• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3331 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۰ شهريور

افكار عمومي صاحب محضر

سيد محمد بهشتي

كافي است خبري را در اينترنت جست‌وجو كنيم تا متوجه شويم چند خبرگزاري ايراني داريم؛ ايسنا، ايلنا، ايرنا، واحد مركزي خبر، ايبنا، ايكنا، مهر، فارس، تسنيم، مشرق و... همه اينها يكسو و خبرگزاري‌هاي مختص دستگا‌ه‌هاي حكومتي نظير قوه قضاييه، مجلس، وزارتخانه‌ها، شهرداري‌ها و... نيز از سوي ديگر. اين را بگذاريد كنار تعداد پرشمار عناوين روزنامه‌ها و نشريات و مجلات موضوعي و تخصصي كه شمارشان از حساب خارج است. هميشه اين پرسش ذهن مرا به خود مشغول مي‌كند كه آيا اين تعداد خبرگزاري و اين تعداد رسانه در كشورهاي ديگر دنيا نيز متداول است؛ مثلا از انگلستان رويترز و بي‌بي‌سي را به خاطر مي‌آوريم، از امريكا سي‌ان‌ان و فاكس نيوز در ذهن نقش بسته و از كل اروپا يورو نيوز و دويچه‌وله و خبرگزاري فرانسه را به ياد داريم، از روسيه نيز تاس و ايتارتاس را شنيده‌ايم. بعيد مي‌دانم بشود شمار كل خبرگزاري‌هاي روسيه را كه به لحاظ وسعت يك هشتم جهان را دربرگرفته يا مجموع خبرگزاري‌هاي كل اروپا را به لحاظ تعدد با ايران قابل قياس دانست، از اين جهت شايد بشود گفت ما ركورددار تعداد رسانه‌ها هستيم. گمان مي‌كنم در اغلب كشورهاي ديگر رسم بر وجود تعداد معدودي عناوين نشريه پرتيراژ است در قياس با ايران كه رسم بر وجود عناوين بسياري نشريه با تيراژ كم است. خبرگزاري‌هاي مهم در اغلب كشورهاي دنيا در نسبت با بدنه جامعه در مقام داناي كل يا به عبارت ديگر «من مي‌دانم» قرار دارند و اين مقام ضرورت داشتن رسانه‌هاي متعدد را كم‌رنگ مي‌كند؛ البته شرط لازم چنين وضعيتي استقرار مخاطبين در مقام «من نمي‌دانم» است. به اين ترتيب رسانه‌ها در نسبت با افكار عمومي «صاحب محضر» مي‌شوند. يعني افكار عمومي را با به محضر خود خواندن، مديريت مي‌كنند. بنابراين افكار عمومي و بدنه جامعه در مقام «من نمي‌دانم» براي آگاهي از اخبار به محضر اين تعداد محدود رسانه‌ها مي‌رود و طبيعتا آنقدري كه صاحب‌محضر يعني رسانه‌ها لازم بدانند و تمايل داشته باشند از اخبار مطلع مي‌شوند. اين همچون آن است كه افكار عمومي به ديدن هر موضوع از يك يا تعداد معدودي روزنه تنگ اكتفا ‌كند و منفعلانه آنچه به او نشان داده مي‌شود، بپذيرد. اما احوال جامعه ايران متفاوت است؛ وضعيت افكار عمومي طوري است كه به‌عكس حالت بالا خود را به مقام «من مي‌دانم» بالا ‌كشيده است. احتمالا علل بسياري به اين وضعيت انجاميده كه البته خوب است اين علل را جويا شويم. ليكن شايد يك علت آن همين تعدد رسانه باشد يعني افكار عمومي توانسته با تقاطع اين رسانه‌ها براي بسياري پرسش‌هاي خود پاسخ پيدا كند. به اين ترتيب افكار عمومي به وضعيتي رسيده كه ديگر منفعل و ريزه‌خوار رسانه‌ها نيست بلكه خود «صاحب‌محضر» شده است و بر صدر نشسته و اين رسانه‌ها هستند كه بايد به محضر او مشرف شده و جايي براي خود در اين محضر باز كنند؛ افكار عمومي‌اي كه مي‌خواهد جام جهان‌بين در دستش باشد و نه روزنه‌اي تنگ پيش رويش. در اين حالت افكار عمومي از موضع مخاطب بيرون مي‌آيد و درصدد به دست گرفتن زمام امور و مصالح خويش است. در رويدادي چون مذاكرات هسته‌اي همين حساسيت و كنجكاوي افكار عمومي سبب مي‌شد كه اعضاي هيات مذاكره‌كننده در هر فرصتي سري بيرون آورند و ترجيع‌بند «مذاكرات به خوبي پيش مي‌رود ولي هنوز مشكلاتي هست» را به صورت مبهم تكرار كنند. اين نشان مي‌داد كه افكار عمومي فعال و قدرتمند در عين اينكه مي‌فهمد بسياري از مفاد مذاكرات قابليت طرح عمومي ندارد و در صورت طرح عمومي ممكن است به منافع ملي‌اش صدمه برسد ليكن ناظر بودن خود را به رخ مي‌كشيد. او اراده كرده بود به واسطه فعاليتش جريان مذاكرات را در محضر خودش در مجمعي با ديوارهاي شيشه‌اي كه او بر تمام جزيياتش احاطه و اراده داشت دنبال كند. اين موضوع فارغ از هيات مذاكره‌كننده ايراني اعضاي هيات‌هاي ۵+۱ را نيز تحت تاثير قرار مي‌داد. بعيد مي‌دانم مخاطبين سخنان اعضاي ۵+۱ در كنفرانس‌هاي خبري افكار عمومي كشورهاي‌شان بوده باشد بلكه بيشتر به نظر مي‌رسد مخاطبين ايشان سياستمداران و سناتورها و اعضاي كنگره امريكا يا لابي‌هاي سياسي فعال و خلاصه بازيگران اصلي صحنه سياست در آن كشورها بوده باشد، در حالي كه در ايران طيف وسيعي از طبقات مختلف جامعه پيگير اين اخبار و حتي موثر بر آن بودند. اين افكار عمومي فعال و صاحب‌محضر حتي مي‌تواند حاضرين در صحنه سياست و اجتماع را به مثابه سخنگويي از جانب خويش برگزيند و نظارتش را دايما به رخ او كشد. حتي معني واقعي اصطلاحات جاري در ادبيات سياسي و اجتماعي و فرهنگي در مدت كوتاهي بنابر اراده معنايي‌اي كه افكار عمومي از آن استنباط كرده تعيين مي‌شود؛ اين افكار عمومي است كه اصطلاح دلواپسي را در معناي بهانه‌جويي به جا مي‌آورد و آنقدر مسلط و غالب است كه بعد از مدتي ديگر كسي اين اصطلاح را جز در معني دوم به جا نمي‌آورد! چنين كيفيتي از افكار عمومي به تدريج به بلوغي مي‌رسد كه ياد مي‌گيرد چطور اهدافش را پي بگيرد و به پيش برد و طوري سيادتش را عملي ‌كند كه ديگر هيچ موضوعي تا زماني‌كه به محكمه او نيايد حل و فصل شده تلقي نشود. در اين حالت اگر مديريت و حاكميت بخواهد او را در مقام «تو نمي‌داني» قرار دهد با پوزخند افكار عمومي مواجه مي‌شود؛ پوزخند كساني‌كه «مي‌دانند».

اين آن بلوغي است كه خوشبختانه تا حد بسياري محقق شده است و اين راه تنها راه صحيح تحقق منافع عمومي و ملي است. اگر روزگاري جامعه تنها با انتخاب نمايندگان مجلس در عرصه نظارت بر مديريت كشور ايفاي نقش مي‌كرد اكنون علاوه بر آن راهي موثرتر و مستقيم‌تر براي ايفاي نقش صاحب محضري خويش يافته است. افكار عمومي با حساسيتش نسبت به موضوعاتي و چشم‌پوشي از موضوعات ديگر كساني را كه تا پيش از اين عادت به زندگي در فضاي شفاف نداشته‌اند در اتاقي شيشه‌اي قرار داده و به آنان مي‌فهماند كه همه سكنات‌شان تحت نظر است. اين افكار عمومي با توجه به برخي اخبار و چشم‌پوشي از برخي ديگر كيفيت محيط خود را تعيين كرده و از اين طريق محيط را آن‌طور كه مطلوب مي‌داند، مي‌سازد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون