براي ثبت در تاريخ ادب قدرت به شكوه هنر
كيوان مهرگان
براي نوشتن اين مطلب ترديد داشتم. ميخواستم دو روز بگذرد بعد ببينم آيا همچنان هيجان آنچه سهشنبه شب جلوي چشمانم ديدم با من هست كه بنويسم يا نه. همچنان هيجانزدهام. اتفاقي از قبل برنامهريزي نشده، اما تاريخي كه عدم ثبت و ضبطش يك بيانصافي بود. در حق دو نفر كه هر دو برايم عزيزند؛ يكي رهبري حاذق و موسيقيداني بزرگ و ديگري رييسجمهوري متواضع و فروتن. ميكوشم جزييات آنچه ديدهام را بيان كنم.
سهشنبه شب گذشته براي شركت در كنسرت قاف استاد فخرالديني به تالار رودكي (هنوز نميفهمم چرا بايد اسم رودكي را بردارند جايش وحدت بگذارند) رفتيم. بيم از پيدا نكردن جاي پارك وادارمان كرد كمي زودتر راه بيفتيم و خوش شانسي همراهمان بود كه زودتر از آنچه فكر ميكرديم جاي پارك پيدا كنيم و بالطبع زودتر به در اصلي تالار برسيم. هوا سرد بود و چند خانم و آقا هم رسيده بودند. نرسيده به ساعت 9 حركت جمعي چند نفر كه معلوم بود مامور هستند به در اصلي در دلم انداخت كه ممكن است پزشكيان بيايد. جدي نگرفتم. بليتها را چك كردند وارد لابي تالار شديم تا اجازه ورود بدهند. ماموران همچنان مشغول كار مشمئزكننده تذكر براي حجاب. وارد سالن اصلي شديم و برنامه در كمال آرامش شروع شد. يك رهبر جوان و يك نوازنده آمدند دو قطعه را رهبري كرد و رفت. مردم تشويق كردند. پيش از آمدن استاد فخرالديني روي سن آقاي پزشكيان با همراهي لشكري عكاس و فيلمبردار و ماموران حفاظت و وزير ارشاد و رييس دفترش وارد سالن شدند و آقاي پزشكيان رفت در يكي از صندليها مستقر شد. استاد فخرالديني بياعتنا به حضور رييسجمهور كار رهبري اركستر را شروع كرد. اجراي قطعات سيمرغ بدون توقف ادامه پيدا كرد تا اينكه بخش اجراي قاف تمام شد. استاد فخرالديني صحنه را ترك كردند.در اين لحظه يك پلكان موقت جلوي استيج مستقر كردند. استاد فخرالديني برگشتند و اجراي بخش دوم كنسرت كه رهبري قطعاتي از امام علي(ع) و سربداران بود را انجام دادند . كارشان تمام شد. همه با احترام به ايشان ايستادند و تشويقشان كردند تا اينكه يك نفر رفت بالا و از استاد فخرالديني درخواست كرد كه براي ديدار با رييسجمهور پايين بيايد.از رديفي كه من بودم استاد و مقاومتش در زاوايه ديد من قرار داشت. به راحتي ميديدم كه آقاي فخرالديني براي پايين آمدن مقاومت ميكند. نفر دومي كه اضافه شد، موثر واقع نشد. در اينجا بود كه آقاي پزشكيان كه تماشاگر اين صحنه بود، تواضع شخصي خود را به رگ قدرت رييسجمهور ريخت و ايشان از پلهها بالا رفت، با استاد فخرالديني دست داد و هديهاي كه از طرف معاونت هنري تهيه شده بود را به ايشان تقديم كرد.آقاي پزشكيان سالن و آقاي فخرالديني هم صحنه را ترك كردند.
نكات:
1- بالطبع حركت استاد فخرالديني درست بود.اينكه هنرمندي سر در برابر قدرت فرود نياورد فضيلتي بزرگ براي هنرمند است.شرح و بسطش جايش اينجا نيست.
2- اينكه آقاي دكتر پزشكيان هم بيآنكه بهشان بر بخورد كه چرا يك هنرمند به پايين نيامده خودشان رفتند بالاي استيج با ايشان با خوشرويي ديدار كردند. دست دادند و هديهاي به رسم يادبود به ايشان اهدا كردند هم بسيار ارزشمند است.همه ميدانيم كه هر كدام از روساي جمهور سابق بودند و چنين تمردي در محضرشان انجام ميشد نه تنها بالاي سن نميرفتند، بلكه سالن را با قهر ترك ميكردند و فرداي اين اتفاق كمترين مجازات اين بود كه ادامه برنامههاي استاد فخرالديني لغو شود.
3- هم هنرمند و هم دولتمرد ما يك رفتار حرفهاي و درست شكل دادهاند اين نبايد گم شود. بيانش از اين جهت اهميت دارد.