد محمد خاتمي يا محمدجواد ظريف بسيار بيشتر از برنامههاي رسانههاي رسمي بازخورد پيدا كرده، مورد پذيرش و نقد قرار ميگيرد و به گوش جان مردم مينشيند. وقتي رخداد تلخ و دردآوري چون رخدادهاي اخير فلسطين كه در ظاهر حاكميت مايل به حمايت از آن است، رخ داده است و از سوي ديگر صدا و سيما و رسانههاي حكومتي اجازه نميدهند روايت افراد تاثيرگذار جامعه از طريق اين رسانهها به گوش ملت برسد، ميتوان و اساسا بايد از ظرفيت شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي به عنوان رسانههاي جايگزين بهره برد و صداي مظلوم را در افكار عمومي جهاني طنينانداز كرد.
ديدگاههاي خود را با عموم جهانيان به اشتراك بگذارد. اين نقطه قوت فضاي مجازي است كه حتي با فيلترينگ و برخي رويكردهاي سوسياليستي باز هم فراگيري و تاثيرگذاري خود را دارد. حرف اين است كه با يك چنين ظرفيتهايي، افراد شناخته شده و چهرههايي كه حرف آنها براي مردم ارزشمند است نبايد منتظر بمانند و ببينند رسانههاي رسمي چه تصميمي گرفته و چه سياستي را به كار ميگيرند، بلكه يك توييت و پست شخصي مانند سيد محمد خاتمي يا محمدجواد ظريف بسيار بيشتر از برنامههاي رسانههاي رسمي بازخورد پيدا كرده، مورد پذيرش و نقد قرار ميگيرد و به گوش جان مردم مينشيند. وقتي رخداد تلخ و دردآوري چون رخدادهاي اخير فلسطين كه در ظاهر حاكميت مايل به حمايت از آن است، رخ داده است و از سوي ديگر صدا و سيما و رسانههاي حكومتي اجازه نميدهند روايت افراد تاثيرگذار جامعه از طريق اين رسانهها به گوش ملت برسد، ميتوان و اساسا بايد از ظرفيت شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي به عنوان رسانههاي جايگزين بهره برد و صداي مظلوم را در افكار عمومي جهاني طنينانداز كرد.