• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3358 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۱۲ مهر

پيامِ سقوطِ قندوز و قدرت‌گيري طالبان

عباس عبدي

سقوط ايالت قندوز در افغانستان به دست طالبان چه پيامي دارد؟ به احتمال قوي، رهبري جديد طالبان كه پس از مرگ ملاعمر، اين سمت را به دست آورده و با اختلافات داخلي روبه‌رو شده است، براي آنكه خود را تثبيت كند، نيازي به نمايش قدرت داشته و اقدام به اين كار كرده است، حتي اگر در ادامه مجبور شوند در برابر حملات نيروهاي دولتي و ناتو، دوباره اين استان را ترك كرده و تحويل دولتي‌ها دهند. بنابراين موفقيت طالبان و رهبري جديد آن و حذف يا منفعل كردن رقباي رهبري جديد هدفي محقق شده است. ولي اين يك بخش ماجراست و دو نكته بسيار مهم‌تر نيز در اين ميان وجود دارد كه نبايد از آن غفلت شود.

1- نخستين نكته اين است كه چرا پس از گذشت حدود 14 سال از حمله غرب به افغانستان و هزينه‌هاي فراواني كه در آنجا شده است، دوباره شاهد سر برآوردن و رشد طالبان هستيم؟ همان نيروهايي كه گمان مي‌شد، نيروهاي رو به عقب و در حال افول جامعه هستند و در يك چشم‌برهم‌زدني دود شده به هوا خواهند رفت. چرا غرب نتوانست در افغانستان يك دولت مقتدر و سالم ايجاد كند؛ دولتي كه پس از 14 سال مساله اولش امنيت و بقا نباشد. چرا هنوز موج مهاجران افغاني به سوي كشورهاي منطقه و اروپا در حال حركت است؟ آيا صدها ميليارد دلاري كه به آنجا كمك شده، در راه توليد و آباداني و ايجاد اشتغال صرف نشده است؟ وضعيت افغانستان نشان مي‌دهد كه دولت‌سازي پديده‌اي تاريخي و دروني است. اين ذهنيت نادرست است كه امريكايي‌ها در آلمان و ژاپن توانستند چنين پديده‌اي را بسازند پس در جاهاي ديگر هم خواهند توانست. در آن دو كشور زيرساخت‌هاي چنين پديده‌اي در سطوح بسيار پيشرفته وجود داشت و امريكا فقط توانست بر اين زيرساخت‌ها نقشه خود را پياده كند، حتي پياده‌كنندگان آن نيز مردم ژاپن و آلمان بودند. در حالي كه مي‌دانيم از وقتي كه انتخابات اخير افغانستان انجام شد، حدود يك سال طول كشيد كه نتايج آن پذيرفته و دولت مبتني بر آن شكل گيرد! همان موقع روشن بود كه بناي ساخته شده اين دولت بر پايه‌هاي جامعه سنتي افغانستان قرار ندارد؛ و در نتيجه اميد چنداني به آينده افغانستان از حيث ثبات و تفاهم سياسي وجود ندارد و چشم‌انداز روشني نيز از آن ارايه نمي‌شود. اين وضعيت به معناي آن است كه نيروهاي خارجي مي‌توانند با صرف پول و حضور سرباز و هواپيما و بمباران، يك دولت را شكست دهند و عده‌اي ديگر را به‌جاي آنها بياورند ولي تاسيس دولت به عنوان يك نهاد اجتماعي مهم بايد برآمده از دل آن جامعه باشد. نه تنها دولت، بلكه ساير نهادهاي اجتماعي نيز بايد با وضعيت عمومي جامعه خود انطباق داشته باشند. شايد كمتر كسي باور مي‌كرد كه اگر ايالات متحده و غرب پا به افغانستان بگذارند، ناتوان از تاسيس يك دولت مدرن خواهند بود. بسياري گمان مي‌كردند كه در مدت كوتاهي يك دولت دموكراتيك و قدرتمند و سالم را در آنجا تاسيس و مستقر خواهند كرد و سپس با افتخار آنجا را ترك مي‌كنند. ولي كيست كه نداند آنان نه تنها در اين پروژه شكست فاحشي خوردند، بلكه اتفاقاتي كه در پي حضور آنان در منطقه رخ داد، شكاف ميان مردم منطقه و ارزش‌هاي دموكراتيك را بيشتر كرد.

2- چرا دولت افغانستان تا اين حد ضعيف و ناكارآمد است؟ علل اين امر گوناگون و پيچيده است. شكاف‌هاي قومي، زباني و مذهبي در افغانستان، توسعه‌نيافتگي اين كشور و دخالت‌هاي خارجي بخشي از اين علل است ولي به‌طور مشخص بايد به يك نهاد بسيار مهم دولت مدرن يعني دادگستري مستقل، سالم و كارآمد نيز اشاره كرد.

اخيرا مقاله‌اي در نيويورك‌تايمز چاپ شد كه يك علت مهم گرايش مردم به طالبان را، ناكارآمدي و فساد دستگاه قضايي افغانستان معرفي كرده است. نويسنده اين مقاله كوشيده است تا با ذكر شواهد گوناگون نشان دهد، دادگاه‌هايي كه طالبان براي رفع خصومت و حل اختلافات ايجاد كرده، مورد اقبال مردم قرار دارند، در حالي كه دادگاه‌هاي رسمي در دادگستري افغانستان، سراسر فساد و ناكارآمد هستند و رشوه و فساد و پارتي‌بازي در آن حرف اول و آخر را مي‌زند و اين در حالي است كه براي ايجاد و راه‌اندازي و تقويت دادگستري افغانستان ميلياردها دلار كمك بين‌المللي شده است. ائتلاف نيروهاي امريكايي، كلاس‌هاي زيادي براي آموزش وكلا، قضات و ساير دست‌اندركاران دادگستري تشكيل شده دادند ولي گويي همه آنها بي‌فايده بوده است، زيرا ميزان اعتماد به دادگستري نزد افغان‌ها نزديك به 25 درصد است. هر جامعه‌اي كه اعتماد به دستگاه قضايي آن كم باشد، روي خوش و عدالت و اعتماد را نخواهد ديد. به قول معروف هرچه بگندد نمكش مي‌زنند واي به روزي كه بگندد نمك. حال اگر مردم براي تظلم‌خواهي به دادگستري بروند ولي ظلم بزرگ‌تري را در آنجا تجربه كنند، مصداق اين ضرب‌المثل خواهد بود. ميزان سلامت و حتي كارآمدي هر حكومتي را بايد از طريق سنجش سلامت و عدالت در دادگستري آن تعيين كرد. دادگستري‌ها نمي‌توانند به ديگران انتقاد كنند، آنان بايد مطابق قانون عمل كنند، كه اگر چنين كردند، نيازي به انتقاد از ديگران نيست و همه‌چيز درست خواهد شد يا حداقل در مسير درست شدن قرار مي‌گيرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون