نگاهي به مستند «روبارو» ساخته امير پذيرفته
روايت عمليات امريكايي در يك مستند ايراني
محمد تقيزاده
مستند «روبارو» ساخته امير پذيرفته، فيلمساز رفسنجاني است كه جزو آثار برتر هجدهمين جشنواره سينماحقيقت در 5 روز نخست آن اعلام شده است. همه چيز از همين ابتدا و قوميت رفسنجاني فيلمساز و موضوع پسته رفسنجان شروع ميشود.
داستان فيلم مستند «روبارو» ماجراي توليد محصول پسته در شهر زادگاه فيلمساز است كه شايد در نگاه اول مساله قابل توجه و تحليلي نباشد، اما ماجرا وقتي مهم ميشود كه بدانيم مستندهاي ديگر فيلمساز از«كپسول» تا «تانكر» نيز درباره اين شهر و مسائل مربوط به آن ساخته شده تا مشخص شود عرق بومي و محلي پذيرفته در جايگاه مستندساز در شكلگيري و ساخت فيلمهايش تا چه حد مهم و حياتي است. نتيجه چنين رويكردي يعني نزديكي و قرابت با سوژه و همچنين دغدغهمندي و تعهد به مساله و معضل مورد بحث سبب ميشود كه اصولا فيلمهاي بهتري ساخته شود. آثاري فارغ از هرگونه سفارش كه بيمسالگي در آن يافت نميشود و از سر عشق و تعهد ساخته ميشوند و معمولا اينگونه آثار كه از دل برميآيد، لاجرم بر دل نيز خواهد نشست.
اما اين قرابت با سوژه و تعهد و دغدغهمندي موضوع، تنها امتياز مستند «روبارو» نبوده است و پذيرفته سعي كرده در طول 24 دقيقه از ماجرايي پرده بر دارد كه حال و هواي تريلرهاي جذاب امريكايي به خود گرفته و فراتر از يك مستند پژوهشي صرف عمل كرده است. در «روبارو»، شاهد عمليات حفظ باغ پسته از سرماي شديد زمستان در ميان مردم بومي رفسنجان هستيم كه به جذابترين و هيجانانگيزترين شكل ممكن انجام ميشود. در اين عمليات پر اضطراب و سخت، طي سه مرحله از محصول زراعي محافظت ميشود؛ ابتدا به روشي سنتي در ميانه درختان حفرههايي كنده و با سوزاندن با فاصله و قاعدهمند گازوييل، به گرماي محيط كمك ميكنند. در مرحله دوم با پرتاب موشكهايي كوچك به نوعي تگرگ و يخها در محيط شكانده ميشود و درمرحله سوم با سوزندان پوست پستهها و فراهم شدن دود سياه ناشي از آن، نوعي پتو و محافظ ميان باغ پسته و هواي بالاي آن ايجاد شده و از انتقال سرما به داخل محيط جلوگيري ميشود. اين سه مرحله بدون توضيحات زايد، سروصدا و خيلي ساده و عادي به تماشاگر ارايه ميشود، اما هيجان و اضطراب اين عمليات مهلك به خوبي قابل درك است.
علاوه بر تصوير كردن عمليات مقابله با سرما، فيلمساز خيلي نامحسوس به كاراكترهاي فيلم نيز نزديك ميشود و آنها را شخصيتپردازي ميكند. يكي از اين شخصيتها كه تا پايان مشخص نميشود، كارفرماي اصلي پروژه است، پيرمردي است كه از ابتدا در گيرودار اين اتفاقات بوده و سعي داشته با درايت و جديت كمترين هزينه مالي و انساني براي افراد و مجموعه پيش نيايد. او علاوه بر اين خصايص، به شدت متعهد، دلسوز و مومن به كار و زندگي است و تك ديالوگهايي كه درباره حفاظت از محصولات و ارتباط آن با تقدير الهي ميگويد، عمق ايمان و تعهد او را رمزگشايي ميكند.
به نظر ميرسد مستندهايي چون «روبارو» با تبليغات و توجه رسانهها ميتواند بيش از اين ديده شود، مستندي كه علاوه بر داشتن رويكرد پژوهشي و واقعنگاري ميتواند در ارتقاي فرهنگ اجتماعي و افزايش تعهدكاري و توجه به سختيهاي مشاغلي چون كشاورزي بسيار موثر باشد.