پنچر نكنيد
حسين نوراني نژاد / شهرهاي بزرگ مانند تهران آنقدر مظاهر خشونت در معماري، رانندگي و رفتارهاي شهروندي دارند كه به چشممان نميآيد اين جمله چقدر تند است: «در صورت پارك كردن، هر چهار چرخ پنچر ميشود». اين جمله كه به وفور در سطح شهر ديده ميشود، رسما با آدم دعوا دارد. واقعيت آن است كه تهران و خيلي از شهرهاي بزرگ با معضل كمبود پاركينگ مواجهند. به همين دليل پارك در محل ممنوع يكي از رايجترين تخلفها در اين شهرهاست و البته گاهي اين تخلف به مقابل در ورودي يا پاركينگ منازل شخصي مردم كشيده ميشود. در اين باره قانون حمايتي لازم براي جريمه متخلفان وجود دارد، ولي واقعيت آن است كه دولت و به عبارت دقيقتر، پليس راهنمايي و رانندگي به هر دليلي به اين تخلف توجه زيادي ندارد يا توان اعمال جريمههاي بازدارنده را به دليل وسعت زياد اين تخلف در كوچه پس كوچههاي شهر ندارد. به همين دليل شهرونداني كه بايد اعمال هرگونه اقدام تنبيهي در قبال سلب حقوقشان را از طريق قانون پيگير شوند، خود دست به كار شده و تهديد ميكنند كه چرخ خودرويي كه مقابل منزلشان پارك كند را پنچر ميكنند. برخي البته پا از اين فراتر گذاشته و فضاي مقابل ملك خود كه به پل يا در پاركينگ آنها ربطي ندارد را جزو حق طبيعي و قانوني خود دانسته و خيلي حق به جانب از بقيه ميخواهند كه مقابل منزل يا مغازه آنها پارك نكنند! جالبتر آنكه برخي براي ممانعت از پارك كردن ديگران در مقابل ملك خود، مانعگذاريهايي مانند چيدن جعبههاي نوشابه ميكنند. اين كار طبعا غيرقانوني و عرف زورگويانهيي است كه هيچ منطقي ندارد و نبايد زير بار آن رفت. موضوع بحث ما هم اين مدل حرف غيرقانوني و غيرمنطقي نيست. بحث از حق قانوني پارك نكردن خودروي ديگران مقابل پل يا در ورودي منازل است كه مانع تردد ساكنان آن شود. آن افراد در صورت تضييع حقشان، حق اعتراض و گرفتن خسارت دارند. متولي احقاق حق شهروندان در موقع اختلاف نيز حكومت است. در واقع اين نهادهاي قانوني پليسي و قضايي هستند كه حق اعمال تنبيه و خشونت در قبال تضييع حق شهروندان را دارند. اما درباره اين مورد خاص، كار به خود شهروندان سپرده شده و آنها نيز دل به تهديدي بستهاند كه حتي عملي نكردن آن هم غيرقانوني و موجب شكلگيري نوعي فضاي خشن و زشت در سطح شهر شده است. وقتي كه آدم از مقابل منزلي رد ميشود كه بر روي در و ديوار آن تنها چيزي كه جلبتوجه ميكند، تهديد ديگران با زباني تند و خشن است، خودبهخود چهرهيي كه از ساكنان آن خانه در ذهنش شكل ميبندد، تصويري خشن و بدون مداراست. جالب آنكه خيلي معلوم نيست آن كسي كه حق ديگران را با پارك كردن خودرويش مقابل پاركينگ و پل منازل ضايع ميكند، چقدر در برابر اين دو عبارت «همشهري محترم، لطفا مقابل پل پارك نفرماييد» يا «در صورت پارك كردن هر چهار چرخ پنچر ميشود»، دچار رفتار متفاوتي شود. يعني در برابر يك عبارت احساس امنيت كند و پارك كند و در برابر عبارت ديگر بترسد و پارك نكند. به نظر نميرسد كه اين دو عبارت عملا تاثير متفاوت و مشهودي داشته باشند. اما واقعا اين دو عبارت تاثير رواني كاملا متفاوتي را براي شهرونداني ميگذارد كه از مقابل آن ميگذرند. بعيد است كه راهحل كوتاهمدتي براي حل مساله پاركينگ در ميان باشد. همچنين بعيد است كه دولت و پليس توان اين را داشته باشند كه در كوتاهمدت فكري به حال اين دو جرم مشهود داشته باشند؛ جرم پارك كردن در برابر پاركينگها و جرم تهديد ديگران (و گاه عملي كردن اين تهديد كه جرمي قابل پيگيري حقوقي است) . اما حداقل در اين سيكل معيوب، كاري را خود شهروندان ميتوانند به سود خود و شهرشان انجام دهند و آن اينكه بخش كوچكي از مظاهر خشونت محيطي را پاك كنند. اينكه تابلوها و نوشتههاي متعدد تهديد به چنين و چنان كردن هر خودرويي كه مقابل منزلشان پارك كند را به يك درخواست محترمانه براي اين منظور تغيير دهند. اطميناني به اين نيست كه اين تغيير موجب كمتر پارك شدن ماشينها مقابل منزلشان شود، اما بعيد است كه بازدارندگي تهديد هم بيش از يك درخواست محترمانه باشد. اما يك اطمينان را ميشود داد؛ اينكه زبان نرم و احترام برانگيز، تصوير عمومي شهر را زيباتر ميكند و با شخصيت يك شهروند متمدن امروزي متناسبتر است.