فرزندآوري با كدام مشوق؟
مهدي خاكيفيروز
جمعيت كشور رو به پيري ميرود و زنگ خطر ناترازي سني در هرم جمعيتي، به صدا درآمده است. حركت به سمت توازن، نيازمند رويكردهاي اصلاحي كمي و كيفي در اين حوزه است، اما سياستهاي دولتي در ايران براي تشويق فرزندآوري در شرايطي كه با بحران پيري جمعيت روبهرو هستيم، عمدتا بر ارايه مشوقهاي مالي و كمكهاي نقدي به طبقات فرودست تمركز كرده است. درحالي كه اين سياستها ممكن است در بلندمدت، به كاهش كيفيت نسلهاي آينده منجر شود. دليل اين امر اين است كه تمركز مشوقها بر طبقات پايينتر جامعه
-كه خود از مشكلات اقتصادي و اجتماعي رنج ميبرند- به افزايش تعداد افراد در اين گروهها خواهد انجاميد، بدون آنكه امكان تامين نيازهاي اساسي اين افراد از قبيل آموزش، بهداشت و تغذيه فراهم شود. توماس رابرت مالتوس، اقتصاددان و جمعيتشناس، نگران تداوم ميراث توسعهنيافتگي در جوامع فقير به دليل سياستهاي جمعيتي نادرست بود كه نگرانيهاي او، در ايران امروز نيز قابل تامل است.
جمعيتشناسان معتقدند كه براي حل بحران پيري جمعيت، سياستهاي دولتي بايد بهگونهاي طراحي شوند كه به طبقات متوسط و مرفه نيز انگيزههاي لازم براي فرزندآوري بدهند. طبقات متوسط و مرفه از نظر اقتصادي شرايط بهتري دارند و در صورتي كه انگيزههاي مناسب براي فرزندآوري در اين گروهها ايجاد شود، ميتوانند به حفظ توازن جمعيتي كمك كنند و در عين حال از نظر كيفيت زندگي، نسلهاي آينده را به سطح بالاتري از آموزش، بهداشت و رفاه برسانند. اين درحالي است كه اگر سياستها فقط بر طبقات فرودست متمركز باشند، ممكن است در بلندمدت به افزايش جمعيت بدون كيفيت و در نتيجه فشار بيشتر بر منابع كشور منجر شود.
دولتها بايد سياستهايي را ايجاد كنند كه در كنار مشوقهاي مالي، شرايط عمومي زندگي خانوادهها را بهبود بخشد. اين شرايط شامل دسترسي به خدمات بهداشتي و آموزشي با كيفيت، تسهيلات اشتغال براي زنان و حمايتهاي اجتماعي است، به ويژه، زنان شاغل و خانوادهها بايد شرايطي پيدا كنند كه در آن بتوانند همزمان با تامين نيازهاي اقتصادي خود، به پرورش نسلهاي جديد با كيفيت بپردازند. به عبارت ديگر، سياستهاي جمعيتي بايد بر كيفيت زندگي خانوادهها و امكاناتي كه دراختيار دارند، تمركز كنند و نه فقط بر آمارهاي كمي و تعداد فرزندآوري. همچنين پيشنهاد ميشود كه دولتها به جاي صرفا اعطاي يارانههاي مالي، سياستهاي جامعتري را اتخاذ كنند كه شامل تسهيلات بهداشتي، آموزشي و مسكن باشد. اين اقدامات انگيزههاي بيشتري براي فرزندآوري در طبقات مختلف اجتماعي فراهم كرده و به طور همزمان به ارتقاي كيفيت زندگي خانوادهها و نسلهاي آينده كمك ميكند.
درنهايت، براي حل بحران پيري جمعيت در ايران بايد سياستهاي جمعيتي به گونهاي اصلاح شوند كه از همه طبقات اجتماعي حمايت كنند و شرايط بهبود كيفيت زندگي در كنار افزايش نرخ باروري فراهم شود. اين اصلاحات، به طور موثر به حفظ توازن جمعيتي و كاهش فشارهاي اجتماعي ناشي از بحران پيري منجر ميشود.