گزارش كميته اجتماعي ستاد احيا از روند نجات درياچه اروميه
حال درياچه همچنان خيلي بد است
اعتماد| خشك شدن درياچهاي در وسعت اروميه، در يكي، دو دهه گذشته، به عنوان يكي از چندين حوضه آبي كه در حال نابودي است، ميتواند نمادي باشد از اوضاع روبه قهقراي محيط زيست كشور. از مقوله خشكسالي كه به طور عام سراسر كشور را با توجه به تغييرات اقليمي فراگرفته تا جزيياتي كه همه با مداخلات انساني ايجاد شده. از فرونشست دشتها و مصرف سفرههاي آب زيرزميني به واسطه حفر چاههاي غيرمجاز و مجاز، احداث بيرويه سدها تا اختصاص غيرمنطقي بخش عمده آب قابل استحصال به كشاورزي، همه مسائلي هستند كه ميتوان هركدام را به چشم معضلي اساسي ديد، مصرف غيرمنطقي كه ميتوان با عدد 89درصد، بزرگي و دور از ذهن بودن آن را به تصوير كشيد. در واقع با توجه به حجم كل برداشت آب توسط بخشهاي مختلف در سطح حوضه كه 4825 ميليون مترمكعب، معادل 70درصد منابع آب تجديدپذير حوضه است، بخش كشاورزي با مصرف 89 درصد از منابع آبي حوضه همانند ساير حوضههاي آبريز كشور، بزرگترين مصرفكننده آب در سطح حوضه است.
در اين ميان، درياچه اروميه، به عنوان پررنگترين مساله محيط زيست كشور كه پرداختن به آن، ميتواند كلياتي را به وسعت چندين استان و منطقه، دربر بگيرد، به عنوان اصليترين خواسته زيست محيطي كشور مطرح شد. دولت يازدهم، با وعده رسيدگي به وضعيت بغرنج درياچه، خود را از حاميان محيط زيست اعلام كرد، اين در حالي است كه دو سال از اعلام اين وعده و شكلگيري كارگروهها و ستادهاي مختلف براي احياي درياچه نيمهمرده ميگذرد و طرحهايي نه چندان بزرگ در اين منطقه اجرا شده، بيشتر در حد پايلوت. بر اساس اطلاعاتي كه كميته اجتماعي ستاد احياي درياچه اروميه اعلام كرده، وضعيت كنوني درياچه اروميه، شاخص مناسبي براي درك عمق اين مساله شده، در حال حاضر سطح قابل ملاحظهاي از اين درياچه 5 هزار كيلومترمربعي آب شور، خشك شده و بيش از 30 ميليارد مترمكعب آب آن نسبت به دورههاي پرآبي درياچه از بين رفته است و درياچه نسبت به تراز اكولوژيك خود با بيش از 12 ميليارد مترمكعب كمبود آب مواجه است. بر اساس تقسيمبندي كه درياچه در منطقه دارد، ميتوان سهم آن را بين استانهاي آذربايجان غربي (46درصد)، آذربايجان شرقي (43درصد) و كردستان (11درصد) تقسيم كرد. روند نزولي اين درياچه پس از دوران پرآبي آن در سال 1374، شروع شده و در طول 20 سال، تراز درياچه بيش از هشت متر افت كرده است. در واقع با توجه به ارقام ثبت شده، به طور متوسط، درياچه در اين 20 سال اخير، سالانه با افت 40 سانتيمتري مواجه بوده است. با توجه به عمق كم اين درياچه، اين ميزان افت تراز، منجر به خشكي درصد قابل ملاحظهاي از سطح درياچه شده و بيش از 30ميليارد مترمكعب از حجم آب آن در اثر تبخير و عدم ورود منابع آب كافي به آن از بين رفته است. اما آنچه در برنامه ستاد احياي درياچه به چشم ميخورد، در برنامه 10 سالهاي كه احياي درياچه را در 1402 عملي ميكند، قرار بر افزايش چهار متري تراز آب درياچه شده است. برداشت بيش از حد مجاز از منابع تجديدپذير حوضه، توسعه نامتوازن بخش كشاورزي و تغييرات اقليمي و استمرار خشكساليها با تشديد روي هم، باعث كاهش نزديك به 90 درصدي حجم درياچه شده است. در اين ميان ميتوان به ميانگين مجموع منابع آب سطحي ورودي به درياچه كه از 3944 ميليون مترمكعب در دوره اول به 2440 ميليون مترمكعب در دوره دوم كاهش يافته است، هم اشاره كرد. در واقع ميانگين حجم منابع آب سطحي ورودي به درياچه در دوره آماري 18 ساله اخير، در حدود 2500 ميليون مترمكعب كاهش داشته است. اين ميزان كاهش در ميزان روانآب ورودي از رودخانهها، تاثير قابل ملاحظهاي در كاهش تراز درياچه و همچنين كاهش حجم آب ورودي به پيكره آبي درياچه به دليل افزايش ميزان تلفات در مسير داشته است. از سوي ديگر، حفر حدود 88هزار حلقه چاه در سطح حوضه تاثير قابل ملاحظهاي بر آبدهي رودخانههاي حوضه داشته است. به طور متوسط در هر كيلومتر مربع از سطح دشتهاي حوضه، تعداد هفت حلقه چاه حفر شده است. تعداد چاههاي غيرمجاز حوضه هم كه به بيش از 40هزار حلقه رسيده است، علتي مضاعف در پايين رفتن سطح آب زيرزميني تا جايي است كه به درياچه نرسد. بر طبق مطالعات و آمار منتشره از سوي اين كميته، سطح زيركشت آبي كنوني در سطح حوضه آبريز درياچه اروميه، نزديك 500 هزار هكتار برآورد شده است. اين رقم، نشانگر افزايش حدود 200 هزار هكتاري اراضي آبي حوضه نسبت به اوايل دهه 50 شمسي است. توفانها يا ريزگردهاي نمكي كه يكي از عوارض ناشي از خشك شدن درياچه به شمار ميآيند، تنها محدود به منطقه آذربايجان شرقي و غربي نميشوند، شايد باور اينكه اين شعاع به استاني چون تهران در مركز و استاني چون ايلام درغرب كشور هم برسد، سخت باشد اما بر اساس دادههايي كه تاكنون از انتشار اين ريزگردها به دست آمده، ميتوان شعاع 500 كيلومتري را براي انتشار آنان درنظر گرفت، شعاعي كه تهران، كرج، خرمآباد، ايلام و اراك را در آخرين نقطههاي خود آلوده ميكند، نمكهايي كه حامل انواع و اقسام بيماريها براي ساكنان شهرها و روستاهاي سرراه خود هستند.