هوش مصنوعي، حكمراني محيط زيست و منابع طبيعي
معصومه ابتكار
امروز مديريت محيط زيست و منابع طبيعي حيطههاي بسيار متنوع و متعددي را در بر ميگيرد و مديريت علمي و موثر و كارآمد همه اين حيطهها يكي از مولفههاي تعيينكننده در فرآيند پيشرفت يا توسعه پايدار براي كشورهاست. در عين حال چالشها و موانع زيادي در اين زمينه وجود دارد و دنيا با اين مساله درگير است.در ايران موضوع مديريت علمي، تصميمسازي و تصميمگيري مبتني بر دانايي در حوزه محيط زيست، طي دورههايي مورد تلاش و اقدام قرار گرفت. بهطور مثال در دولتهاي هفتم و هشتم، سازمان حفاظت محيط زيست سياستهاي خود را مبتني بر پژوهش و دانايي تنظيم كرد و بر همين اساس شوراهاي پژوهشي براي توانافزايي و ظرفيتسازي پژوهشي در زمينه محيط زيست فعال شدند. اين تلاشها با همكاري استادان دانشگاهها نتايج خوبي داشت كه بعد در دولت يازدهم نيز ادامه پيدا كرد. اما يكي از مشكلاتي كه همواره در اين زمينه به چشم ميخورد، دشواري تصميمسازي به دليل پيچيدگي معادلات محيط زيست است. چرا؟ به دليل اينكه عوامل متعددي در اين سامانههاي پيچيده دخيل هستند و تصميمگيري براي آنها پيچيدگيهاي فراوان دارد. حتي پژوهش در زمينه محيط زيست نيز خيلي اوقات نميتواند به راهحلهاي قطعي برسد. همين مساله باعث شده كه در بسياري مواقع مدير ناچار ميشود تصميم موقت يا يك راهحل مياني را اتخاذ كند كه باز هم با قطعيت نميتوان آثار بلندمدت اين تصميم را تبيين كرد. مسائل توسعه كشور از جمله بحث مكانيابي فعاليتهاي مختلف توسعهاي يا تمركز و جهتگيريهاي توسعهاي مانند تمركز بر فعاليتهاي فولادي يا پتروشيمي و توسعه كشاورزي و خودكفايي آن، همه موضوعات كلان توسعه است كه آثارشان در زماني كه اين سياستها اتخاذ ميشد شايد قابل پيشبيني نبود. يكي از مفاد مورد تاكيد در برنامههاي توسعه كه در برنامه چهارم توسعه و نيز برنامه ششم لحاظ شد، بحث ارزيابي راهبردي محيط زيست يا SEA است.
اهميت ارزيابي محيط زيستي در برنامهها و سياستهاي كلان مثل خود برنامه توسعه يا برنامههاي توسعه منطقهاي در اين است كه آثار برنامهها بر محيط زيست بايد بررسي شده باشد تا منجر به كاهش صدمات، عوارض و ردپاي زيستي فعاليت توسعهاي بشود.اين مهم اگر چه در برنامهها بوده، اما متاسفانه طي اين سالها به دلايل مختلفي مثل نوع نگاه دولتها مورد توجه جدي نبوده است. اما امروز بحث ارزيابي راهبردي با استفاده از ابزاري براي پيشبينيهاي لازم علمي و به كار بستن دادههاي متعددي كه قابل دستيابي است، ميتواند تصميمات بهتري را در اختيار ما قرار بدهد. به اين معنا كه با توجه به امكان دستيابي به دادههاي بزرگ و توان استفاده از الگوريتمها در اين زمينه و مهمتر از اينها بهرهمندي از هوش مصنوعي فرصتهاي فوقالعادهاي به وجود آمده است.
آناليز دادهها در مشخص كردن روندهاي آينده و بهبود آنها و در واقع اپتيموم كردن راهبردها در زمينههاي مختلف مثل تغيير اقليم به ما پيشنهاد ميدهد كه چگونه بايد سازگاري بيشتري را در سياستهاي اقتصادي و صنعتي و كشاورزي ايجاد كنيم. هوش مصنوعي علاوه بر تغيير اقليم در موضوع آلودگيها، اعم از آلودگي هوا، آب و خاك و كاهش ميزان و عوارض آلايندهها هوش مصنوعي بسيار كمككننده است. همچنين در موضوع حفاظت از منابع طبيعي، تالابها، جنگلها، تنوع زيستي و حيات وحش بسيار موثر بوده و ما ميتوانيم با شناسايي، استفاده درست از دادهها و ارزيابي دقيق هوش مصنوعي، راهبردهاي مديريت تنوع زيستي و حيات وحش و بهطور كل منابع طبيعي را ارتقا بدهيم. مديريت پسماند نيز يكي از زمينههاي مهم است. بهبود روشهاي مديريت پسماند با حركت به سمت اقتصاد دوار يعني اقتصادي كه فاقد پِرت و ضايعات است، براي كشور ما با توجه به عقبماندگيهايي كه در اين زمينه داريم با استفاده از هوش مصنوعي و راهكارهاي مفيدي كه ميدهد، كمككننده است. همچنين در مساله مهم بهبود بهرهوري انرژي، مخصوصا كه اين راهبرد مورد توجه دولت چهاردهم قرار دارد و خوشبختانه پيگير توسعه انرژيهاي تجديدپذير است، هوش مصنوعي ميتواند در مشخص كردن مولفههاي مهم جهت تسهيل سرمايهگذاري در اين زمينه راهگشا باشد. در مجموع استفاده بهينه از دادهها، تحليل آنها و تعيين مسيرهايي كه هوش مصنوعي ميتواند براي حكمراني محيط زيست و منابع طبيعي به ما ارائه بدهد در تصميمسازي و تصميمگيري موثر در شرايط خطيري كه هم تغيير اقليم داريم و هم شاهد عوارض سياستگذاريهايي با ردپاي بزرگ بر طبيعت ايران عزيز هستيم، بسيار ضروري به نظر ميرسد. انتظار ميرود دستگاههاي ذيربط در اين زمينه فعاليت لازم را انجام بدهند تا از غائله هوش مصنوعي جهان عقب نمانند.