احمد خرّم، افتخار دانشجويان دانشگاه تبريز
علي صوفي
برگزاري مراسم نكوداشت، خود گوياي وجود گوهري است كمياب يا ناياب. اين مراسم تزييني نيست، بلكه گراميداشت ارزشهايي است كه انسانها دوست دارند داشته باشند، ولي در پيچ و خم زندگي و اوضاع و احوال زمانه از دستيابي به آنها باز ماندند، شايد بهترين مصداق آن فرمايش مشهور امام خميني به ورزشكاران بود كه: من ورزشكار نيستم ولي ورزشكاران را دوست دارم. مهمترين ويژگي آقاي مهندس خرم عزيز و افتخار ما دانشجويان دانشگاه تبريز به ويژه جنبش دانشجويي دانشگاه تبريز همين تاريخچه زندگي او است كه در عين مهرباني و ياري زيردستان به اشارات فرادستان بياعتنا يا به خاطر اخلاص كه وجه بارز و شاخص موحدين است. در سال ۱۳۵۵ از نزديك با آقاي احمد خرم افتخار دوستي پيدا كردم و تاكنون ادامه دارد، باور كنيد هنوز جرات نميكنم بگويم با ايشان دوست هستم، بله او از سنخ شهيد مهدي باكري، شهيد حميد سليمي و شهيد ابوالحسن آلاسحاق است. اگرچه او حقِ دوستي را در حق من و اطرافيانش، به ويژه وقتي گرفتار شرّي ميشديم تمام ميكرد، اما گرفتاريهايش را بر زبان نميآورد و صبورانه در سينهاش نگه ميداشت و هميشه مصداق اين خصوصيت مومنين از زبان حضرت علي عليهالسلام بوده و هست: المومن بشره في وجهه و حزنه في قلبه، اوسع شيء صدرا. مهندس خرم از شخصيتهايي نيست كه با حضور فيزيكي در كنارش باشي و توانايي او و حقطلبي او را نبيني، مخصوصا وقتي پاي منافع ملي و مردم در كار بود، نمونهاش، ايستادگي، استيضاح و بركناري او از وزارت در دولت بود. در جزييات امور بسيار دقيق بود. در خاطراتش ميتوانيد بخوانيد از زماني كه با آقاي سيدمحمد خاتمي بود. صحبت از سختكوشي اوست، حتي مداومت در نوشتن جزييات كارها به سبك خاص خودش، وجه بارز ديگري است كه انشاءالله پس از انتشار آنها از آن بهرهمند خواهيم شد. توجه به توسعه درحالي كه سابقه كار در سازمان برنامه و بودجه ندارد، همواره محور كارهاي اجرايياش بود كه ريشه در مطالعات عميق و پيوسته او دارد..
جالب است بدانيد اولين كاري كه آقاي خرم در تبريز به من پيشنهاد كرد، كار مشترك فرهنگي و مطالعاتي روي موضوع خلقت بود كه چند ساعت در منزل ما نشستيم به نوارهاي سخنراني آقاي مشكيني گوش كرديم، او هيچ اظهار فضلي نكرد، فقط شنيديم.
نكته ديگر اينكه نميشود از ذوق هنري مهندس خرم نگفت. خيلي مهم است كه يك انسان مبارز كه محتواي خشونتآميز دارد، آنقدر طبع لطيفي داشته باشد كه ساعتها بنشيند و خطاطي كند، آنهم نه براي معرفي خودش، بلكه اثري توليد كند كه براي ديگران استفاده داشته باشد. خلاصه به قول موسوي گرمارودي، شاعر معاصر: پايان سخن پايان من است. هر چه از احمد آقاي خرم بگويم، دريايي از مطالب باقي ميماند. يكي از ماندگارترين آثار اجتماعي نهضت دانشجويي دانشجويان دانشگاه تبريز كه در زمان ظهورش براي دانشگاههاي ايران الگو شده بود، روابط ايماني جمعي از دانشجويان مبارز بود كه متاثر از روايات و احاديث به ويژه جهانبيني توحيدي شكل گرفته بود. اين اثر ماندگار، روابط خانواده دوستان را هم تحت تاثير قرار داده بود، بهطوري كه خانمها و آقايان به ساده زيستي گراييدند و از دارايي اندك خود در راه مبارزه سرمايهگذاري ميكردند كه داستان مفصلي دارد و بايد جداگانه به آن پرداخت، روابط عاطفي و مبارزاتي موجود بين دوستان دانشگاه تبريز به ويژه در دانشجويان دهه۵۰ نشانهاي است از اين حركت عظيم كه تا هماكنون نيز باقي است.