روايت يكي از دوستان دو پناهجوي ايراني كه بعد از ظهر شنبه با گلولههاي يك مهاجم فرانسوي در كمپ پناهجويان «دانكرك» به قتل رسيدند
ما عزراييل را به چشم ديديم
بنفشه سامگيس
چطور ممكن است عزادار باشي ولي نتواني براي عزايت اشك بريزي چون هنوز جنازهاي به دستت ندادهاند؟ چطور ممكن است براي آغاز عزادار بودنت ناچار به شمردن ساعتها و روزها باشي چون جنازه عزيزي كه از دست دادهاي، كيلومترها دورتر از توست و تا رسيدنش به درگاه خانهات، عزايت رسميت پيدا نميكند؟ چطور ممكن است تا وقتي جسم بيجاني كه بايد براي هميشه به خاك بسپاري را، كفن پيچ و سرد در آغوش نگرفتهاي، نبودنش را باور كني چون ميان پذيرفتن و نپذيرفتن واقعيت، در هرولهاي؟ ...
سه روز از جان باختن حميد قرباني و هادي رستمي ميگذرد؛ حميد و هادي، دو پناهجوي ايراني بودند كه بعد از ظهر شنبه 24 آذر ماه، در محوطه بيروني اردوگاه پناهجويان «دانكرك» در منطقه «لون بلاژ» فرانسه، از ناحيه سر، هدف گلولههاي يك مهاجم فرانسوي قرار گرفتند . حميد، ساكن شهرك هجرت در حاشيه مريوان كردستان بود و هادي، اهل سرپلذهاب كرمانشاه. حميد 25ساله بود و هادي، 32 ساله. هر دو، 4 ماه قبل هرچه داشتند به دست آدمبرها دادند تا از مرز يونان و فرانسه عبورشان بدهند و به مقصد نهايي برسند؛ به انگلستان . تا ظهر شنبه كه حميد براي پسرعمويش گوران، پيام فرستاد و گفت كه 20 روز قبل، موتور قايقشان در آبهاي خروشان «مانش» از كار افتاده و قايق سوراخ شده و پليس بريتانيا، درخواست كمكشان را بيجواب گذاشته و در محاصره گارد فرانسه، به اردوگاه پناهجويي «دانكرك» و منطقه استقرار چادرهاي سرگردان در دل جنگل در 10 كيلومتري ساحل مانش منتقل شدهاند، دورنماي هجرت حميد براي خانوادهاش، براي مادر و دو خواهر و تنها برادرش كه شكمشان با دسترنج حميد سير ميشد، روشن و آفتابي بود . از ظهر شنبه، اين چشمانداز تار شد وقتي گوران از زبان پسرعمويش شنيد كه 30 پناهجوي دستگير شده در آبهاي خروشان مانش، به جاي انتقال به انگلستان، به خاك فرانسه بازگردانده شدهاند تا دولت فرانسه براي سرنوشتشان تصميم بگيرد . حوالي ساعت 10 شب شنبه، وقتي «اسكاي نيوز» اولين خبر و تصوير از قربانيان فاجعه كشتار در اردوگاه پناهندگان «دانكرك» را منتشر كرد، گوران، سردرگم ميان باور و ناباوري، به دنبال سندي براي تكذيب واقعيت ميگشت ولي واقعيت، همان عكس كدر دونفره حميد و هادي بود كه در صفحه اسكاي نيوز و به عنوان قربانيان حمله تروريستي مهاجم فرانسوي به اردوگاه «دانكرك» منتشر شده بود.
«اميدوار بودم دروغ باشه. تصويري كه منتشر شده بود كيفيت خوبي نداشت ولي وقتي با كامپيوتر تصوير رو تحليل كردم، از حلقهاي كه به دست داشت و از لباساي تنش مطمئن شدم كه واقعيت داره. آدم توي عكس، حميد بود.»
حالا سه روز از مرگ حميد و هادي گذشته و گوران، جزييات و وقايع قبل از ظهر شنبه 24 آذرماه را برايم تعريف ميكند؛ از اينكه 4 ماه قبل، حميد خانه كلنگيشان در شهرك هجرت را فروخت و با قرض و قسط، 470 ميليون تومان جور كرد و به دست آدمبر داد، از اينكه از مرز قانوني تركيه، با پاسپورت معتبر رد شد و از مرز يونان، سرنوشتش را به دست آدمبري سپرد كه قول فرود نهايي در خاك انگلستان داده بود؛ آدمبري كه وقتي در ساحل مانش، حميد و هادي و 28 پناهجو را سوار قايق بادي كرد، ميدانست كه ظرفيت اين قايق، فقط 10 نفر است.
«قرار بود در انگليس، مثل خيلي از پناهجوها، به كالج بره و براي كار خودش رو به شهرداري معرفي كنه ولي در كنار اين كار دولتي كه البته درآمد خيلي كمي هم داشت، به كار سياه و خريد و فروش مواد هم مشغول ميشد كه درآمد بهتري داشت. به خانوادهاش قول داده بود كه بعد از مدت كوتاهي به دليل اختلاف ارزش پول ايران و انگليس، براشون در ايران خونه بخره و شرايط زندگي شون بهتر بشه. خانواده حميد از نظر اقتصادي وضع بسيار بدي داشتن و بعد از اينكه خونهشون رو براي مهاجرت حميد فروختن، اجارهنشين شدن و حالا هم با انبوهي از بدهيهاي تسويه نشده مواجهن. فعلا خرج خانواده به گردن برادر حميده كه با مزد كارگري و گچكاري، بايد زندگي 4 نفر رو اداره كنه.»
حميد در اولين گفتوگوي تصويري بعد از انتقال به اردوگاه «دانكرك» براي گوران گفته بود كه در اين 20 روز، انجمنهاي خيريه و مردمي، براي صدها پناهجوي اين اردوگاه، غذا و كيسه خواب و پتو ميآورند و از سرماي استخوانسوز محوطه اردوگاه و از گرسنگي مفرط به دليل ناكافي بودن غذا گفت و از اينكه دهها پناهجوي مثل خودش و جواناني از منطقه كردستان هم در اين اردوگاه سرگردانند بين يأس و اميد رسيدن به مقصد.
«آخرين ديدار تصويري من و حميد، ظهر شنبه بود؛ سه ساعت قبل از مرگش.»
پل دي، 22 ساله، تبعه فرانسه. اين تنها چيزي است كه گوران از قاتل پسرعمويش ميداند آن هم به واسطه توضيحاتي كه در اخبار خبرگزاريهاي خارجي خوانده است . فاجعه كشتار روز شنبه در اردوگاه دانكرك، از شامگاه همان روز در رسانههاي معتبر جهان مثل گاردين و اينديپندنت و لوموند و خبرگزاري فرانسه منتشر شد . در اخبار اين رسانهها گفته شد كه قاتل فرانسوي، حدود ساعت 3 بعد از ظهر شنبه، دقايقي قبل از آنكه كشتار در كمپ دانكرك به راه بيندازد، به مزرعهاي در نزديكي اردوگاه پناهجويان رفته و كارفرماي سابقش را به دليل اختلافات شغلي، در مقابل چشم همسر و دو فرزندش به رگبار بسته است.
پل دي پس از به قتل رساندن كارفرماي سابقش، سوار بر ماشينش به منطقه اطراف اردوگاه مهاجران در لون پلاژ رفته و دو مامور امنيتي و دو پناهجو را با شليك مستقيم به سر به قتل رسانده است. منابع اطلاعاتي دو گمان را درباره اين فاجعه با خبرنگاران درميان گذاشتهاند؛ گمان اول، اين است كه قاتل تجربه زيادي در استفاده از سلاح گرم داشته و سند اين گمان هم كشتن 5 نفر در فاصله كمتر از يك ساعت است علاوه بر اينكه 4 مقتول در حوالي اردوگاه دانكرك، به دليل اصابت دقيق گلوله به سرشان كشته شدهاند. گمان دوم هم اين است كه قاتل، با هدف انتقامجويي از پناهجويان به منطقه لونپلاژ آمده و دست به كشتار زده چنانكه دو پناهجوي ايراني كه بيرون از محوطه اردوگاه و كنار جاده نزديك به كمپ ايستاده بودند، به گونهاي هدف شليك گلوله مهاجم فرانسوي قرار گرفتهاند كه منابع اطلاعاتي، اين شيوه كشتار را چنين توصيف كردهاند: «هيچ شانسي براي زنده ماندن براي آنها باقي نگذاشت.»
متين، يك پناهجوي 25ساله و از اهالي كردستان است كه ظهر روز شنبه در اردوگاه پناهجويان دانكرك، به همراه يكي ديگر از رفقاي پناهجويش به اسم راشد، با حميد و هادي مشغول قدم زدن در حاشيه اردوگاه بوده و يكي از شاهدان به قتل رسيدن دو پناهجوي ايراني است. متين در توصيف آنچه به چشم ديده، به خبرنگار اسكاينيوز گفته: «او با تفنگ ساچمهاي به طرف ما شليك كرد . ابتدا فكر ميكرديم ميخواهد تير هوايي شليك كند ولي او اسلحهاش را پر كرد و ما را هدف گرفت . ما عزراييل را ديديم . ما مرگ را به چشم خود ديديم. به خواست خدا بود كه زنده مانديم. در يك روز، دو بار مرگ را ديديم.»
پل دي، دو ساعت بعد از كشتن سه تبعه فرانسوي و دو پناهجوي ايراني، به شهر زادگاه خود در فاصله 12كيلومتري منطقه دانكرك ميرود و عصر شنبه، خود را به پليس معرفي ميكند. در ساعات بعد، اينطور كه خبرنگاران حاضر در منطقه در گزارشهاي خود نوشتند، دستگاه قضايي فرانسه تحقيقات خود را آغاز كرده و دادستان عمومي از احتمال صدور حكم حبس ابد به عنوان حداكثر مجازات در صورت اثبات جرم براي پلدي خبرداده است . و اين پايان يك پرونده مرگ و آغاز يك فصل سوگ است...
«...در منطقه مريوان، اغلب جوونها از راه كولبري خرجشون رو در ميارن. حميد هم براي كولبري ميرفت. من هم براي كولبري ميرفتم. وقتي در مقطع كارشناسي ارشد رشته كامپيوتر در دانشگاه تبريز درس ميخوندم، تابستونا كه به مريوان برميگشتم، از مرز باشماق و مريوان براي كولبري ميرفتم. گاهي 40 كيلومتر وگاهي 35 كيلومتر در مسيرهاي درهاي و كوهستاني و پرخطر راه ميرفتم و تلويزيون و سيگار و پارچه به كولم ميآوردم. اينجا چارهاي جز كولبري نيست چون نه شغلي هست و نه كارخونهاي هست و نه سرمايهاي هست. ولي حميد نميخواست كولبر بمونه. آرزوهاي دور و دراز داشت. هفتههاي آخري كه ايران بود، خيلي خوشحال بود. كلي اميد داشت كه در انگلستان با درآمد خوبي كه به دست مياره، از اين فقر نجات پيدا ميكنه و خانوادهاش رو هم نجات ميده. حميد هم مثل اغلب جوونهاي اين منطقه فكر ميكرد. الان در روستاهاي كردستان كه بگردي، ديگه جوون پيدا نميكني چون همهشون مهاجرت كردن و روستاها خالي شده و فقط پيرمردها و پيرزنها باقي موندن ...»
گوران براي دومين بار عزادار مرگ پسرعمو شده. سه سال قبل، يكي از پسرعموها، بافته آرزوهايش را در دست گرفت و از تركيه رفت تا به يونان برسد و به دل درياي مانش بزند و در انگلستان، از قطار حسرت پياده شود. در خاك يونان، ماشين آدمبر چپ كرد و پسرعموي 32 ساله، به همراه 5 پناهجوي ديگري كه 4 نفرشان اهل مريوان بودند، جوانمرگ شد. آن زمان، آدمبر، هزينه برگشت جسد را از همان چند صد ميليوني داد كه پسرعمو به حسابش ريخته بود. حالا ولي گوران حرفهاي ترسناكي شنيده؛ 4000 يورو براي بازگرداندن جسد به ايران آن هم از جيب خانوادهاي كه تمام قد در قرض فرو رفتهاند. گوران هنوز از اين هزينه حرفي به خانواده حميد نگفته و هنوز هم معلوم نيست جسد حميد و هادي چه زماني به ايران برميگردد. گوران ميگويد در اين سه روز، مردم از دور و اطراف شهرك هجرت به خانه مستاجري خانواده حميد ميآيند و مادر سياهپوش شده ولي هنوز عزاداري را شروع نكردهاند.
«عزاداري رو زماني شروع ميكنيم كه جنازه توي خاك تسليم بشه...»