اسماعيل گراميمقدم: ايران درباره حق غنيسازي خود مذاكره نميكند
ساسان كريمي: ويتكاف خواستار مماشات با ايران است اما تندروهاي آمريكايي خواستار فشار بيشتر هستند
عبدالرضا فرجيراد: ارزيابي گروسی از سفرش به ايران ميتواند دور دوم رايزنيها را تحتتاثير قرار دهد
مهدي بيكاوغلي
سرعت تحولات در مناسبات ارتباطي و مذاكراتي ميان ايران و امريكا به اندازهاي بالا رفته كه گاهي اوقات مخاطبان نيز از رخدادها جا ميمانند. در آخرين دست از تحولات 2رخداد مهم در مسير اين پرونده شكل گرفت و بازخوردهاي بسياري هم پيدا كرد، نخست ويتكاف پس از نشستي بلندپايه با ترامپ و ساير مقامات امريكايي در كاخ سفيد توييتي منتشر كرد و گفت: «تهران بايد برنامه غنيسازي خود را نابود كند؟» اين موضع دقيقا در نقطه مخالف تمام صحبتهايي بود كه عراقچي-ويتكاف در دور نخست مذاكرات داشتند. عراقچي تلاش كرده موضع ميانهاي اتخاذ كند و از دميدن بر آتش مشكلات دوري كند . او مواضع افراد را در بطن مذاكرات داراي اهميت دانست نه صحبتهاي حاشيهاي در فضاي مجازي را!
البته از قبل هم قابل پيشبيني بود كه همزمان با آغاز گفتوگوها با هدف دستيابي به توافق ميان ايران و امريكا، كانونهاي مخالف توافق دست به كار شده و از هر اقدامي براي به بن بست كشاندن گفتوگوها استفاده كنند. آندسته از افراد و تحليلگراني كه تصور ميكردند، دو كشور پشت يك ميز نشسته، به توافقي پايدار دست پيدا كرده، مخالفان توافق و جنگافروزان هم دست روي دست گذاشته و اين توافق را نظاره ميكنند، سخت در اشتباهند و درك روشني از ديوار بلند بياعتمادي ميان دو كشور ندارند. ديوار بلندي كه طي بيش از 46 سال گذشته به اندازهاي بالا رفته و قطور شده كه فروريزي آن به عزم راسخ دو كشور و عوامل بسياري ديگري نياز دارد.
ديروز اما گروسي نيز راهي ايران شد و رسما اعلام كرد كه هر گونه توافقي ميان ايران و آمريكا تنها در صورتي اجرايي خواهد شد كه تاييديه آژانس را داشته باشد. اعتماد در اين ميان سراغ تحليلگران و فعالان سياسي رفته تا از آنان درباره اين مواضع متناقض مقامات امريكايي طرح پرسش كند.
اسماعيل گرام مقدم: ايران درباره حق غنيسازي خود مذاكره نميكند
اسماعيل گرامي فعال سياسي اصلاحطلب در خصوص برخي مواضع متناقض از سوي ويتكاف در موضوع مذاكرات و غنيسازي هستهاي به اين نكته اشاره ميكند: «قبل از هرچيز بايد به ريشههاي تناقضات رخ داده باز گرديم؛ توافقي ميان ايران و امريكا در حال شكلگيري است، همچنان كه برجام در داخل و خارج كشور مخالفاني داشت، اين توافق هم دچار اين موافقتها و مخالفتها شده است. البته اين روياروييها در داخل امريكا طبيعي است، هر دولتي كه در امريكا بتواند به اين مناقشه اساسي و پايدار پايان دهد، كرديت و اعتبار بسياري را كسب ميكند، بنابراين رقباي سياسي تلاش ميكنند كاري كنند تا اين اعتبار به نام آنها ثبت شود. البته در كل چهارچوب مذاكرات اوليه هم گامي رو به جلو محسوب ميشود. هر اندازه كه به سمت توافق پيش برويم اين مخالف خوانيها بيشتر ميشود. »
گرامي مقدم ميگويد: «در امريكا بسياري از افراد و گروهها علاقهاي به حل مناقشات ايران و امريكا ندارند، يا اگر هم با مذاكرات موافق باشند، مايلند حزب خودشان اين توافق را نهايي كند. در كنار فضاي داخل امريكا، برخي كشورها از جمله روسيه و چين و حتي اروپا به اين دليل كه از چرخه گفتوگوها بيرون ماندهاند، خوشحال نيستند. در داخل كشور هم افراد و گروههاي راديكالي حضور دارند كه از هيچ تهمت و افترايي به مذاكرهكنندگان ايراني فروگذار نيستند. اما شخصا معتقدم عليرغم همه اين مخالفتها، سرنوشت مذاكرات را دو كشور مذاكرهكننده يعني ايران و امريكا مشخص ميكنند. دو كشور به چانهزنيهاي لازم براي دسترسي به اهدافشان ادامه ميدهند. امريكاييها به خوبي ميدانند كه ايران از حق مسلم فعاليتهاي صلحآميز خود دست برنخواهد داشت. اين حقي است كه همه جهان هم آن را به رسميت شناخته است. ايران در چهارچوبNPT فعاليت ميكند. از اين جهت به نظرم هيچگونه مانعي هم در ميان نباشد. هر دو طرف براي اينكه به فشارهاي فزاينده داخلي فائق آيند تلاش ميكنند خود را داراي دست بالا در مذاكرات نشان دهند.»
اين فعال سياسي اصلاحطلب با اشاره به اينكه مهمترين مساله ايران در اين مرحله از مذاكرات اين است كه دو كشور ايران و امريكا پشت ميز گفتوگوها نشستهاند، ميگويد: « احتمال توافق نهايي هم بالاست، اگرچه هر اندازه دستاورد و امتياز در مذاكرات كسب شود، باز هم مخالفاني وجود خواهند داشت كه راضي نبوده و به مخالفتخوانيهاي خود ادامه ميدهند. ايران اما به جذب سرمايههاي قابل توجه نياز دارد. رهبر انقلاب هم سال 1404 را به عنوان سال سرمايهگذاري براي توليد نامگذاري كردهاند. سرمايهگذاري در ايران از سوي كشوري كه بالاترين سطح دانش صنعتي، فناوري و... را دارد، راهگشا خواهد بود. از سوي ديگر امريكا رقابت جدي با چين در بخشهاي مختلف جهان دارد و مايل نيست ايران به سمت روسيه و چين سوق پيدا كند. پيشبيني ميكنم، امريكا نهايتا به حق ايران براي برخورداري از دانش هستهاي گردن نهاده و آن را خواهد پذيرفت.»
گراميمقدم در پاسخ به پرسش اعتماد در اين خصوص كه اگر قرار باشد، دو طرف به سمت توافقي سوق پيدا كنند، چه گزارههايي بايد مورد توجه قرار گيرد؟ ميگويد: « لازمه هر نوع توافقي ميان ايران و امريكا اين است كه دو طرف در مذاكرات جدي باشند. با توجه به دادههاي منتشر شده از دور نخست مذاكرات، اين جديت وجود دارد. از سوي ديگر، دو كشور بايد از تهديد و حاشيهسازي براي هم دست بردارند. اينكه امريكا مدام تهديد كند ايران بايد توافق كند در غير اين صورت گزينه نظامي روي ميز ميآيد، اشتباه محض است. هر توافقي نيازمند ضمانتهاي اجرايي است. اين ضمانتها تنها در صورتي شكل ميگيرد كه منافع دو كشور تامين شود. ميان ايران و امريكا بايد پيوندهاي اقتصادي عميقي شكل گيرد . »
او ادامه ميدهد: «اين مناسبات اقتصادي، ضامن اصلي توافق ميان دو كشور است. اگر شركتهاي بزرگ امريكايي در ايران سرمايهگذاري كنند، آنها اجازه نميدهند، مخالفان دوباره مذاكرات را به هم بزنند. سرمايهگذاريها بايد صورت گيرد و از آن حفاظت شود. اگر ايران بپذيرد، غنيسازي خود را در محدوده در نظر گرفته شده توسط آژانس انجام دهد و امريكا هم تحريمهاي اقتصادي را بردارد، ضمن اينكه زمينه ورود شركتهاي امريكايي به حوزه زيرساختي ايران فراهم شود، ميتوان نسبت به دورنماي آينده براي دستيابي به توافق اميدوار بود. »
ساسان كريمي: بايد مراقب روشهاي مذاكراتي خاص امريكا باشيم
ساسان كريمي تحليلگر مسائل سياست خارجي از روش خاص مذاكراتي امريكا در مواجهه با ايران سخن ميگويد. موضوعي كه از منظر اين تحليلگر از سوي رسانهها و مسوولان شايد چندان جدي گرفته نشده باشد. كريمي در گفتوگو با اعتماد با اشاره به مواضع متناقض اخير مقامات امريكايي در مواجهه با ايران ميگويد: « مواضعي كه اخيرا در مواضع امريكاييها ايجاد شده به تضاد ديدگاههاي موجود در كاخ سفيد باز ميگردد. استيو ويتكاف و برخي افراد نزديك به او طرفدار مماشات بيشتري در خصوص غنيسازي ايران و ساير موضوعات مرتبط با ايران هستند، اما در نقطه مقابل تندروهاي كاخ سفيد تلاش ميكنند ايده فشار بيشتر به جمهوري اسلامي را دنبال كنند. از سوي ديگر روشهاي مذاكراتي خاص امريكا هم باعث ايجاد مشكلاتي براي ايران شده است. به نظر ميرسد، در ايران رسانهها و حتي مسوولان از اين روش خاص غافل بودهاند.»
او در تشريح اين روش مذاكراتي ميگويد: « روش مذاكراتي امريكاييها به اين شكل است كه با رسوب گرفتن مواضع و اظهارات در جلسه اول، اقتصاد ايران را بهشدت به توفيق در مذاكرات و سرانجام مذاكرات شرطي كرده، سپس تلاش ميكنند در هفتههاي بعدي مذاكرات اين انتظارات داخلي را به اهرمي براي پذيرش خواستههاي طرف مقابل بدل كنند. پس از نشست دور نخست عراقچي- ويتكاف دلار و سكه در ايران با افت قابل توجهي مواجه و بازارهاي كشور سبزپوش ميشوند. در هفته دوم همين شاخصهاي بهبود يافته به اهرمي براي فشار بيشتر به ايران بدل ميشود. بنابراين در ميانه هفته با تورم خواستههاي ايالات متحده مواجه ميشويم. »
به اعتقاد اين تحليلگر«ايران طي اين هفتهها با دو رقيب مواجه است. يك رقيب امريكا و رقيب دوم، شاخصهاي بهبود يافته اقتصادي و مردم اميدواري است كه تداوم مذاكرات را به هر قيمتي طلب ميكنند. مذاكرهكننده ايراني در يك چنين شرايطي بايد با دو رقيب و دو نوع انتظار روبه رو شده و بايد از دل آنها منافع ملي را محقق كند. »
او در بيان چرايي اتخاذ برخي مواضع متناقض از سوي مقامات آمريكايي ميگويد: «اتفاقي كه سهشنبه شب رخ داده آن است كه نشست سطح بالاي در كاخ سفيد درباره ايران تشكيل شده، توييت آقاي ويتكاف پس از نشست زده شده و بازخوردهاي بسياري ايجاد كرد. او به موضعگيريهاي آقاي ترامپ اشاره دارد و ميگويد اين ترامپ است كه بايد تصميم اصلي را بگيرد و از مذاكرات راضي باشد. در واقع ويتكاف گفتههاي شفاهي قبلي خود را در خصوص غنيسازي را تصحيح كرده است. به نظرم بايد توييت سهشنبه شب ويتكاف مد نظر قرار گيرد. »
كريمي در پاسخ به اين پرسش اعتماد كه با اين تناقضات در مواضع مقامات امريكايي آيا ميتوان در كوتاهمدت توافقي را متصور شد؟ ميگويد: « در كوتاهمدت نميتوان هيچ توافقي را متصور شد. يكي از مشكلات ما اين است كه پس از آغاز مذاكرات در شنبه قبل، بسياري منتظر به نتيجه رسيدن مذاكرات در جلسه نخست! و برخي ديگر هم به دنبال توافق در شنبه آينده هستند! ما درباره يك مناقشه قديمي و ضرورت حل معادلات مستمري صحبت ميكنيم كه طي سالها شكل گرفته است. لذا مساله زمان يك مساله متناقض براي ماست. از يك طرف ترامپ بيحوصله و كلينگر است و ميخواهد زود دستاوردي خلق كند. مساله بعدي تندروها هستند كه هر اندازه زمان طولانيتر شود، تاثير بيشتري روي ترامپ ميگذارند و مساله بعدي موعد اسنپبگ در سه ماهه آينده (آگوست) است. تا اين موعد، ما بايد به يك درك مشترك بر سر برنامه هستهايمان برسيم. هر اندازه زمان به موعد اسنپ بگ نزديك شود، موضع كشورهاي تروييكاي اروپايي به مواضع تندروها نزديكتر ميشود. چرا كه در حال از دست دادن تنها ابزار تاثيرگذار خود هستند.»
اين تحليلگر مسائل سياست خارجي معتقد است، «از سوي ديگر رسيدن به يك توافق كلي و تفسيرپذير نيز براي ايران خطرناك است. يك چنين توافقي در آينده براي ايران مشكلات بسياري ايجاد ميكند.»
اسماعيل گرامي مقدم
همچنان كه برجام در داخل و خارج كشور مخالفاني داشت، اين توافق هم دچار اين موافقتها و مخالفتها شده است. البته اين روياروييها در داخل امريكا طبيعي است.
رقباي سياسي ترامپ تلاش ميكنند كاري كنند تا اين اعتبار به نام آنها ثبت شود. البته در كل چهارچوب مذاكرات اوليه هم گامي رو به جلو محسوب ميشود.
دو كشور بايد از تهديد و حاشيهسازي براي هم دست بردارند. اينكه امريكا مدام تهديد كند ايران بايد توافق كند در غير اين صورت گزينه نظامي روي ميز ميآيد، اشتباه محض است.
ساسان كريمي
استيو ويتكاف و برخي افراد نزديك به او طرفدار مماشات بيشتري در خصوص غنيسازي ايران هستند، اما تندروهاي كاخ سفيد تلاش ميكنند ايده فشار بيشتر به جمهوري اسلامي را دنبال كنند.
در هفته دوم مذاكرات همين شاخصهاي بهبود يافته به اهرمي براي فشار بيشتر به ايران بدل ميشود. بنابراين در ميانه هفته با تورم خواستههاي ايالات متحده مواجه ميشويم.
رسيدن به يك توافق كلي و تفسيرپذير نيز براي ايران خطرناك است. يك چنين توافقي در آينده براي ايران مشكلات بسياري ايجاد ميكند.