الگوي رفتاري روسيه در خاورميانه
ميثم سليماني/ «در خصوص ورود روسيه به سوريه سه سوال مشخص اشاره كردند، نخست اينكه مهمترين عوامل شكلدهنده سياست خاورميانهاي روسيه چيست؟ دومين سوال اين است كه آيا استراتژي روسيه در خاورميانه دچار تغيير بنيادي شده است يا خير؟ سوم هم اينكه تحركات خاورميانهاي جديد روسيه در خاورميانه را چگونه ميتوان تحليل كرد؟» اينها پرسشهايي بودند دكتر اكبر وليزاده، معاون پژوهشي دانشكده حقوق علوم سياسي دانشگاه تهران در نشست روز سه شنبه مورخ 19/8/94 با عنوان «ديپلماسي خاورميانهاي روسيه» در سالن مركز مطالعات بينالملل دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران مطرح كرد و به دنبال اين طرح مساله، بحث و ديدگاه خود را در اين زمينه ارايه كرد.
وليزاده، قبل از ورود به بحث مقدمهاي را بيان كرد مبني بر اينكه، واقعا روسيه در دنياي فعلي در حال چه كاري است و رفتار پوتين به عنوان شخص اول روسيه نسبت به نظام بينالملل چه تصويري دارد و چگونه فضاي روسيه را تنظيم ميكند. وي گفت: «در آن چيزي كه به عنوان برنامه خوب پوتين در طول چند سال گذشته مطرح ميشود، روسيه به دنبال يك نوع احيا و بازسازي خود است. پوتين تلاش ميكند به دليل بازگرداندن شكوهي كه روسها به دنبال آن هستند، يك نوع تزاريسم جديدي را در روسيه احيا كند.» وليزاده همچنين افزود: « بايد بپذيريم كارهايي كه پوتين در حوزه اقتصادي، نظامي و سياسي انجام داده براي پاسخگويي به اين نياز جامعه روسيه بوده است. محصول رويكرد اينچنيني بهبود شرايط اقتصادي در روسيه بوده است. روسيه كه در سال 1998 به باشگاه پاريس مراجعه كرد تا در خصوص بخشودگي بدهيهاي خود صحبت كند اكنون كشوري است كه بيش از 660 ميليارد دلار ذخيره ارزي دارد. اين ذخيره جداي از
دو صندوقي است كه روسها براي نسل بعدي خود كنار گذاشتهاند. روسها اكنون از سرانه درآمد سه هزار دلار به سرانهاي حدود 10 هزار دلار رسيدهاند. اما همه اتفاقات اقتصادي دو نكته را در پي داشته است، اول، جامعه روسيه تبديل به جامعهاي مصرف گرا شده است، دوم پوتين نتوانسته خود را از وابستگي به انرژي جدا كند و اقتصاد روسيه به مراتب به بحث انرژي وابستهتر شد. و از آنجا كه مهمترين عامل بر ايجاد چنين ذخايري نفت بالاي 120 دلار بود، اكنون به دنبال كاهش بهاي نفت اين ظرفيتها در حال به چالش كشيده شدن هستند و براي تحليل رفتار روسيه بايد به اين دو نكته توجه ويژهاي داشت.»
معاون پژوهشي دانشكده حقوق و علوم سياسي در ادامه مباحث خود عنوان كرد «به نظر ميرسد كه خاورميانه با اين كاركرد براي روسيه اهميت پيدا ميكند. به طور مشخص ميتوان گفت روسيه و شخص پوتين سه اولويت مهم را در سياستهاي خود دنبال ميكند. نخست اينكه علاوه بر مديريت حوزههاي انرژي خود در حوزه انرژي خاورميانه نيز حضور داشته باشد. همچنين مدل توسعه يافتگي در روسيه مدل چيني است اما اولويت آنها در دريافت تكنولوژي است ولي به دليل ملاحظات امنيتي كه با غرب دارند روسها در اين مسير حركت كند دارند. در همين حال يكي از جاهايي كه روسيه را متوقف ميكند خاورميانه و گره امنيتي است كه در اين منطقه وجود دارد.» وي در خصوص اولويتهاي امنيتي روسيه نيز گفت كه اين كشور سه حلقه امنيتي براي خود تعريف كرده است: «نخست فدراسيون روسيه است و ديدگاهي كه پوتين در اين حلقه دارد با تهديدها به شديدترين وجه برخورد ميكند. دومين حلقه حياط خلوت است كه بسيار مراقبت ميكند گسترش ناتو بر كشورهاي مشترك المنافع خود تاثيري نگذارد. سومين حلقه نظامي كشورهاي جنوبي حلقه دوم هستند كه خاورميانه را ميتوان به عنوان يك كمربند در اين حلقه ترسيم كرد و روسيه نسبت به اين موضوع حساس است اما در مورد خاورميانه جدا از مباحث اقتصادي مهمترين عنصري كه روسيه را در خاورميانه نگران ميكند اين است كه دچار سرريز مسائل امنيتي به خصوص بنيادگرايي از حلقه سوم به حلقه داخلي خود شود.»
وي در بخش ديگري از سخنان خود با تمركز بر مباحث خاورميانه تصريح كرد: روسها معتقدند بيثباتي در خاورميانه بر اوضاع روسيه تاثير منفي ميگذارد. روسيه در خاورميانه دو بال شرقي، غربي و يك بال مركزي داشت. بال شرقي ليبي و بال غربي عراق بود كه در تحولات يك دهه گذشته هردوبال را روسها از دست دادند و تنها حوزه باقيمانده بال مركزي يعني سوريه است و ما بايد در بررسي اين موضوع بيشتر به اهميت نظامي آنها توجه داشت. به خصوص در مورد سوريه كه يكي از مهمترين كارويژههايي كه براي خود تعريف كردند ايجاد امنيت نظامي براي پايگاه خود در طرطوس است.
وليزاده در ادامه با مطرح كردن سوالي مبني بر اينكه خاورميانه جزو منافع اولويتدار روسيه است، پاسخ داد: « طبق اسناد بالادستي سياست خارجي روسيه خاورميانه در اولويت پنجم قرار گرفته است. زيرا اگر در خاورميانه اتفاقي رخ دهد بخشي از منافع روسيه به خطر ميافتد اما اگر اتفاقي در اروپا رخ دهد تمام منافع روسيه به خطر خواهد افتاد. اعداد اقتصادي نيز گوياي اين وضعيت است. روسها نسبت به خاورميانه حساس هستند ولي به معني آن نيست كه خاورميانه جزو منافع بسيار استراتژيك روسيه باشد البته جز سوريه كه به اهميت آن اشاره خواهد شد روسها نگاه استراتژيك ندارند. از نگاه اقتصادي ميتوان گفت از تجارت خارجي 860 ميلياردي روسيه، بيش از 70 درصد آن با اروپاست. اما مبادلات تجاري روسيه با خاورميانه منهاي تركيه جمعا 12 ميليارد دلار است. بنابراين اگر بخواهيم از منظر اولويت اقتصادي خاورميانه براي روسيه نگاه كنيم حتما به خطا خواهيم رفت. »
وي در بخش ديگري از سخنان خود در خصوص ابهام ديگر در بحث سياست خاورميانهاي روسيه افزود: «روسها سياست مدون قابل اتكا در خصوص خاورميانه ندارند. برخي كارشناسان معتقدند كه روسها در تحليل تحولات خاورميانه دچار كمهوشي هستند و مانند بازيگر بد عمل ميكنند. لحظات آخر ورود پيدا ميكنند. آخرين نمونه آن در مصر بود كه با وجود درخواست مكرر حسني مبارك، براي كمك ورود نكردند و دوروز مانده به سرنگوني حسني مبارك وارد مصر شدند كه بسيار دير بود. در مورد صدام هم اينگونه اقدام كردند و زماني كه ميخواستند صدام را از عراق خارج كنند امريكاييها اجازه آن را ندادند. مثال ديگري اگر بخواهيم عنوان كنيم اين است كه انورسادات در لحظات آخري كه در حال شكست از اسراييل بود، سفير شوروي را خواست و گفت كه آقاي برژنف پس چه ميكنيد؟كه بعدا كسينجر اين جمله سادات را تحليل كرد و گفت كه سادات هنوز به اين فهم نرسيده بود كه براي روسها سه چيز مهم است؛ منافع خودشان، منافع خودشان و منافع خودشان.»
وي در ادامه مباحث خود عنوان كرد كه يك بستر تقابل دايمي تعيينكننده، بين منافع روسيه و امريكا در خاورميانه وجود ندارد. وليزاده در بخش پاياني سخنان خود با تمركز بر بحث سوريه نيز گفت: «روسها از زمان روي كار آمدن پوتين خود را در سه جنگ درگير كردهاند؛ اولي گرجستان، دومي كريمه و سومي سوريه است. روسيه براي نخستينبار بعد از جنگ افغانستان در خارج از قلمرو خود دست به اقدام نظامي گسترده زده است. اما اينكه چرا روسيه دست به چنين اقدامي زد خود جاي بحث دارد. در اين زمينه چند عنصر مهم و حياتي وجود دارد. يكي از عناصر موثر در اين زمينه، نااميد كردن مخالفان بشار اسد از روندي كه در پيش گرفتهاند و آمدن آنها پاي ميز مذاكره بود و مهمترين دليل چنين اقدامي سياسي كردن روند در بحران سوريه بود. موضوع ديگر اينكه، عربستان و تركيه به دليل اينكه خود را پيروز بحران ميدانستند، همواره براي آمدن پاي ميز مذاكره، رفتن بشار اسد را شرط ميكردند. اما اين اقدام روسيه باعث شد تا همگي به پاي ميز مذاكره بدون پيششرط بروند. سومين موفقيت پوتين از اين اقدام نظامي مورد هدف قرار دادن مبارزان چچني معروف به خراسانيها هستند. روسها اين امكان را پيدا كردند تا آنها را مورد هدف قرار دهند.يكي ديگر از كاركردهاي ديگر روسيه اقناع افكار عمومي بود و پس از تحريمهاي اروپا پوتين خواست تا نشان دهد كه كماكان قدرتمند است.»
آخرين نكتهاي كه وليزاده در انتهاي بحث خود عنوان كرد اين بود كه روسها از اختلاف عربستان، تركيه و امريكا و اروپا در صحنه سوريه استفاده كردند. عمليات روسيه در سوريه منافع امريكا و اسراييل را به خطر نينداخته اما منافع عربستان و تركيه به خطر افتاده است. اما شاهبيت تحليل حضور روسيه در سوريه اين است كه روسيه در تنها نقطهاي كه حرف براي گفتن دارد و داراي توازن قوا ميشود حوزه سلاحهاي استراتژيك دريا پايه است. امريكا همواره تلاش كرده تا ظرفيت سلاحهاي استراتژيك روسيه زمين پايه را كنترل كند. اما سلاحهاي دريا پايه متفاوت است و روسيه به دليل موقعيت جغرافيايي خود شانسي براي بينالمللي كردن ظرفيت ناوگان سلاحهاي استراتژيك دريايي خود ندارد. مهمترين نقطه سواستوپل شبهجزيره كريمه بود كه توانست سلاحهاي خود را منطقهاي كند. روسها با استقرار سامانه و تجهيزات دريايي در طرطوس سوريه توانستند نيروي دريايي استراتژي خود را بينالمللي كنند. اتفاقي كه اكنون افتاده با تسلط روسيه بر بندر طرطوس در مديترانه، ميتواند جداي از سلاحهاي استراتژيك، با سلاحهاي ميانبرد خود بهترين نقاط اروپا را هدف بگيرد.