محبوبيت هوش مصنوعي در برنامهريزي شهري!
اميرحسين روان
هوش مصنوعي AI به سرعت در جايگاه يك فناوري حياتي براي تغيير و شكلدهي حوزه برنامهريزي شهري به محبوبيت رسيده است. با اين حال، چندين سوال بدون پاسخ در مورد تاثيرات بالقوه هوش مصنوعي بر برنامهريزي شهري و منطقهاي و همچنين مسائل مربوطه و پاسخها و طرحهاي مناسب آن وجود دارد.
هدف پرداختن به اين نگرانيها در فرآيند برنامهريزي شهري مبتني بر هوش مصنوعي است و بر اين اساس از هوش مصنوعي براي طبقهبندي و ترسيم پيشرفت در برنامهريزي شهري استفاده ميكند. در نهايت برنامهريزي خودكار مبتني بر هوش مصنوعي، با توانايي پيشبيني روندها، تعامل با شهروندان، افزايش تخصيص منابع و هدايت تصميمگيري، اين پتانسيل را دارد كه به عنوان ابزار چندگانه براي برنامهريزان شهري عمل كند، نكته اينجاست كه برنامهريزي شهري يك پروسه است كه از ابتداي طراحي و شكلگيري آن تا انتهاي مرحله اجرا و اقدام ادامه دارد و هوش مصنوعي فقط ابزاري براي همراهي ابتداي اين پروسه است.
در يك بافت شهري، استفاده از هوش مصنوعي AIميتواند به دستهبندي و تجزيه و تحليل حجم زيادي از دادهها بهطور كارآمد كمك كند. رويكرد هوش مصنوعي ميتواند فرآيندهاي مديريت شهري و برنامهريزي را سريعتر كند، شرايط زيست محيطي و زندگي را بهبود بخشد (به عنوان مثال، پيشبيني آب و هوا، فهرست خسارتهاي جادهاي و غيره) يا مشاركت ساكنان در فرآيندهاي تصميمگيري را تقويت كند.
كليد اين كار «يادگيري» است. يادگيرياي كه توانايي تشخيص الگوها، گرفتن مدلها بر اساس دادههاي بزرگ را از طريق استفاده از روشهاي آماري خود دارد. با اين حال، اين چه معنايي براي برنامهريزي شهري و توسعه آينده شهرها دارد؟ آيا هوش مصنوعي برنامهريزي و طراحي شهرهاي ما را بر عهده ميگيرد و فعالانه در فعاليتهاي برنامهريزي دخالت ميكند؟ يا بر آن تاثير ميگذارد؟
يافتهها تاكيد ميكند كه سيستمهاي هوش مصنوعي برنامههاي بسيار تخصصي براي حل و پردازش چالشها در يك فرآيند برنامهريزي هستند. اين ميتواند فرآيندها و نتايج برنامهريزيها را بهبود بخشد، اما در نهايت هوش مصنوعي تنها ميتواند، جايگزينها و راهحلهاي ممكن را پيشنهاد كند. بنابراين، هوش مصنوعي بايد به عنوان يك ابزار برنامهريزي در نظر گرفته شود و نه راهحل برنامهريزي و اقدام جهت بهبود روند و راهكار!
در نهايت، اين برنامهريزان هستند كه بايد با در نظر گرفتن امكانات و محدوديتهاي برنامههاي كاربردي هوش مصنوعي كه در فرآيند برنامهريزي شهري مورد استفاده قرار گرفتهاند، در مورد توسعه آينده شهرها تصميمگيري كنند، زيرا خيلي از الگوهاي طراحي شده حتي براي ترافيك شهري در بعضي مسيرها پاسخگو نيستند و بايد اجراي آن توسط برنامهريزان شهري نظارت شود.
چهار كاربرد هوش مصنوعي در برنامهريزي شهري را نام ميبريم:
1- اول آنكه به دليل «جهش توسعه برنامهها، نرمافزارها و ساير سيستمهاي تكنولوژيكي» پشتيباني از طراحي يك شهر توسط هوش مصنوعي با توجه به پروژهها و مطالعات متعددي كه در سراسر جهان انجام ميشود در كسري از زماني كه برنامهريزان شهري به آن نياز دارند، اجرا ميشود و نتايج بهتري از جمله برنامهريزي مبتني بر شبكه، نمونهسازي سريع شهري و فناوري نيز در پي دارد.
2- سازگاري با آب و هوا: نكته بسيار مهمي كه هوش مصنوعي ميتواند براي افزايش انعطافپذيري در برابر رويدادهاي شديد آب و هوايي و تغييرات جوي استفاده كند، استفاده از ابزار ارزيابي بابت پوشش درختي است كه ميزان اكسيژن ايجاد شده درختان را در مناطق مختلف محاسبه ميكند و در سيستم Carbon credit ميتواند به انسان كمك كند. هنگام انتخاب گونه گياهي براي كاهش آلودگي هوا يك ارزياب دقيق است.
3- برنامهريزي زيرساخت: نرمافزاري براي نقشهبرداري خودكار سكونتگاهها و محلهاي مغفول شهر كه شايد قابل بازديد و بررسي هم نباشند با هدف تسهيل و ارايه راهحلهاي كارآمد و در دسترس براي رفع چالشهاي مسكن را در اختيار برنامهريزان شهري قرار ميدهد.
4-ايجاد مشاركت جامعه: در نهايت، هوش مصنوعي با نقش موثري كه در شهر ايجاد ميكند ابزاري ميشود تا توسط كاربر (شهروند) براي مواردي مانند مديريت ترافيك و هشدارهاي ايمني مسيرها براي كودكان و عابرين پياده مهيج باشد و به صورت نشانگرهاي كاربردي در شهر نقشآفريني كند.
مساله حايز اهميت كلي در خصوص هوش مصنوعي و محبوبيتهايش در همه ابعاد زندگي و به خصوص در اينجا كه همراه برنامهريزان شهري به بهبود فرآيندها كمك ميكند، اين است كه همچنان در تمامي ابعاد تصميمگيري و اقدام نقش انسانها موثر و پررنگ است. اين حمايت از توسعه فناوري هوش مصنوعي نميتواند نقشآفريني برنامهريزان شهري را ناديده بگيرد كه در پروسه اصلي و در تكميل فرآيند حضورشان بسته به شأنيت هر شهر شامل جغرافيا، فرهنگ، آب و هوا، جمعيت، ترافيك، بافت شهري و... ضروري است.مهندس معماري