• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3320 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۸ مرداد

حزب توده هرگز با مصدق نبود

هوشنگ ماهرويان

 

گاه تحليل‌ها نشان از همراهي حزب توده با مصدق تا پيش از كودتاي 28 مرداد را دارد اما نمي‌توان گفت حزب توده در جريان كودتا پشت مصدق را خالي كرد چرا كه از دوره مصدق و درگيري‌هايي كه با جبهه ملي داشت مشخص و روشن است كه حزب توده اصلا پشت مصدق نبود و روزنامه‌هاي اين حزب انتقادهاي شديدي را متوجه مصدق مي‌كردند. گرچه به دليل درگيري‌هايي كه بين ياران حزب توده مثل مكي و بقايي و آيت‌الله كاشاني رخ داد به هر حال مقداري آن جبهه خالي شد اما به نظر مي‌رسد مصدق مي‌توانست با مقداري نرمش در ارتباطات جهاني خود، مانع وقوع كودتاي 28 مرداد شود. به عبارت ديگر وقتي فضا راديكاليزه باشد فردي كه ميانه‌رو‌تر است نيز تحت تاثير اين راديكاليسم قرار مي‌گيرد؛ بنابراين فضاسازي شكل گرفته روي مصدق نيز تاثير گذاشت يعني راديكاليسمي كه حزب توده ايجاد كرده بود و شعار مرگ بر امپرياليسم او، مصدق را تحت تاثير قرار داد در حالي كه مصدق مي‌توانست بر سر نفت با كمپاني‌هاي ديگر با به مزايده گذاشتن آن به نتايجي برسد و نگذارد به وضعيت بغرنج كودتاي 28مرداد برسد.

محتواي روزنامه‌هاي شاهد و ديگر روزنامه‌هاي حزب توده نشان مي‌دهد كه اين حزب از زمان تشكيل به طرف شوروي لم داده است. تشكيل سازمان‌هاي مختلفي چون سازمان نظامي و درجه‌داران از سوي حزب توده نشان مي‌دهد كه با پشتيباني شوروي قصد كودتا دارد. به عنوان نخستين گام نيز در دستگاه‌هاي ارتشي نفوذ مي‌كند، قبل از كودتاي 28 مرداد اين كار را انجام مي‌دهد، بعد از سال 57 نيز آن را تكرار كرده و افضلي را به كشتن مي‌دهد. يعني حزب توده، حزبي نبود كه قصد انجام كار فرهنگي را داشته باشد و بخواهد فرهنگ دموكراتيك را در جامعه گسترش دهد. خسرو روزبه، به قصد بدنام كردن حكومت، محمد مسعود را ترور مي‌كند يا لنكراني را
به‌طور فجيعي به قتل مي‌رسانند. اين حركات ايضايي و ماجراجويانه حزب توده فقط به اين دليل است كه به قدرت سياسي دست يابد. بنابراين حزب توده فرهنگ دموكراتيك را نه تنها در كشور ايجاد نكرد بلكه فرهنگي را به وجود آورد كه سال‌ها بايد براي تغيير آن بكوشيم. در تفكر لنينيستي حزب توده امكان طرح شعارهايي نظير رونق اقتصادي و جذب سرمايه‌گذاري خارجي و غيره وجود نداشت. وقتي سرمايه خارجي به ايران مي‌آمد آن را عامل استثمار و سرسپردگي قلمداد كرده و با چنين شعارهايي ايران را عملا از روابط جهاني جدا مي‌كردند در صورتي كه با گستردگي روابط جهاني است كه كشورها به پيشرفت مي‌رسند. وقتي شعارهاي «امپرياليسم، آخرين مرحله سرمايه داري» لنين در جامعه‌اي مطرح شود آن جامعه اجازه رشد پيدا نخواهد كرد. درست است كه ما بايد در گذشته از زير بار قراردادهاي نفتي انگليس خارج مي‌شديم اما مي‌توانستيم عاقلانه‌تر و با شركت كردن در مزايده‌هاي جهاني از وقوع كودتاي 28 مرداد جلوگيري كنيم. بعد از اين فاجعه، اعدام‌هايي كه شاه انجام داد اعتبار توده‌اي‌ها را بالا برده و از آنها اسطوره ساخت. زماني، خسرو روزبه يكي از قهرماناني بود كه بسيار ستوده مي‌شد تا اينكه كيانوري اقرار كرد قتل محمد مسعود توسط روزبه انجام گرفته و حتي شاملو نيز شعري را كه به او تقديم كرده بود، پس گرفت. در آن زمان امكان دست زدن به اين اسطوره‌ها وجود نداشت، به‌طور مثال وقتي اعترافات روزبه در قتل مسعود را كه به‌طور مخفيانه چاپ مي‌شد، مي‌خوانديد بدون شك مي‌گفتيد كه او قهرمان بلامنازع ايران است. اعدام اين افراد از اشتباه‌هاي بزرگ سلطنت محمدرضا شاه بود چرا كه اگر محيط دموكراتيك ايجاد مي‌كرد اين انديشه‌هاي تند و راديكال به عقب رانده مي‌شدند اما سركوب آنها، روز به روز راديكاليسم را تشديد كرد تا به دهه 50 و مبارزات چريكي رسيد، روند سركوب چريك‌ها نيز ادامه يافته و به تشديد راديكاليسم دامن زد. در حالي كه ايجاد محيط دموكراتيك به آرامش اوضاع كمك مي‌كرد، شاه با بستن فضا به جاي باز كردن آن، از كودتاي 28 مرداد به دهه چريكي دهه 50 رسيد و اين بخشي است كه تندروي مصدق در دوره خود نيز بر آن اثر گذاشت.

گرچه تاكيد مي‌كنم كه برخلاف برخي تفاسير حزب توده از ابتدا با مصدق همراه و هم جهت نبود كه بتوان به عقب كشيدن او در جريان كودتاي 28 مرداد خرده گرفت اما اگر چنين اتفاقي مي‌افتاد سرنوشتي مشابه امروز ـ يعني اضمحلال ـ براي اين حزب رقم مي‌خورد. روشن است اگر گروهي در جريان به قدرت رسيدن فردي از او حمايت كنند، تنها گذاشتن وي در برهه‌هاي حساس مسلما بر بقاي آنها اثر مي‌گذارد؛ به‌طور مثال رييس دولت اصلاحات با شعار جامعه مدني روي كار آمد، سپس نيز مجلس ششم تشكيل شد كه بسيار پرقدرت بود. پس از آن به تدريج گويا مردم انتظارات بزرگي از ايشان داشتند، به همين دليل در انتخابات دوم شوراي شهر گروه وي پيروز نشده و شوراي شهر به دست گروه مقابل افتاد در نتيجه شهردار انتخابي احمدي‌نژاد بود و اين روند ادامه پيدا كرد تا به رياست‌جمهوري او منجر شد. به عبارتي نقش مردم در اين قضيه خيلي مهم است و بازي كه رييس‌جمهوري اصلاح‌طلبان مي‌كند بازي‌اي بسيار پيچيده‌تري است. اصلاحات حركتي آرام و تكنيك يك گام به جلو و يك گام به عقب، دو گام به جلو يك گام به عقب است، اصلاح‌طلبان نيز آموخته‌اند كه چگونه آن را انجام دهند. اما روشنفكري ايران تحت تاثير انديشه‌هاي چپ هرگز چنين بازي‌اي را نكرده و قواعد آن را بلد نيست. اين بازي‌اي به معني اصلاحات با آرامش است تا بتوان جامعه را به جلو برده و فرهنگ تحزب را در آن رواج داد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون