اعتماد|
- آقا اين ايده ميگيره خدايي!
- اگه طرف عاقل باشه، قبول ميكنه. سرمايهش برميگرده
(صداي آسانسور: طبقه پنجم. خوش آمديد)
- (آرام) بريم ببينيم خدا چي ميخواد... (خوشحال و مشتاق) سلام. خسته نباشيد. عرض شود كه ما...
منشي- شناختم! منتظر بمونيد
كمي بعد
منشي- بفرماييد داخل. منتظرتون هستن
دو جوان داخل ميشوند.
- آمادهام تا ايده به قول خودتون خفنتون رو بشنوم. وقتم رو هم از سر راه نياوردم. همينطور پولمو. قانعم كنيد. اگه ديروز مخ منشي رو پاي تلفن نميخورديد، امروز اينجا نبوديد. پس معلومه كه خيلي مشتاقيد! شروع كنيد!
استارتآپها يا همان شركتهاي نوپا از ايده و كمي سرمايه تشكيل ميشوند. جوانان خلاقي كه با اندكي توجه غوغا ميكنند. نمونههاي موفقشان در داخل كم نيست و روز به روز در حال رشد هستند. با گشتي در اين فضا به دوستان كم و بيش با تجربه و فعالي در اين زمينه برخورديم.
سمانه نصحيت كن- فارغالتحصيل كارشناسي ارشد فناوري اطلاعات- فعال در زمينه بازاريابي در شبكههاي اجتماعي
من از حدود سه سال پيش كه رويدادهاي استارتآپي وارد ايران شدند، اخبار و موضوعات را دنبال ميكردم و به خاطر علاقه شديد به اين حوزه، به عنوان برگزاركننده رويدادها و همين طور مربي در چندين رويداد شركت كردم. با همراهي دو نفر از دوستان استارتآپي، استارتآپتيوي (startuptv.ir) را راهاندازي كرديم كه سعي دارد تا همه اخبار استارتآپي را مخابره كند. اين ماه هم رويداد استارتآپ گرايند شيراز (startupgrindshiraz. ir) و مجمع جهاني كارآفريني جوانان (jwef. ir) را در پيش داريم. فضاي استارتآپي در ايران در دوره جنيني به سر ميبرد. بزرگترين نقطه قوت اين فضا، وجود جوانان و افراد پرانرژي و فعال است كه سعي دارند تا به سطح بينالمللي برسند. يادم ميآيد كه در يكي از رويدادها جوانان ۱۴ ساله را ديدم كه با چه اشتياقي فعاليت ميكردند اين يعني پويايي. بزرگترين فايده فضاي استارتآپي، شبكهسازي و روابط كاري حرفهاي است كه در سه سال گذشته براي من شكل گرفته و با كمك پروژهها و تجربيات مختلف در اين فضا توانستم به جوانان زيادي كمك كنم. من تمام تلاشم را روي گسترش اكوسيستم استارتآپي و كارآفريني در شهر خودم (شيراز) گذاشتم تا انشاءالله همگي در كنار هم رشد كنيم.
بايد تعادلي بين كسب و كار و دانشگاه ايجاد كرد. يكي از بزرگترين دغدغههاي افراد، كار است. در واقع فكر ميكنند كه در دوران تحصيل يا بايد درس بخوانند يا كار كنند. من به شخصه ميگويم كه ميشود با برنامهريزي، اين دو را در كنار يكديگر پيش برد. البته نكته مهم اين است كه گرايش كسب و كار و رشته تحصيلي بايد در يك راستا باشند. اگر دانشگاههاي ما از حالت تئوري خارج شوند، باعث ايجاد تجربه واقعي در بازار واقعي براي افراد خواهند شد. علاوه بر اينها، با تشويق جوانها براي شركت در رويدادهاي استارتآپي و راهنماييهاي صحيح مربيان در اين حوزه، آنها قادر خواهند بود كه مسير شغلي صحيحتري را براي آينده خودشان انتخاب كنند.
اميرحسين جمشيدي- دانشجوي ارشد مهندسي نرم افزار
از ترم سه كارشناسي كار كردم و در طول اين مدت جزو موسسان دو شركت كوچك بودم كه هر دو را هم به دلايلي تعطيل كرديم! از آن به بعد ايدهاي براي راهاندازي استارتآپ نداشتم.
در دو سال اخير در جمعهاي استارتآپي كه در زنجان به وجود آمده بود، شركت كردم.
اگر از بيرون نگاه كنيم، شروع يك استارتآپ كار سختي به نظر ميآيد. يك يا چند نفر به اميد چيزي كه از جواب دادن آن چندان مطمئن نيستند، شب و روز تلاش ميكنند و در طول مدت چند ماه يا يك الي سه سال هيچ درآمدي ندارند. اما كساني كه خودشان در اين جو هستند چون به ايده تا حد زيادي اعتقاد دارند و شور و علاقه و اميد را حس ميكنند، اين سختيها چندان آنها را آزار نميدهد. به نظرم مشكلات استارتآپي در ايران اين است كه افراد، زيادي به خودشان مطمئن هستند و با مصرفكننده ارتباط كمي دارند. بعضا تخمين مناسبي هم از بازار ندارند. كپيبرداري و نداشتن مدل اقتصادي درست هم از ديگر مشكلات اين حوزه است. يكي از عوامل موفقيت يك استارتآپ در داخل، جهاني شدن است. براي اين كار بايد از ايرانيهاي خارج از كشور كمك گرفت كه خدا را شكر تعدادشان كم نيست. در استارتآپها خيلي به صنف ما كامپيوتريها نياز پيدا ميشود. البته طرز فكر كردن و شيوه برنامهريزي آنها هم خيلي خلاقانه است. من به شخصه از اين محيطها استفاده خوبي كردم. هرچند معمولا از لحاظ مالي چندان راضيكننده نيستند. يادم ميآيد يك بار در جريان ارتباط با يكي از شتابدهندگان، با ايرانيان خارج از كشور آشنا شدم كه افراد متخصص و موفقي بودند. با يكي از آنها كه كارهاي بسيار خوبي در بحث شبكههاي بيسيم و الكترونيك در امريكا انجام داده بود، همصحبت شدم و با اينكه به نسبت مسن بود اما همچنان هم كارهاي جديدي انجام ميداد و به فكر توليد محصولات جديد بود. تواضعش مرا بهشدت به خود جذب كرد.
دوست دارم جوانها به دنبال چيزهايي بروند كه در آن استعداد دارند نه چيزهايي كه بازار كار ميطلبد. وقتي در زمينهاي كه دوست داريد فعاليت ميكنيد، خود به خود ايدههاي زيادي هم براي گسترش آن به ذهنتان سرازير ميشود. دوست دارم به اطرافيانم كمك كنم تا بيشتر تلاش كنند.
حميد پورجم-از مهمانان ششمين دوره هاكا تهران
فضاي استارتآپ را ميتوان در چند كلمه خلاصه كرد؛ تحليل درست، انگيزه، پشتكار، اميد، تلاش، تلاش، تلاش و تلاش. ايران براي رقابت واقعا فضاي بكري دارد. اما به نظر من ايراداتي هم هست كه اين فضا را دچار مشكل كرده است كه ميتوان به ناقص بودن قوانين حوزههاي مخلتف، كمبود نيروي كار متخصص و جمعيت جامعه هدف پايين اشاره كرد. به اعتقاد من بيشتر تمركز بايد بر تكرار ارايه محصول يا خدمات باشد نه فروش يكباره و نفوذ سريع در جامعه. بايد به سطح بينالمللي برسيم. بايد توانمندي نيروهاي فني را افزايش دهيم. بايد كيفيت محصولات را بالا ببريم. بايد ارتباط با جوامع بينالمللي را تسهيل كنيم. اين حوزه فرصت كار كردن و كسب تجربه در فضايي چابك و پر از افت و خيز و رويارويي با مشكلات و چالشها را در اختيار آدم ميگذارد. فضايي در كنار آدمهاي باانگيزه و پرنشاط.
به نظرم بهترين راه براي جذب جوانان نشان دادن نمونههاي موفق است. البته نرخ شكست استارتآپها در ايران چندان پايين نيست و اين ميتواند عامل بازدارندهاي در اين زمينه باشد. اما با به كارگيري روش و اصول صحيح و مربيگري خوب ميتوان به موفقيت رسيد. اين موضوع ثابت شده است.
آرش آتشنما- دانشجوي ارشد MBA- مسوول آموزش پارك علم و فناوري زنجان
ميتوانم بگويم نسبتا فعال بودهام. عضو ماركتينگ و اجرايي استارتآپ ويكند زنجان و همچنين عضو ماركتينگ و اجرايي TEDx در همين شهر خودمان بودهام. فضا را ديدهام. از درون حسش كردهام. خدا ميداند كه چقدر جاي رشد داريم. در يك استارتآپ، سرعت حركت بالاست. هدف وجود دارد ولي برنامهريزي براي دو قدم جلوتر امكانپذير نيست. بايد ديد بلندمدت داشته باشيد. استارتآپ بيشتر شبيه يك ماشين است تا يك موشك. موشك براي هدف واضحي ساخته و پرتاب ميشود بدون تغييري در حركت آن اما ماشين بايد براي رسيدن به هدف از موانع و چالشهاي زيادي عبور كند. مرحله به مرحله. در ايران براي ديد بلندمدت آموزش نديديم. جاهطلبي در فرهنگمان معني مثبتي ندارد. آموزش رسيكپذيري نديديم. آموزش كار تيمي مناسبي نداشتيم. اشتراكگذاري دانش هنوز باب نشده. در ارتباط با ورود به بازار جهاني، به عقيده بنده ما ايرانيها هيچ چيز كمتر از اهالي سيليكون ولي نداريم، تنها مورد كمبود خلاقيت و عدم ريسكپذيري بالاست. بايد كمي از حيطه آسايش خود بيرون بياييم و به دنبال تجربههاي متفاوت باشيم. راهاندازي يك استارتآپ سرشار از تجربههاي جديد است. تبديل آموختهها و نياموختههاي دانشگاهي و به كارگيري آن مطالب چالش بسيار لذتبخشي است. راهاندازي يك استارتآپ در هر صورت يك موفقيت است كه اگر با منفعتهاي پيشبيني شده همراه باشد، شيريني آن بيشتر خواهد بود. جوان نياز به جذب كردن ندارد. كافي است محدودش نكنيم و محيط مناسب را نيز بدون محدوديت آماده كنيم. جوان خودش راه را پيدا ميكند. دفعه بعدي كه ايدهاي به ذهنتان رسيد، كمي صبر كنيد. به اطراف نگاهي بيندازيد. شايد دلتان بخواهد كمي چاي بنوشيد و با دوستي در اين رابطه صحبت كنيد. شانس بياوريد كه دوستتان هم مثل خودتان جاهطلب باشد و نزند كاسه و كوزهتان را بشكند كه «ول كن بابا. حوصله داري». حالا بايستيد. همين اطراف ميشود يك كارهايي كرد.