• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3351 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۴ مهر

«ايزابل آلنده» از ملكه دنياي ادبي اسپانيايي ‌زبان‌ها مي‌گويد

  بهار سرلك /  «كارمن بالسل» نماينده ادبي نويسندگان اسپانيايي زبان بود كه از ميان نويسندگاني كه زير چتر حمايت و راهنمايي‌هاي او قرار داشتند، شش نويسنده برنده جايزه نوبل شدند. بالسل حرفه خود را از سال 1956 تا 2000 ادامه داد و در اين دوره او يكي از محرك‌هاي اصلي «انفجار ادبيات امريكاي لاتين» در دهه 60 بود. پس از بازنشستگي به بالسل مدرك افتخاري اهدا شد و او در سال 2008 به حرفه ادبي خود بازگشت. «گابريل گارسيا ماركز»، «خوان‌كارلوس اونتي» و «خوان مارسه» برخي آثارشان را به بالسل تقديم كرده‌اند و تعدادي از نويسندگان اسپانيايي زبان شخصيت او را در آثارشان به تصوير كشيده‌اند. يكي از مهم‌ترين اقدامات بالسل احياي بستن قرارداد ميان نويسنده و ناشر بود. او در متن قراردادها محدوديت زماني را عنوان مي‌كرد و تمامي امتياز ترجمه اثر را براي نويسنده مي‌دانست. در ادبيات امريكاي لاتين از او به عنوان يكي از قدرتمندترين و موثرترين زنان ادبيات اسپانيايي ياد مي‌شود. بالسل در سن 85 سالگي در بارسلونا درگذشت. روزي كه او از دنيا رفت «ماريو بارگاس يوسا» گفت: «كارمن عزيز، به زودي مي‌بينمت.»
اما «ايزابل آلنده» نويسنده شيلي- امريكايي در يادداشتي كه براي روزنامه گاردين نوشته، ياد اين نماينده ادبي زبان اسپانيايي را گرامي داشته است: 
كارمن بالسل، ملكه دنياي ادبي اسپانيايي، يكشنبه گذشته درگذشت. او 85 ساله بود و نيم قرن نقش نماينده ادبي را ايفا كرد و بسياري از نويسندگان اسپانيايي زبان را به دنياي ادبي معرفي كرد. او به تنهايي منجر به «انفجار» در ادبيات امريكاي لاتين در دهه 60 و 70 شد. با پابلو نرودا و گابريل گارسيا ماركز همكاري كرد و سبب تغيير معاملات سختگيرانه نشر كتاب شد. به سبب اقدامات او بود كه نسلي از نويسندگان توانستند از راه نوشتن امرار‌معاش كنند و نشرهاي اسپانيايي مجبور به مدرنيزه شدن و رقابت با يكديگر شدند. 
او چندين نويسنده برنده نوبل و بهترين ميراث ادبي نويسندگان را به ادبا و علاقه‌مندان ادبيات معرفي كرد كه شامل آثار «نرودا»، «كلاريس ليسپكتور» و «كارلوس فوئنتس» مي‌شود. او مذاكره‌كننده‌اي سرسخت بود كه ناشران از او مي‌ترسيدند و مشتريانش او را محترم مي‌دانستند. او حافظه‌اي قوي داشت و با وجود اينكه روي صندلي چرخ‌دار مي‌نشست اشتياقي پايان‌ناپذير براي زندگي كردن داشت. رفتار او رييس‌مآبانه، گفتارش صريح و بي‌پرده و بسيار بخشنده و احساساتي بود. بالسل براي نويسندگاني كه با او كار مي‌كردند شور و شوق و مهرباني داشت و به همين خاطر آنها نام مستعار «مادر بزرگ» را به او داده بودند. 
آلنده درباره ملكه دنياي ادبي نوشته است: «من بالسل را «مادرازا» (مادر خوانده) صدا مي‌كردم. هرچند هميشه بالسل يادآوري مي‌كرد كه مادر و دوست من نيست و فقط نماينده من است. هميشه برايم شكلات تلخ و هديه‌ مي‌خريد. 34 سال پيش وقتي نويسنده‌اي كمرو و مشتاق بودم و به ونزوئلا تبعيد شده بودم، دستنوشته رمان «خانه ارواح» را كه هيچ‌كس دوست نداشت بخواند، از من گرفت و اين رمان را به شهرتي جهاني رساند. حرفه‌ام را مديون او هستم؛ او مادر تمامي كلمات و واژه‌هايي است كه نوشته‌ام. او عزيزترين دوست و محرم اسرارم بود. من و بالسل از غم، شادي، اتفاقات پيش‌پاافتاده و كارمان با يكديگر حرف مي‌زديم؛ بدون او احساس گم شدن دارم. جاي خالي او را هيچ‌كس نمي‌تواند پر كند. مرگ بالسل پايان‌دهنده يك عصر است.»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون