• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۷ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5934 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۷ آذر

« اعتماد» بررسي كرد

خروج ايران و امريكا ازمنطقه خاكستري؟

حديث روشني

با نزديك شدن به مراسم تحليف دونالد ترامپ و ورود او به كاخ سفيد، گمانه‌‌زني‌ها درباره رويكرد دولت دوم او در قبال ايران به اوج خود رسيده و ترديدها در باب احتمال توسل ترامپ به كمپين فشار حداكثري افزايش يافته است. همزمان به ادعاي ناظران اقدامات خصمانه اخير اتحاديه اروپا با هدف زمينه‌سازي براي فعال‌‌سازي مكانيسم ماشه شرايط پيش روي ايران طي ماه‌هاي آينده را پيچيده‌تر كرده است. تغييرات گسترده در معادلات منطقه و نيز بروز تحولات برق‌آسا در خاورميانه نيز پيش‌بيني فعل و انفعالات آينده در روابط ايران و غرب در ماه‌هاي آينده را با دشواري رو‌به‌رو كرده است. تمامي اين متغيرها همچنان به يك سوال پاسخ قاطعي نداده است؟ آيا شاهد تشديد تنش‌‌ها خواهيم بود يا دور جديدي از رايزني‌ها و ديپلماسي در پيش است؟ گروهي از ناظران احتمال تشديد تنش‌ها را گزاره محتمل‌تري مي‌دانند. اما در مقابل گروهي ديگر نيز تشديد تنش‌ها را پلي هرچند متزلزل براي شكل‌گيري توافقي ميان ايران و طرف‌هاي غربي قلمداد مي‌كنند.

به اين بهانه روزنامه اعتماد در گفت‌وگو با كارشناسان تلاش داشته ضمن بررسي گمانه‌زني‌هاي متعدد از كنش و واكنش‌هاي ميان ايران و غربي‌ها طي ماه‌هاي آينده و بعد از ورود رسمي ترامپ به كاخ سفيد، پيش‌بيني‌هاي هرچند با درصد خطا و احتمال‌هاي متفاوت را در باب آينده روابط ايران با امريكا و تروئيكاي اروپايي را بررسي كرده است. سه تحليلگر در گفت‌و‌گو با «اعتماد» ضمن ارايه سناريوهاي متفاوت، در باب يك گزاره اتفاق‌نظر دارند و آن اين است كه احتمال تشديد تنش‌ها ميان ايران و طرف‌هاي غربي طي ماه‌هاي آينده گزينه محتمل‌تري به نظر مي‌رسد.

 

حسن بهشتي‌پور، كارشناس مسائل سياست خارجي:

ترامپ با تغيير معادلات منطقه به دنبال اعمال فشار بر ايران است؛ امكان بازگشت ماشه افزايش يافته اما روزنه‌اي براي رايزني وجود دارد

 

حسن بهشتي‌پور، كارشناس مسائل سياست خارجي در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه رويكرد احتمالي ترامپ در قبال ايران را چگونه ارزيابي مي‌كند، گفت: ترامپ در دولت اول خود به همراهي مايك پمپئو، وزير خارجه وقت، طرحي را طراحي كرد كه شامل اعمال تحريم‌هاي همه‌جانبه‌اي بود كه هدفش ايجاد نارضايتي‌ها در داخل بود. تيم اول ترامپ اين‌گونه نشان مي‌دادند كه هدف اصلي‌شان تغيير رفتار ايران است، اما واقعيت اين است كه آنها هدفي فراتر را دنبال مي‌كردند. اين طرح بر اين اصل بنا شده بود كه به جاي هزينه‌هاي ميليارد دلاري و ايجاد بحران‌هايي مشابه افغانستان يا عراق سياست ايجاد نارضايتي را در ايران به كار بگيرند. بهشتي‌پور اما بر اين باور است كه اكنون اگر كابينه دولت دوم ترامپ بخواهد مجددا سياست فشار حداكثري را عليه ايران اعمال كند، احتمالا به همان نتايجي كه پيش از اين دست يافته بود، خواهد رسيد. برنامه هسته‌اي ايران در راستاي اعمال اين سياست نه ‌تنها متوقف نشد، بلكه غني‌سازي اورانيوم از ۳۶.۷درصد دوره برجام به ۲۰درصد و سپس به ۶۰درصد رسيد. همزمان سانتريفيوژهاي پيشرفته‌اي كه داير شده‌‌اند، چندين برابر سانتريفيوژهاي قبلي قدرت غني‌سازي دارند و سرعت آنها نيز افزايش يافته است.

بهشتي‌پور اما معتقد است اكنون شيوه سياست موسوم به فشار حداكثري توسط ترامپ احتمالا به شكلي متفاوت اجرايي خواهد شد و به نظر مي‌‌رسد كه سياست‌ها به گونه‌اي طراحي شده‌‌اند كه اين‌بار به جاي سرمايه‌گذاري روي مخالفت‌هاي داخلي در ايران كه البته همچنان مشخص نيست آيا اين سياست موقت كنار گذاشته شده يا به ‌طور كلي توسط مقامات امريكايي متوقف شده است، سعي مي‌كنند روي نيروهاي متحد ايران در منطقه متمركز شوند. به عبارتي ديگر، هم حماس و هم حزب‌الله و همچنين سوريه تحت تاثير تحولات اخير منطقه قرار گرفته‌اند. آنها مدعي هستند كه ايران را در سوريه، لبنان و غزه تحت تاثير قرار داده‌اند و اكنون نيز نوبت عراق است. ملاقات آنتوني بلينكن و محمد شياع السوداني، نخست‌وزير عراق در راستاي اين هدف قابل تبيين است. گفته مي‌شود واشنگتن به عراق هشدار داده كه تحركاتي عليه اسراييل نداشته باشند. به ادعاي رسانه‌ها به نظر مي‌رسد بلينكن توانسته السوداني را قانع كند، از همين رو به عراق اين اختيار داده شده تا در برابر داعش در صورت ظهور دوباره بايستد اما روياروي تل‌آيو قرار نگيرد. تنها جبهه يمن باقي مي‌‌ماند كه همچنان مشخص نيست چه نقشه‌‌اي براي اين كشور طراحي شده است. بهشتي‌پور در ادامه با واكاوي رويكرد جديد ترامپ در قبال ايران معتقد است كه اكنون بايد ديد آيا واقعا آن سياست‌هاي پرهزينه‌اي كه ترامپ به ‌شدت از آن انتقاد مي‌كرد و دولت‌هاي بايدن و اوباما را بابت مداخلات نظامي شديد مورد سرزنش قرار مي‌داد، به‌ويژه هزينه‌هاي ميلياردي در افغانستان و عراق كه درنهايت منجر به نتايجي نشد، هنوز هم مطرح است يا خير. اين پژوهشگر مسائل بين‌الملل اما در مورد گزينه نظامي ادعايي بر اين باور است كه ترامپ چگونه مي‌خواهد سياستي را كه خود منتقد آن بوده، اجرا كند. هرچند او در گفت‌وگو با تايمز گفته است كه در شرايط آشفته كنوني، هر اقدامي ممكن است و اين تكرار همان جمله‌اي است كه اوباما و بايدن پيش از اين گفته بودند: همه گزينه‌ها روي ميز است. حال اينكه آيا ترامپ به سمت گزينه نظامي حركت خواهند كرد يا خير، به نظر مي‌‌رسد همان اتفاقاتي كه در افغانستان و عراق رخ داد، در شرايط كنوني نيز ممكن است تكرار شود. اين به اين دليل است كه منتقد اصلي اين رويكرد، يعني گزينه نظامي، خود ترامپ بوده است. او نتايج سياست فشار حداكثري را نيز در دولت اول خود مشاهده كرده است. بنابراين، بهتر است كه گزينه مذاكره و گفت‌وگو را نيز در برنامه‌هاي خود مدنظر داشته باشند.

بهشتي‌پور در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه ايران چه پلن احتمالي براي رويكرد‌هاي تهاجمي واشنگتن خواهد داشت، گفت: من تصور مي‌كنم كه ما ابتدا بايد تكليف خود را با امريكا روشن كنيم. در اين زمينه بايد با مهار افرادي كه به تفكرات آخرالزماني معتقدند و جنگ را حتمي و اجتناب‌‌ناپذير مي‌‌دانند، به مذاكره و گفت‌وگو روي آوريم و مسائل مورد اختلاف را در چارچوب ديپلماتيك حل كنيم. به اعتقاد من، مسير ديپلماسي بسته نيست و مي‌توان از طريق گفت‌وگو و مذاكره، راه‌حل‌‌هاي جديدي را مورد بررسي قرار داد.

اين كارشناس مسائل سياست خارجي اما در رابطه با دلايل اقدامات خصمانه اخير اتحاديه اروپا در قبال ايران گفت: نامه اخير تروئيكاي اروپا به شوراي امنيت در راستاي فعال‌‌سازي مكانيسم ماشه يك هشدار است. اين نامه به معناي اين است كه ما آماده‌ايم تا در صورت لزوم، اقداماتي انجام دهيم هرچند كه فعالسازي اين مكانيسم خود داراي فرآيندي است كه همچنان زمان آن نرسيده است كه به ‌طور جدي وارد آن شويم. بهشتي‌پور در رابطه با جزييات اين فرآيند گفت: مكانيسم ماشه و فرآيند اجرايي بازگشت شش قطعنامه ذيل فصل هفتم شوراي امنيت هنوز به مرحله اجرا درنيامده است. اين ترتيبات اجرايي بازگشت قطعنامه‌ها با ارسال اين نامه قطعا آغاز نخواهد شد و اين نامه صرفا يك هشدار است. محتواي اين نامه نشان مي‌دهد كه آنها آمادگي دارند كه روند بازگشت قطعنامه‌هاي شش‌گانه ذيل فصل هفتم شوراي امنيت را آغاز كنند اين ترتيبات به اين صورت است كه ابتدا در سطح معاونان وزارت خارجه آغاز نشست‌هايي آغاز خواهد شد و معاونان شش كشور به علاوه ايران بايد با يكديگر نشست داشته باشند. از طرفي روند اجراي بازگشت قطعنامه‌ها دو تا چهار ماه به طول خواهد انجاميد. بهشتي‌پور در ادامه افزود: معاونان طرفين وارد گفت‌وگوهايي خواهند شد و اگر به راه‌حلي برسند كه مورد توافق طرفين باشد، بايد به اتفاق آرا باشد. اگر حتي يكي از طرفين مخالف باشد، توافقي شكل نخواهد گرفت. اما اگر به راه‌حلي برسند كه به اتفاق آرا شكل گرفته، همان را دنبال خواهند كرد. در غير اين صورت، اگر توافقي حاصل نشود، به سمت كميته ويژه خواهند رفت. اين كميته ويژه متشكل از طرف ايراني، طرف شاكي و يك بازيگر بي‌‌طرف از ميان اعضاي برجام خواهد بود. اگر اين كميته به طرح جديدي برسد، همان را اجرا خواهند كرد كه بعيد به نظر مي‌‌رسد. اما اگر به توافق نرسند، اجلاسي در سطح وزراي خارجه برگزار خواهد شد. اگر وزراي عضو در اين اجلاس به نتيجه نرسند، بدون راي‌گيري مجدد، قطعنامه‌هاي شش‌گانه‌اي كه به واسطه يك قطعنامه ملغي شده بودند، باز خواهند گشت. اين موضوع به ويژه تا بيست و هفتم مهر اهميت دارد، چراكه اگر تشديد تنش‌هاي اخير ميان ايران و اروپا شكل نمي‌گرفت، قطعنامه‌هاي شش‌‌گانه براي هميشه منقضي مي‌شدند. اما واقعا نمي‌دانم ما چه سياستي را در پيش گرفته‌ايم كه به اين وضعيت رسيده‌ايم.

بهشتي‌پور اين را هم گفت كه احتمالا امريكايي‌‌ها و اروپايي‌ها منتظر صدور قطعنامه جديدي از سوي شوراي حكام طي ماه‌هاي آينده خواهند ماند، چراكه به نظر مي‌رسد كه در نشست آتي شوراي حكام، شاهد صدور يك قطعنامه جديد از سوي اروپايي‌ها خواهيم بود كه زمينه را براي فعال‌سازي مكانيسم ماشه فراهم كند. به نظر مي‌‌رسد صدور اين قطعنامه حتمي است، مگر اينكه اتفاق فوق‌العاده‌اي رخ دهد يا اينكه سياست جديدي از سوي ايران در پيش گرفته شود، هرچند كه براي فعال‌سازي مكانيسم ماشه نياز به قطعنامه جديدي نخواهد بود. متاسفانه تمام گزاره‌ها براي اين آماده شده‌‌اند كه زحمات زيادي كه براي توافق برجام كشيده شده، به راحتي از بين برود. احتمالا ايران نيز در واكنش به اين اقدام به سمت خروج از ان‌‌پي‌تي خواهد رفت و اين ديگر يك بازي باخت-باخت است كه هر دو طرف زيان خواهند ديد.

اين كارشناس سياست خارجي اما اين را هم گفت كه همچنان روزنه اميد هر چند كوچك براي تعامل و رايزني وجود دارد مشروط به اينكه اراده كافي وجود داشته باشد و به واقع خواهان تجديدنظر در رويكردهاي خود باشيم. متاسفانه، در درون كشور جو سنگيني حاكم شده است كه حتي براي رايزني‌هاي ساده نيز فضاسازي مي‌شود. به نظر مي‌رسد شرايط به گونه‌اي است كه به جز مذاكره، راه‌حل ديگري وجود ندارد. بهشتي‌پور اما پيش بيني كرد كه شواهد و قرائن نشان مي‌دهد تنش‌ها افزايش خواهد يافت. شخصا اميدوارم كه به سمت راه‌حل‌هاي جديدي برويم و اين راه‌حل‌ها اجرايي شود.

 

مرتضي مكي، كارشناس مسائل اروپا:

ادامه استراتژي فعلی نتيجه‌بخش نيست؛ زمان براي اتخاذ تصميم‌هاي سخت فرا رسيده است

مرتضي مكي، كارشناس مسائل اروپا در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه رويكرد احتمالي دولت دوم ترامپ در قبال ايران در شرايطي كه به ورود رسمي او به كاخ سفيد نزديك مي‌شويم چيست، گفت: احتمالا سياست دولت دوم ترامپ ادامه همان سياست موسوم به «چماق و هويج» است. به اين معنا كه از يك‌سو صحبت از مذاكره مي‌كند و از سوي ديگر، گزينه نظامي بسان چماق را بالاي سر ايران نگه خواهند داشت. مكي اين را هم گفت كه تحولات اخير منطقه گزاره مهمي است، چراكه پيشروي‌هاي اسراييل در سوريه و افزايش اعتمادبه‌نفس اين رژيم، كه پيش از اين فشارهايي را به محور مقاومت در غزه و لبنان وارد كرده بود، از مسائل كليدي است. به همين دليل، بايد تهديدات موجود عليه ايران را هر چند كه در حد ادعا مطرح باشند به ‌طور جدي بررسي كنيم و مانند دولت اول ترامپ، از ناديده گرفتن اين تهديدات پرهيز كنيم.

اين كارشناس مسائل اروپا در باب تفاوت شرايط ايران در دولت اول ترامپ با دولت دوم او گفت: ايران در 2015 از پتانسيل‌‌ها و ظرفيت‌‌هاي قابل توجهي در منطقه برخوردار بود. اما اكنون، به دليل شرايط اقتصادي داخلي و تاثير تحولات اخير منطقه بر محور مقاومت، دچار آسيب‌‌هاي جدي شده و نيازمند بازيابي و ترميم است. از سوي ديگر، در عرصه داخلي، دستيابي به يك اجماع ملي ضروري به نظر مي‌‌رسد تا بتوان اين تهديدات را كم‌‌اثر كرد. مكي اين را هم گفت كه اعتماد جدي به ديپلمات‌هاي كشور، كه مسووليت‌هاي سختي در حوزه سياست خارجي برعهده دارند، امري حياتي است. براي حفظ ايران و تماميت ارضي كشور و همچنين دور ماندن از جنگ، بايد تصميمات سختي اتخاذ شود. اخذ چنين تصميماتي مستلزم يك اجماع ملي است و در سايه اين اجماع مي‌توان با يك راهبرد درست، پيش از ورود احتمالي ترامپ به كاخ سفيد، گزينه‌هاي مختلف را بررسي كرد. مكي بهترين گزينه را حركت به سمت ميز مذاكره و گفت‌وگو مي‌داند. مكي بر اين باور است كه حتي اگر اين مذاكرات در كوتاه‌مدت تاثيرگذاري چنداني نداشته باشد اما در بلندمدت يا حداقل ميان‌مدت، قطعا گامي مثبت به شمار خواهد رفت. با چنين راهبردي مي‌توان سايه جنگ را از جمهوري اسلامي ايران دور كرد.

مكي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين باب كه اساسا چقدر احتمال دارد سياست موسوم به فشار حداكثري ترامپ در دولت او به نتيجه برسد، گفت: به نظر مي‌رسد نگاهي در هيات حاكمه امريكا وجود دارد كه باور دارند كه از طريق اين سياست مي‌توانند امتيازات بيشتري از ايران كسب كنند. واقعيت اين است كه آگاهي آنها از نياز مبرم ايران به رفع تحريم‌ها نيز به تقويت اين رويكرد كمك مي‌كند. بنابراين، انتظار مي‌رود كه با تشديد فشارها و تحريم‌ها، به دنبال اخذ امتيازات بيشتري از ايران باشند.

مكي اما در مورد گزينه نظامي معتقد است كه اين رويكرد نيز همچنان به ‌عنوان يك ادعاي از سوي نتانياهو و برخي مقامات امريكايي مطرح مي‌شود. اما آنها مدعي‌اند كه اگر برنامه هسته‌اي ايران از يك حد مشخص فراتر برود، به گزينه نظامي متوسل خواهند شد. با اين حال، واقعيت اين است كه استفاده از گزينه نظامي و حمله به ايران هزينه‌هاي بسيار زيادي را به دنبال خواهد داشت. ايران، برخلاف كشورهايي مانند ليبي يا سودان، يك كشور بسيار بزرگ با جمعيت بالا و توان نظامي قابل‌توجه است. بخشي از اين توان نظامي ممكن است هنوز رونمايي نشده باشد. در نتيجه، هرچند گزينه نظامي ممكن است آسيب‌‌هايي به ايران وارد كند، اما قطعا طرف مقابل را نيز با آسيب‌‌هاي جدي‌‌تري مواجه خواهد كرد. اين كارشناس مسائل اروپا بر اين باور است كه به نظر مي‌‌رسد كه قوه عاقله‌اي در هيات حاكمه امريكا وجود دارد كه تصميم‌گيران اصلي را از استفاده از گزينه نظامي در چنين شرايطي بازمي‌ دارد. به‌ويژه آنكه رويكرد فعلي امريكا بر تهديد و اعمال فشار بر چين و روسيه متمركز است. هرچند ممكن است لابي صهيونيست‌‌ها تا حدي بر سياست‌هاي دونالد ترامپ تاثيرگذار باشد، اما بعيد است كه اين تاثير به حدي باشد كه به تصميم‌گيري براي اقدام نظامي منجر شود.

مكي بر اين باور است كه گزينه نظامي بيشتر در حد تهديد و اعمال فشار باقي خواهد ماند، اما همچنان نبايد آن را ناديده گرفت. توجه صرف به آرمان‌‌ها، بدون درنظر گرفتن شرايط موجود، به‌ويژه تحولات منطقه‌اي، امكان‌پذير نيست و نمي‌تواند نتايج مطلوبي به دنبال داشته باشد.

اين كارشناس مسائل اروپا در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه اختلافات اصلي ميان تهران و تروئيكاي اروپايي در شرايطي كه ايران تلاش داشته با نهاد پادماني همكاري داشته باشد به چه مواردي بازمي‌گردد، گفت: واقعيت اين است كه مشكل اصلي ميان كشورهاي اروپايي و ايران صرفا برنامه هسته‌اي ايران نيست. دولت‌هاي اروپايي ادعا دارند كه همكاري‌‌هاي نظامي ايران و روسيه در جنگ اوكراين همچنان ادامه دارد و به همين دليل، ايران را يك تهديد امنيتي تلقي مي‌كنند. بنابراين آنها برنامه هسته‌اي ايران را بيشتر به‌ عنوان يك ابزار فشار براي محدود كردن و اخذ امتياز از تهران در نظر مي‌گيرند. علاوه بر اين، بايد توجه داشت كه اقدامات اخير اروپايي‌ها، به‌ ويژه در شرايط كنوني، در راستاي تهديد دانستن برنامه هسته‌اي ايران دنبال مي‌شود تا زمينه‌هاي فعال‌سازي مكانيسم ماشه را فراهم كنند. اتحاديه اروپا از اين فرآيند به ‌عنوان يك ابزار جدي براي امتيازگيري از ايران استفاده مي‌كند تا تهران را در قبال همكاري با روسيه تحت فشار بيشتري قرار دهد. مكي بر اين باور است كه رويكرد اخير تروئيكاي اروپايي احتمالا ايران را وادار ‌كند تا با جديت، برنامه‌ريزي و استفاده از راهبردهاي متنوع، به سمت مذاكره با امريكا حركت كند. هر چند باتوجه به تيم ايران‌‌ستيزي كه در اطراف ترامپ قرار گرفته‌اند، اين مسير بسيار دشوار خواهد بود. با اين وجود، اما بايد گفت كه تصميمات سخت در بدترين شرايط اتخاذ مي‌شوند. اين كارشناس مسائل اروپا رويكرد چين در سال 1971 را نمونه مناسبي براي اين شرايط مي‌داند. مكي مي‌گويد در آن زمان، ريچارد نيكسون، يكي از چين‌‌ستيزترين سياستمداران امريكايي، در زمان مناسب تصميم گرفت تعاملات خود را با چين برقرار كرده و با اين كشور به توافق برسد. ايران نيز اكنون، با توجه به محدوديت‌‌هايي كه در منطقه و شرايط داخلي كشور وجود دارد، بايد در راستاي تامين نيازهاي مردم و مديريت شرايط موجود، به دنبال استفاده حداكثري از فرصت‌هاي حداقلي باشد.

مكي در اين راستا بر اين تصور است كه اما همچنان فرصت‌هايي وجود دارد، مشروط بر آنكه يك اجماع ملي در داخل كشور شكل بگيرد. ضروري است كه جنجال‌ها و جدل‌هايي كه پيرامون موضوعات مختلف وجود دارد كاهش يابد. اين اجماع ملي است كه مي‌تواند قدرت چانه‌زني جمهوري اسلامي را در مذاكرات بالاتر ببرد حال چه در مقابل اروپايي‌‌ها و چه در برابر واشنگتن و مشخصا ترامپ.

مكي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين باب كه در صورت تداوم اعمال فشارهاي حداكثري از سوي امريكا و اروپا آيا ايران گزينه خروج از معاهده ان‌پي‌تي (NPT) را مدنظر قرار خواهد داد يا خير، گفت: اين گزينه راهكاري انتحاري است و احتمالا آخرين ابزاري خواهد بود كه ايران مي‌تواند براي كسب امتيازاتي از غرب از آن استفاده كند. اما ما بايد تلاش كنيم هرگز به اين مرحله ورود نكنيم، چراكه اين اقدام برگشت ‌ناپذير خواهد بود. مكي در ادامه اين را هم گفت كه اگر تحريم‌هاي شش‌گانه سازمان ملل عليه جمهوري اسلامي ايران دوباره بازگردند، ايران حتي توانايي ادامه مناسبات خود با كشورهايي نظير چين و روسيه را نيز از دست خواهد داد. علاوه بر اين، هر كشوري كه بخواهد از بنادر ايران عبور كند، ممكن است تحت بازرسي‌هاي بين‌المللي قرار بگيرد. از اين رو، خروج از ان‌پي‌‌تي گزينه‌اي نيست كه منجر به گشايشي شود؛ بلكه صرفا مي‌تواند به عنوان يك ابزار تهديدآميز مطرح شود. علاو ه بر اين خروج از ان‌پي‌تي مخاطرات بسياري را نه ‌تنها براي ايران، بلكه براي تلاش‌ها جهت رفع تحريم‌ها به دنبال خواهد داشت و مسير تعامل با جهان را دشوارتر خواهد كرد. مكي اعتقاد دارد كه شرايط اقتصادي كشور در وضعيت مطلوبي قرار ندارد و چنين اقدامي قطعا تبعات سنگيني در داخل كشور خواهد داشت. از اين رو، بايد با راهبردهاي واقع‌‌بينانه و تلاش براي اجماع ملي، از رسيدن به اين مرحله پرهيز كنيم.

مكي در ارزيابي اين‌چنين اقدام احتمالي از سوي ايران بر اين باور است كه اجراي چنين سياستي شرايطي مشابه كره‌شمالي را براي كشور ايجاد خواهد كرد. چنين اقدامي نه تنها موجب بازگشت تحريم‌هاي شش‌گانه سازمان ملل خواهد شد، بلكه تحريم‌هاي جديدتري نيز عليه ايران اعمال خواهد شد و همچنين امنيت ايران را نيز در سطح جهاني با مخاطره مواجه مي‌كند.

اين كارشناس مسائل سياست خارجي در پايان در ميان دو گزينه احتمالي تشديد تنش‌ها يا تعامل معتقد است كه در شرايط فعلي ايران يا بايد گزينه‌هايي را برگزيند كه زمينه‌ساز رويارويي مي‌شوند، يا به‌طور جدي مسير گفت‌وگو و تعامل را برگزيند. كاهش نفوذ منطقه‌اي ايران و تغيير معادلاتي كه در منطقه اخيرا رخ داده، ديگر امكان تامين اهداف و آرمان‌هاي ايران را مانند گذشته فراهم نمي‌كند. بنابراين باید به سمت گفت‌وگو و مذاكره برویم. قطعا راه‌حل كم‌خطرتر، گفت‌وگو و مذاكره است. درست است كه طرف مقابل از شرايط براي تحت فشار قرار دادن و تهديد ايران حداكثر استفاده را خواهد كرد. مكي اين را هم گفت كه تا زماني كه ترامپ در كاخ سفيد مستقر نشود، همچنان نمي‌توان به تشديد تنش‌ها يا ورود به مسير جديدي از رايزني‌ها را پيش‌بيني كرد. اما به عقيده من، بايد خود را براي گفت‌وگو آماده كنيم.

 

امیر علی ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا:

بازگشت فشار حداكثري و تكيه به اهرم سخت روي ميز قرار داشته اما عملي نشده است

ابوالفتح در پاسخ به سوال «اعتماد» در اين باب كه ادعاي گزينه نظامي مطرح شده از سوي افراد نزديك به دولت انتقالي ترامپ چقدر قابليت عملياتي شدن دارد، گفت: اين گزينه همواره مورد توجه و مدنظر تمامي دولت‌هاي امريكا بعد از پيروزي انقلاب بوده است. هر يك از اين دولت‌ها به شكلي رويكرد خود را ابراز كرده‌اند. برخي گفته‌اند گزينه نظامي روي ميز است، برخي ديگر از بمباران صحبت كرده‌اند و حتي در مقطعي ادعا كرده‌‌اند كه پنجاه و دو نقطه در ايران را هدف قرار خواهند داد. اين ادعاها به ‌طور مداوم ازسوي طرف‌‌هاي امريكايي تكرار مي‌شود. به اعتقاد من، اين قبيل ادعاها صرفا فضاسازي‌‌هايي است كه در ماه‌هاي اخير عليه ايران با هدف ايجاد فشار رواني و تحريك افكار عمومي صورت مي‌گيرد. ابوالفتح اما بر اين باور است كه با وجود اينكه احتمال حمله نظامي و استفاده از گزينه نظامي توسط امريكا دايما وجود داشته و همواره از دستور كار دولت‌هاي مختلف، خارج نشده اما سابقه شخص دونالد ترامپ نشان مي‌دهد كه ايران و امريكا تا يك قدمي جنگ نيز پيش رفتند، اما ترامپ در نهايت از اقدام نظامي خودداري كرد. ادعاهاي جان بولتون درباره انصراف ترامپ از حمله به ايران در دقيقه نود گوياي اين نكته است، به گونه‌اي كه حتي تا لحظات آخر، بيانيه حمله به ايران آماده بود، اما اين اقدام انجام نشد. بنابراين، كارنامه سياست‌ورزي ترامپ نشان مي‌دهد كه او به ‌واقع به دنبال اقدام نظامي عليه ايران نيست. نكته دوم اين است كه ترامپ با شعار و وعده‌هاي صلح‌آميز پيروز انتخابات امريكا شد. او مدعي شد كه پيش از اين، دولت‌هاي نادان امريكايي بيش از هفت تريليون دلار براي جنگ‌هاي پس از يازده سپتامبر هزينه كرده‌اند و هيچ دستاوردي از آن به ‌دست نيامده است. او همچنين گفته كه در دولت خود به دنبال صلح است و مي‌خواهد جنگ‌ها را پايان دهد، ازجمله جنگ اوكراين و جنگ غزه. بنابراين از فردي با چنين ادعاهايي نمي‌توان انتظار داشت كه آغازگر يك جنگ پرهزينه ديگر باشد. اين كارشناس امريكا معتقد است كه حداقل من دليلي نمي‌‌بينم كه ترامپ در دولت دوم خود بخواهد از گزينه نظامي عليه ايران استفاده كند. البته بايد توجه داشت كه ما بايد همواره آمادگي اين را داشته باشيم كه ممكن است امريكا به ايران حمله كند، اما با توجه به شعارها و رويكردهاي او، بعيد است كه ترامپ جنگ جديدي را آغاز كند.

ابوالفتح اما ضمن اشاره به اقدامات متقابل ايران مي‌گويد: اما اين بدان معنا نيست كه ايران بايد مسير خود را بدون درنظر گرفتن رويكردهاي امريكا ادامه دهد. اگر نشانه‌هايي جدي از نزديك شدن ايران به ساخت بمب اتمي وجود داشته باشد يا ادعا شود كه چنين بمبي ساخته شده يا حتي آزمايش شده است، سياست و رويكرد امريكا قطعا تغيير خواهد كرد. اما اگر ايران مسير كنوني خود را كه تا به حال در پيش گرفته ادامه دهد در چنين شرايطي دشوار به نظر مي‌رسد كه امريكا بخواهد به ايران حمله نظامي كند.

ابوالفتح در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين زمينه چقدر احتمال دارد كه رويكرد فشار حداكثري توسط تيم جديد دولت ترامپ كنار گذاشته شود، گفت: سياست موسوم به فشار حداكثري دايما توسط امريكا عليه ايران به كار گرفته شده است. اگر در مقاطعي نيز فشارها كاهش يافته، به دليل مصلحت‌‌انديشي امريكايي‌ها براي موضوعات مهم‌تر از نگاه خودشان بوده است نه به اين دليل كه بخواهند از فشار به ايران كاسته شود. آنها ارزيابي ‌كردند كه اگر فشارها به ايران بيش از اين افزايش يابد و اين كشور را از بازار نفت خارج كنند، قيمت جهاني انرژي بالا خواهد رفت و در نتيجه پيامدهاي منفي براي خود اين بازيگر به دنبال خواهد داشت. بنابراين، فشارها به دليل ملاحظات اقتصادي كاهش يافت. اگر بايدن مي‌توانست، قطعا پيش از ترامپ اين كار را مي‌كرد و اجازه نمي‌‌داد حتي يك قطره نفت از ايران صادر شود. ترامپ نيز در دولت دوم خود همان سياست را دنبال خواهد كرد، چراكه هدف او نيز كاهش صادرات نفت ايران به صفر است و ادعاهايي در اين راستا مطرح كرده است. اما سوال اينجاست كه آيا او حاضر است پيامدهاي اين اقدام و افزايش قيمت نفت را بپذيرد؟ چراكه قطع شدن نفت ايران از بازار جهاني، به معني افزايش قيمت انرژي است. وقتي قيمت انرژي بالا رود، روسيه و چين از اين موضوع منتفع خواهند شد. ابوالفتح در ادامه اين را هم گفت كه اهداف امريكا صرفا وارد كردن ضربه به ايران نيست، بلكه حفظ هژموني خود در سطح جهاني در اولويت است. بنابراين، دولت ترامپ همچنان مدعي اعمال فشار حداكثري خواهد بود، اما اينكه آيا به واقع توانايي اجراي اين سياست را خواهد داشت يا خير، سوالي است كه همچنان وجود دارد. تاكنون اين فشارها به صورت كامل تحقق نيافته است و اجراي آن با چالش‌هايي روبه‌‌رو بوده است.

ابوالفتح در ادامه تحليل خود در اين رابطه افزود: در زمان دولت اول ترامپ، فشار حداكثري عليه ايران پيامدهاي مثبتي براي ايالات‌متحده نداشت. ايران همچنان نفت خود را مي‌‌فروخت؛ البته ميزان فروش آن كاهش يافته بود، اما به صفر نرسيد. بنابراين، در دولت دوم ترامپ نيز همچنان مشخص نيست كه آيا سياست فشار حداكثري كاملا محقق مي‌شود يا خير. براي ارزيابي دقيق‌تر بايد يك يا دو سال از دولت ترامپ بگذرد تا بتوان ديد كه آيا اين سياست كه او مدعي اجراي آن است، در عمل موفق خواهد بود يا خير.

اين كارشناس مسائل امريكا در پاسخ به سوال پاياني «اعتماد» در اين باب كه روند مذاكرات را محتمل‌تر مي‌داند يا تشديد تنش‌ها، گفت: تصور مي‌كنم كه روند پيش ‌رو حاكي از تشديد تنش‌ها باشد، به خصوص با ورود دوباره ترامپ به عرصه سياست و تشكيل دولت دوم رييس‌جمهوري. به باور ابوالفتح اين گزاره در كنار مواردي چون حضور شاهين‌هاي ضد امريكايي در كابينه ترامپ و همچنين اقدامات اخير اتحاديه اروپا مبني بر فعال‌‌سازي مكانيسم ماشه و نامه اخير آنها به شوراي امنيت همگي متغيرهاي تعيين‌كننده‌اي هستند كه نشان از تشديد تنش‌ها در ماه‌هاي آينده دارند. اما نكته‌ مهمي كه بايد در تحليل‌هاي روابط بين‌الملل در نظر بگيريم اين است كه مقاطعي نيز وجود داشته كه طرفين تا مرز سقوط از پرتگاه پيش رفته‌اند و در همان لحظه به توافقي دست پيدا كرده‌اند. به عبارتي، اين احتمال وجود دارد كه تشديد تنش‌ها به عنوان زمينه‌‌ساز و بسترساز يك توافق عمل كند، زيرا طرفين نمي‌خواهند از لبه پرتگاه سقوط كنند و در‌نهايت به مصالحه خواهند رسيد. به اين معنا كه تشديد فشارها ممكن است با هدف رسيدن به توافق باشد نه رويارويي.

ابوالفتح در ادامه ضمن تشريح اين تحليل خود بر اين باور است كه اين رويكردي است كه اكنون امريكا و اروپا
در پيش گرفته‌اند، به‌طوري كه فشارها را به حدي بالا مي‌برند كه طرف مقابل كوتاه بيايد. به هر حال، تشديد تنش‌‌ها در ماه‌هاي آينده با اروپا و امريكا قطعا ادامه خواهد داشت. اما اينكه اين تنش‌‌ها به توافق منتهي شود يا نه، نمي‌توانم با قاطعيت بگويم اما مي‌توانم ابراز اميدواري كنم كه اين زمينه همچنان وجود داشته باشد و درنهايت به رفتار ايران بستگي خواهد داشت.

اين كارشناس امريكا در ادامه به متغير مهم تحولات اخير منطقه اشاره مي‌كند و معتقد است كه بايد شرايط بين‌الملل و نيز منطقه در پنج يا شش ماه آينده را رصد كرد تا ديد به چه سمتي خواهد رفت؟ در حال حاضر، طرف مقابل در سوريه خود را پيروز قلمداد مي‌كند، اما آيا اين احساس پايدار خواهد بود يا ممكن است در آينده شاهد هرج و مرج جديدي در سوريه باشيم كه به عراق و كشورهاي هم‌ مرز سرايت كند و شرايط مشابه سال‌هاي 2012، 2013 و 2014 تكرار شود؟ در پاسخ بايد گفت، هنوز هيچ چيز مشخص نيست. در اين صورت، شايد كشورها مشكلات داخلي خود را كنار گذاشته و تمركز خود را بر حل معضل تروريسم و افراط‌گرايي در منطقه معطوف كنند. اين سناريويي است كه ممكن است رخ دهد. در هر صورت، اگر تحولات منطقه به آرامي پيش برود، تشديد تنش‌‌ها احتمالا به نقطه‌اي خواهد رسيد كه ايران و امريكا به توافق خواهند رسيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
نسخه نجات بخش پزشكيان خروج ايران و امريكا ازمنطقه خاكستري؟ ما عزراييل را به چشم ديديم بانك مركزي: تلاش مي‌كنيم قيمت‌ها بالا نرود راز كشف جسد مردي ۶۰ ساله در تهران يك قطره مي‌تواند آغاز دريا باشد ردپاي شيخ اجل در تصوف هند پاسخ به نقدهايي به «بازگشت به سنت بنيان‌گذار» (۲) خوانندگي زنان و مساله حاكميت قانون زهر انفعال در زوال اعتماد و مرجعيت اجتماعي آينده‌اي پايدار نيازمند به مديريت افراد داراي معلوليت عدالت جهاني چيست؟ فروريختن ساختمان زيتون كارمندي اهواز و... درباره شتاب‌بخش تحقق هاب انرژي در برنامه هفتم ايران و چشم‌انداز نظم امنيتي خاورميانه شور زيستن توجه زیادی ممنوع! محبوبيت هوش مصنوعي در برنامه‌ريزي شهري! هنرمندان با چشم باز خواب مي‌بينند بي‌رحمانه سرد، مثل خيلي از ما پاسخ به نقدهايي به بازگشت به سنت بنيان‌گذار (۲) خوانندگي زنان و مساله حاكميت قانون زهر انفعال در زوال اعتماد و مرجعيت اجتماعي آينده‌اي پايدار نيازمند به مديريت افراد داراي معلوليت
کارتون
کارتون