سوييس شديم رفت پي كارش
شهرام شهيدي
قبلا وقتي ميخواستند بگويند يكي وضعش خيلي توپ شده ميگفتند فلاني اوضاعش كويت است. البته صدام حسين با حملهاش به كويت باعث شد ظرف دو ساعت كويت شدن اوضاع ديگر حسن نباشد و معني و مفهومش وخيم شدن شرايط باشد. بعد از كويت، سوييس جاي آن كشور را در ادبيات رسمي گرفت و رسما شد محل صفا و كيف و حال. جوري كه ديگر تا به يكي ميگفتي آدامست را نينداز روي زمين يا ميگفتي سكه هم ديگه گير نمياد، فوري برميگشت بهت ميگفت: مگه فكر كردي اينجا سوييسه؟ اين حسرت سوييس شدن بدجور روي دلم سنگيني ميكرد تا اينكه بالاخره اين مشكل هم رفع شد و ما به صورت كاملا خودكار و مكانيزه و پاستوريزه سوييس شديم رفت پي كارش. حالا ما چطور و از كجا شبيه سوييس شديم؟
قبلا ما بايد سعي ميكرديم از طريق برهان خلف و عكس قضيه اثبات ميكرديم چيزي نيستيم. اما اين روزها مدرنتر شدهايم و ياد گرفتهايم يك كاه را بگيريم و از آن كوه بسازيم. بنابراين گفتيم ببينيم چه طور ميشود يك وجه مشترك بزرگ پيدا كنيم. موضوعي كه مو لاي درزش نرود و محكمهپسند باشد. به اين فكر ميكرديم كه ناگهان شاهد از غيب رسيد و خبري رسيد كه با قطعيت ثابت شد ما خوب يا بد سوييس شدهايم. روزنامهها نوشتند سوييس هم «كيافسي» ندارد. يعني اين همه ممنوعيت احداث شعبه كيافسي و پلمب كردن شعبه جنجالياش در تهران همه در جهت نيل به سوييس شدن ايران و توپ شدن اوضاع مردم بود. تنها سوالي كه برايم پيش ميآيد اين است كه سوييس چطور كوكاكولا دارد اما كيافسي ندارد؟ عجيب نيست؟