• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3333 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۱۲ شهريور

مادران معتاد حق انتخابي ندارند

ليلا ارشد٭

 

يك زن در دوران بارداري هم نيازمند شرايط امن از نظر عاطفي، اجتماعي است و هم نياز به تغذيه مناسب و سر پناه دارد. زناني كه دچار مشكل اعتياد هستند و باردار مي‌شوند از اين امكانات محروم مي‌مانند. نخستين نتيجه منفي ناشي از اعتياد اين است كه تا چند ماه متوجه بارداري‌شان نمي‌شوند. بارداري اين زنان، اغلب تحميلي و ناخواسته است و در اثر روابطي اتفاق مي‌افتد كه ممكن است به دليل نياز به مواد مخدر و اجبار به مصرف برقرار كرده باشند؛ روابطي كه عموما قانوني هم نيست و ثبت هم نمي‌شود، بنابراين ذهن اين مادران هميشه نگران است كه قرار است براي فرزندشان چه اتفاقي بيفتد و هويت فرزندشان چه خواهد شد. درست است كه اين مادر اعتياد دارد، از شرايط خوبي برخوردار نيست، ممكن است كم سواد و مهاجر و فاقد مهارت‌هاي ارتباطي و مقابله‌اي باشد اما احساس و عاطفه او را نمي‌توانيم ناديده بگيريم. يك زن معتاد كه باردار مي‌شود در واقع، خودش و فرزندش را در معرض يك تهديد بزرگ قرار داده است. اگر اين زن، با خانواده زندگي كند كه هميشه از بابت اعتيادش مورد سرزنش و تحقير قرار مي‌گيرد و باردار شدن او موج اعتراض خانواده را افزايش مي‌دهد ضمن آنكه ترس و احساس خطر از آينده فرزندش هم هميشه او را نگران خواهد كرد. زن معتاد، دوران بارداري خود را بدون بهره‌مندي از داروي كافي و مواد غذايي مقوي سپري مي‌كند تا به زايمان برسد. بسياري اوقات، زنان معتاد فشارهاي زايمان را تحمل مي‌كنند چون نگرانند به دليل شرايطي كه دارند به محض مراجعه به بيمارستان، كادر درماني، بچه را از آنها بگيرد، ضمن اينكه خود اين زنان قادر به پرداخت هزينه‌هاي بيمارستان و زايمان نخواهند بود. زنان معتاد باردار كه در كنار خانواده زندگي مي‌كنند اگر در اثر رابطه قانوني باردار نشده باشند تحت فشار سرزنش و تهديد و تحقيرهاي آزار‌دهنده خانواده، فرزند خود را به دنيا مي‌آورند و دايم تحت اين فشار هستند كه حق بردن بچه را به خانه ندارند و اين كودك، هميشه در معرض خطر سرقت يا فروش قرار خواهد داشت. شايد اين زنان هم در اثر جبر تصميم به فروش كودك‌شان بگيرند اما هميشه دچار يك احساس ناخوشايند و احساس گناه هستند و هيچگاه نخواهند گفت كه خدا را شكر، فروختيم و راحت شديم. اين مادران هميشه سنگيني اين‌بار را بر دوش‌شان دارند كه چه كسي اين بچه را خريد و سرنوشت اين بچه چه شد. عموم افرادي هم كه فرزندان اين زنان را مي‌خرند قرار است از آنها سوءاستفاده كنند. چون امروز صدور شناسنامه براي اين كودكان بسيار مشكل است، اين كودكان عموما در جابه‌جايي مواد مخدر و تكدي‌گري و محملي براي كارهاي خلاف و ضد اجتماعي مورد سوءاستفاده قرار مي‌گيرند. اين كودكان، معتاد به دنيا مي‌آيند پس بايد خدماتي از بيمارستان دريافت كنند و زمان بيشتري در مقايسه با ساير نوزادان در بيمارستان سپري كنند كه براي اين مادران بسيار پرهزينه است. بسياري اوقات مادر به نوزاد هم مواد مي‌دهد چون تحمل و طاقت بي‌خوابي و بيقراري‌هاي نوزادش و حوصله توجه مادرانه به او را ندارد. اين كودك مورد انواع كودك آزاري‌ها خواهد بود. نه تنها به دليل شرايط، مادر از محل زندگي و خواب تميز و بهداشتي برخوردار نيست، مواد غذايي كافي هم به او نمي‌رسد و اگر مادر، روابط محافظت نشده و تزريق مشترك داشته باشد كه كودك از ايدز هم در امان نبوده است. اين كودكان نه تنها برگه هويت و كارت سلامت ندارند و از هيچ بيمه درماني برخوردار نخواهند بود، ممكن است توسط حيوانات خانگي و مردان و سوءمصرف‌كنندگان در پارك محل تردد و زندگي مادر هم مورد انواع آزار و آسيب قرار بگيرند. اين كودكان از نظر عاطفي، رواني، اجتماعي و فيزيكي هيچ شرايط مناسبي ندارند و تمام اين محروميت‌ها باعث آزار مادر مي‌شود چون او محروميت‌هاي كودكش را درك مي‌كند اما قادر به برآورده كردن نيازهاي او نيست. مادر مي‌فهمد به اين كودك، شرايطي تحميل مي‌شود كه او را هم در آينده دچار مسائل فراوان خواهد كرد و رشد اجتماعي و عاطفي و رواني او هم مختل مي‌شود چون اين كودك، از ارتباطي كه بايد بين او و دو فرد (والدين) به نام پدر و مادر باشد هم محروم است اما اين مادر هم براي برآورده كردن نيازهاي كودكش بايد دوباره دست به رفتارهاي پرخطر بزند و اين چرخه آسيب باز هم تكرار مي‌شود، در حالي كه اين مادر هم حق انتخابي ندارد و چون خانواده، سال‌هاست كه ديگر او را نمي‌پذيرد، بايد تمام مشكلات را خودش به تنهايي تحمل كند. ٭ مددكار اجتماعي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون