روايت شمس و مولانا بعد از شكست پروژه «جلالالدين»
شهرام اسدي: به دنبال يك تهيهكننده مسوول هستم
اعتماد|«روز واقعه»! نام اين فيلم همانقدر كه يادآور نويسنده شهير آن بهرام بيضايي است، يادآور نام كارگردان آن هم هست. شهرام اسدي كه در اوايل دهه هفتاد با فيلم «اوينار» نويد ظهور يك كارگردان با استعداد و سختگير را داده بود با ساخت روز واقعه خودش را تثبيت كرد. روز واقعه در سال 1373 ساخته شد و سيمرغ بهترين كارگرداني را براي اسدي به ارمغان آورد. او كه اساسا كارگردان كمكاري است در كارنامه كارياش آثار فراواني به چشم نميخورد. «شب واقعه» و «به من نگاه كن» هم ديگر آثار سينمايي اوست. اما كارگرداني وي تنها به سينما محدود نشد و در طول اين سالها در حوزه سريالسازي نيز فعاليت كرد. 1387 شيخ بهايي را ساخت و پس آن نيز در سال گذشته در مجموعه «جلالالدين» به عنوان كارگردان حاضر شد كه در نيمه راه ساخت اين مجموعه با تهيهكننده به اختلاف رسيد و از پروژه انصراف داد. تهيهكننده اين مجموعه نيز آرش معيريان را به جاي او بهكار گرفت تا اين پروژه
هر جور شده به اتمام برسد. با اين همه تفاوت سطح كارگرداني و بهطور كلي كيفيت فيلم در بخشهايي كه اسدي كارگرداني كرده و بخشهايي كه آرش معيريان آن را ساخته به وضوح مشهود بود.
اما ظاهرا وسوسه و ميل به شخصيت مولوي دست از سر او برنداشته است. «چند سالي است كه اين كار (مولوي) آماده ساخت است. دنبال تهيهكننده هستم. با چند نفري هم صحبت كردم اما به آنچه مطبوع و مناسب اين كار باشد دست نيافتم.»
ظاهرا نوشتن فيلمنامه از دو سال پيش آغاز شده است و بخشي از زندگي مولانا را در برميگيرد كه در سريال «جلالالدين» كاملا مغفول مانده بود. اسدي ميگويد: «به هر حال زندگي مولاناست اما بخش شمس و مولانا از بعد از ورود به قونيه را پوشش ميدهد.»
از او ميپرسيم چرا از همه زندگي مولانا اين بخش را دستمايه فيلمنامه قرار داده است. بخشي كه همواره محل داستانپردازي بوده و چندين روايت از آن وجود دارد. رواياتي كه برخي از آنها با نگاهي اسطورهاي پرداخته شدهاند: «پختگي مولانا بعد از ديدار و ملاقاتش با شمس اتفاق ميافتد. در واقع مولانا انبار باروتي بود كه شعله را شمس به اين انبار نزديك ميكند. او باعث انفجار بزرگ و مولانا شدن او ميشود. در حالي كه قبل از آن يك واعظ بود. اين محور اصلي فيلم است و اين تغيير براي من جذاب بود.» اما او در روز واقعه هم با نگاهي اسطورهاي به واقعه عاشورا پرداخت. اين كارگردان درباره «مولوي» معتقد است كه هم جنبه تاريخي در آن وجود دارد و هم جنبه اسطورهاي: «توامان
هر دوي اينها هستند. آنچه مسلم است به هر حال فيلم از فيلتر درون سازنده و فيلمساز رد ميشود و جامه عمل ميپوشد. روز واقعه هم تاريخي هست اما از نگاه من تاثيراتي در آن هست.»
اسدي را به عنوان كارگرداني سختگير و وسواسي ميشناسند كه تن به هيچ سهلانگاري نميدهد؛ نكتهاي كه ظاهرا يكي از دلايل كنارهگيرياش از مجموعه جلالالدين نيز بوده است. ظاهرا فيلم«مولوي» هم اثري پرهزينه و به اصطلاح Big Production است. توليد آثار اينچنيني در بخش خصوصي همواره مساله ساز بوده و به همين دليل عمده اين آثار با مشاركت بخش دولتي تهيه شدهاند. اسدي با تاكيد بر اين نكته درمورد پروژه سينمايي مولوي ميگويد: «اين يك پروژه بيگ پروداكشن است و حتما بايد تهيهكننده آن داراي مسووليتپذيري بالايي باشد. بنابراين تا تهيهكنندهاي كه ارزش كار را درك كند، پيدا نكنم آن را نخواهم ساخت.» آنطور كه خودش ميگويد تا وقت مناسب براي آغاز «مولوي»، يك فيلمنامه ديگر را در دست دارد كه در مرحله پيشتوليد قرار دارد: «براي همين هم در حال حاضر براي فيلم ديگري كه داستان آن در دوره معاصر ميگذرد در مرحله پيشتوليد هستيم.»