كسي در جنگ به «محيط زيست» فكر نميكند!
شينا انصاري
جنگي خونبار در خاورميانه در جريان هست. هر روز از تعداد كشتهشدگان و تلفات انساني و آمار تخريبهاي ابنيه و خسارات اقتصادي واردشده ميشنويم. اما در اين منازعات كسي از تخريب محيط زيست و نابودي تنوع زيستي مناطق درگيري سخن نميگويد. گويي در جغرافيايي كه كودكانش بيگناه قرباني ميشوند، سخن گفتن از حفظ طبيعت و جان ساير زيستمندان رد گم كردن بحران و پرداختن به حواشي ماجراست. وقتي آتش ويرانگر جنگ خاموش شود، آنگاه بخشي از خسارات محيط زيستي مشاهده ميشود. با اين حال موضوع قابل تامل اين است كه بخش زيادي از عوارض محيط زيستي جنگها در قرن حاضر به سرعت قابل لمس نيست.
امروزه پيشرفت تكنولوژي نظامي و استفاده از سلاحهاي متنوع جنگي، آثار تخريب محيط زيستي جنگها را بسيار بيشتر كرده است. استفاده از جنگافزارهاي كشنده چون بمبها و مواد احتراقزا با انتشار آلايندههاي شيميايي، منابع محيط زيست به خصوص آب، هوا و خاك را بهشدت آلوده ميكنند. موادمنفجره سطح بيسابقهاي از تخريب زيستگاهها را به وجود ميآورند و با اختلال جدي در عملكرد اكوسيستمهاي طبيعي موجب فرسايش خاك و آلودگي آب شده و حتي امكان كشت و زرع و توليد محصول سالم و ايمن را در مناطق تحتتاثير جنگ براي سالها از بين ميبرند. برخي از آلايندههاي سمي مانند فلزات سنگين و تركيبات آلي پايدار با قابليت اثر تجمعي در بدن انسان و موجودات زنده ميتوانند تا دههها محيط زيست منطقه را آلوده كنند و پالايش و پاكسازي اراضي آلودهشده به آنها بسيار دشوار و در برخي موارد غيرممكن است. بروز و ظهور بيماريهاي حاد و مزمن در انسانها و به ويژه كودكان در ميانمدت و طولانيمدت از نتايج مواجهه با آلايندههايي هست كه سلاحهاي جنگي بر محيط زيست انسانها تحميل ميكنند، ولي متاسفانه در گرماگرم جنگها كسي به آنها فكر هم نميكند! گويي موضوعات به ظاهر مهمتري در شرايط پرتنش جنگي وجود دارد كه توجه به «محيط زيست» را از اولويتها خارج ميكند.
تاثير جنگ بر منابع آبي به خصوص در منطقه خاورميانه بسيار مهم و غيرقابل كتمان است. در بحبوحه جنگها به دلايل مختلف مانند انفجارهاي پيدرپي، نفوذ مواد شيميايي حاصل از انفجارها به رودخانهها و درياها و تخليه پسماندهاي ويژه خطرناك، تغييرات بسيار شديدي بر منابع حياتي و محدود آب منطقه ايجاد ميشود. ورود بعضي از آلايندههاي سمي و ديرپا به آبهاي سطحي و زيرزميني، كيفيت آبها را عملا از چرخه مصرف خارج ميكند.
واقعيت اين هست كه در تمامي جنگها از همان ابتدا محيط زيست و منابع طبيعي قربانيان خاموش هستند. استفاده از سلاحهاي خطرناك و دستيابي به پيروزي از جانب طرفهاي درگير به هر قيمتي و عدم پايبندي به اصول و قواعد حاكم بينالمللي، استفاده از هرگونه جنگافزار كشنده و هر نوع تخريب انساني و طبيعي را براي طرفين منازعه قابل توجيه ميكند. جدا از آلودگيهاي محيطي كه در حين جنگ، سلامت انسانها و ساير موجودات زنده را تهديد ميكند؛ موضوع مهم، عوارض طولانيمدت و غيرقابل التيام جنگها بر محيط زيست هست؛ گواينكه با وجود گذشت چهار دهه از جنگ تحميلي همچنان استانهاي غرب و جنوب غرب كشورمان از تبعات اين جنگ متاثر هستند. هشت سال جنگ، محيط زيست و زيستگاههاي حساس دو كشور درگير را در طول 1200 كيلومتر مرز مشترك آماج تخريب قرار داد كه آثار و بقاياي آن كماكان مشهود است. در حقيقت نميتوان به گردوغبار و توفانهاي خاك در خوزستان پرداخت و به اقدامات تخريبي به خصوص خشك كردن عامدانه بخشي از تالاب هورالعظيم از جانب صدام اشاره نكرد.
بيست و دو سال قبل سازمان ملل متحد ششم نوامبر (١٥ آبان) را با هدف جلبتوجه بيشتر به مخاطرات آشكار و پنهان جنگها بر تخريب طولانيمدت اكوسيستمها و منابع محيط زيست به عنوان «روز جهاني پيشگيري از تخريب محيط زيست به هنگام جنگها و درگيريهاي مسلحانه» نامگذاري كرد. با اين وجود آنچه روشن هست آنكه طي همين دو دهه نيز جنگهاي بسياري بدون توجه به محيط زيست در جهان رخ دادهاند و هم اينك نيز جنگ بزرگي نگاه جهانيان را به خاورميانه كشانده، بدون توجه به اين حقيقت كه تا چه اندازه محيط زيست شكننده و آسيبپذير اين منطقه توان مقابله با پيامدهاي محيط زيستي اين مناقشات را دارد.
از اين رو با افزايش تنشهاي منطقهاي، بيش از نامگذاريهاي نمادين براي حفظ محيط زيست در جنگها به موازات كاهش بروز منازعات و تنشها، اجراي دقيق مقررات ناظر بر حفظ محيط زيست و برخورد قاطع و بدون اغماض نهادهاي بينالمللي در اين باره ضرورت دارد، مطالبهاي كه تحقق آن در شرايط كنوني در منطقه پرتنش خاورميانه بعيد و دور از دسترس به نظر ميرسد!