شهر سبز و آينده فرزندان
فاروق اميني
همه ما تا همين چند وقت پيش خوب به ياد داريم كه بيماري كویيد - 19 يا همان ويروس كرونا جان ميليونها انسان را در سراسر جهان گرفت و بسياري ديگر را درگير خود كرد. در روزهای قرنطينههاي طولاني كرونا، اين طبيعت و جنگلهاي دور و نزديك و فضاي سبز پاركهاي داخل شهر بودند كه تا حدودي به انسانها امنيت و آرامش ميدادند و پناهگاهي براي آنان شده بودند و آنها را از استرس زياد اين بيماري و ديگر مشكلات رها ميكردند. ولي آيا براي همه مردم اين امكان فراهم بود كه به طبيعت اطراف شهرها بروند؟ قطعا نه. بلكه اين فضاي سبز و بوستانها بودند كه مردم در آنجا تا اندازهاي از فشارهاي زندگي و استرس زياد آسوده خاطر ميشدند، پس در اينكه فضاي سبز شهرها، درختان و بوستانها تأثير كاملا مثبت بر روح و روان يا آرامش افراد جامعه دارند، هيچ گونه ترديدي وجود ندارد.
ولي آيا در شهرهاي ايران بهويژه در كلانشهرها به اندازه كافي فضاي سبز شهري وجود دارد و آيا اين فضاها با استانداردهاي جهاني نزديك است يا نه؟ مثلا طبق استاندارد جهاني فاصله هر كس از خانه خود تا اولين فضاي سبز شهري يا همان پارك محلي حداكثر 15 دقيقه بايد باشد يا اينكه متوسط ميزان سرانه فضاي سبز براي هر فرد بايد حدود 30 متر باشد. آيا در شهرهاي ايران اين سرانهها و معيارهاي جهاني رعايت شدهاند يا نه؟
البته اين موضوع مطالعات و بررسي دقيق ميخواهد ولي طبق گزارشهاي مطالعات گروه برنامهريزي شهري وزارت كشور، براي زندگي سالم، فضاي سبز در مناطق مسكوني نبايد كمتر از 30 تا 50 متر باشد در حالي كه سرانه متعارف فضاي سبز شهري در ايران حدود 7 تا 12 متر براي هر نفر است و در تهران براي هر فرد 9 متر است.
در دو دهه اخير شايد يكي از شايعترين خبرها در حوزه مديريت شهري كه به گوش همه مردم آشنا بوده است، دستگيري شهرداران و اعضاي شوراهاي شهر و روستا بودند و صدها پرونده مفتوحه از اين افراد در حال حاضر در محاكم قضايي در جريان دارد. بيشترين موارد اتهامي اين مسوولان زمينخواري، كوهخواري، جنگلخواري، اختلاس، ارتشا و تغيير كاربري فضاهاي سبز به فضاي مسكوني و تجاري توسط مجرمان يقه سفيد بوده است.
با اينكه هر دو طرف معاملهها نسبت به تخلفات خود در اين موارد آگاه بودند اما متأسفانه به دليل عدم نظارت كافي قانونگذار، محاكم مدني و كيفري و ديگر دستگاههاي نظارتي اين جماعت متخلف همچنان جولان داده و به كارهاي غيرقانوني خود ادامه ميدهند.
در حال حاضر تنها با آگاه کردن مردم نسبت به قوانين شهري و مطالبهگري آنها از مسوولان مربوطه براي اهميت دادن به فضاي سبز شهري ميتوان از تخريب و كاربريهاي بيمنطق تا حدودي جلوگيري كرد.
امروزه در بسياري از جوامع يكي از معيارها و شاخصهاي توسعهيافتگي شهرها، اختصاص فضاي سبز بيشتر است چرا كه كمبود اين فضاها اختلالات جدي در حيات شهرها به وجود ميآورد. فضاي سبز شهري علاوه بر زيبايي بصري كه در محيط اطراف خود ايجاد ميكند، تأثير روانشناختي بر سلامت جسمي، روحي و رواني افراد جامعه ميگذارد و محيطي مطلوب براي پرورش نسل آينده فرزندانمان فراهم ميآورد و به ارتقاي عملكرد كارايي و پويايي ذهني انسانها كمك ميكند.
همان طور كه يك شهر به فضايهاي آموزشي، بهداشتي و كسب و كار نياز دارد، به فضاي سبز هم نياز دارد به ويژه دركلانشهرهايي كه مردمان آن به دليل مشغلههاي زياد، كم آوردن وقت، ترافيك، آلودگي هوا و ديگر معضلات، بيشتر به اماكن تفريحي و محيطهاي آرام نياز دارند.
نكتهاي كه نبايد از آن غافل شد بحث مديريت صحيح اين فضاها است كه متاسفانه در سالهاي اخير با عملكرد ضعيف شهرداريها باعث خشك شدن صدها اصله درخت چندين ساله (درختان چيتگر و پرديسان) در پاركها و خيابانهاي شهر شده است و به جاي رسيدگي لازم به فضاهاي موجود، از اين فضاها جهت ساخت و سازهاي غيرمجاز و درآمدزايي از طريق برپايي نمايشگاههاي دائمي در بوستانها و اطراف اين اماكن اقدام کردهاند و همين اقدامات باعث شده مردم نتوانند استفاده مطلوب از اين بوستانها را داشته باشند. نمونه واضح و روشن آن پارك لاله در بلوار كشاورز است كه در بیشتر فضاهاي آن نمايشگاههايي براي ايجاد شغلهاي كاذب ايجاد کردهاند و چهرهاي زشت به اين پارك زيبا و قديمي دادهاند.
اميد است با تدبير و و آيندهنگري بيشتر، هم مردم و هم مسوولان امر، توجه كافي و لازم را به فضاهاي سبز شهري داشته باشند چرا که عملكرد امروزه ما و شما مورد قضاوت نسلهاي آينده قرار ميگيرد.
كارشناس حقوق جزا و جرمشناسي و كنشگر محيطزيست