مذاكرات وين ٢: ترديدها و فرصتها
عليرضا ميريوسفي
مذاكرات وين ٢ در حالي قرار است از امروز آغاز شود كه از فضاي خوشبيني مذاكرات وين ١ خبري نيست. ايران تصميمگيري درباره سطح حضور خود در اين مذاكرات را به آخرين لحظات موكول كرد و امريكاييها نيز گفتهاند كه اختلافات عمدهاي بين طرفهاي مذاكرات وجود دارد و انتظار زيادي از مذاكرات جاري ندارند.
با وجود صدور بيانيه ٩ مادهاي كه در پايان وين ١ صادر شد، اقدامات دوهفته گذشته برخي طرفها به ويژه امريكا و عربستان از ناپايبندي آنها به مفاد اين بيانيه حكايت دارد. مطابق بند هشتم بيانيه وين ١، طرفهاي بيانيه متعهد به دنبال كردن روندي سياسي هستند كه تحت هدايت مردم سوريه و متعلق به آنها خواهد بود و مردم سوريه درباره آينده كشورشان تصميم خواهند گرفت.
با اين حال در دو هفته گذشته، موارد متعددي از اقدامات مخرب و متعارض با اين توافق قابل مشاهده است. نخستين آنها اعلام امريكاييها مبني بر فرستادن پنجاه نيروي ويژه به شمال سوريه است. بر اساس تجربه يك سال گذشته از عملكرد ائتلاف امريكايي و نمايشي ضد داعش، انتظار نميرود كه اين نيروها نيز اقدام موثري عليه داعش يا ديگر گروههاي تروريستي انجام دهند و در واقع هدف اصلي اين نيروها، تضعيف نيروهاي مردمي وفادار به دولت قانوني سوريه و حمايت از معارضين مسلح خواهد بود. بعلاوه و مطابق برخي گزارشهاي رسانهاي، عربستان و برخي دولتهاي ضد حكومت سوريه در دو هفته گذشته اقدام به ارسال و تجهيز گروههاي معارض مسلح به برخي سلاحهاي جديد و پيشرفته كردهاند كه نشان ميدهد از هدف اصلي خود كه سرنگوني حكومت سوريه با استفاده از گزينه نظامي است، دست برنداشتهاند و صرفا از مذاكرات براي پوشش اقدامات مخرب و غيرسازنده خود استفاده ميكنند. در كنار همه اينها طرح مجدد برنامههاي زمانبندي شده براي بركناري دولت سوريه كه در مذاكرات وين١ به صراحت رد شد و با مفاد بند هفت و هشت بيانيه پاياني وين ١ هم مغاير است، از ديگر نشانههاي عدول اين طرفها از توافقات قبلي است.
بخش ديگري از موضوعاتي كه به اين بدبينيها دامن ميزند، پيشرفت ناكافي در تعيين گروههاي تروريستي در سوريه و همينطور فقدان وجود اراده سياسي كافي براي اجازه به معارضين سوري از سوي حاميان خارجي آنها براي مشاركت در هرگونه گفتوگوهاي صلح معنيدار است.
هرچند روي كاغذ اكثر طرفها بر تروريست دانستن داعش و جبهه النصره و تا حدودي
احرار الشام اتفاق نظر دارند، ولي حتي در مواضع اعلامي درباره گروههاي افراطي ديگر وابسته به همين سه گروه اصلي كه هر روز براي تامين پوشش توسط حاميان منطقهاي و غربي آنها توليد ميشوند، هم توافقي نيست. به علاوه اين ادعا كه داعش و به ويژه جبهه النصره فاقد حاميان خارجي هستند و بهصورت مستقل عمل ميكنند نيز بهشدت زير سوال است و تا زماني كه سياستهاي اعلامي و اعمالي كشورهاي مخالف حكومت سوريه در اين رابطه روشن و هماهنگ نشود، امكان مذاكرات معنيدار و واقعي دشوار است. نكته بعدي تركيب معارضين حاضر در مذاكرات و همينطور اجازه حاميان خارجي آنها براي ورود به مذاكرات سياسي واقعي و معنادار است. حقيقت آن است كه اين كشورها در چهار سال گذشته به مذاكرات سياسي صرفا به عنوان ابزاري تاكتيكي براي تكميل سياستهاي خشن و نظامي خود نگريستهاند و اجازه ورود معارضين را به مذاكراتي جدي و عادلانه ندادهاند. اجلاس ژنو ١ و ٢ و امثال آن براي اين كشورها عمدتا به عنوان نمايشهاي غيرواقعي براي توجيه سياستهاي غيرعقلايي و نظامي براي تغيير رژيم در سوريه نگريسته شدهاند. به خاطر داريم كه برخي معارضين مقبولتر و معقولتر كه به مذاكرات و راهحل سياسي جديتر مينگريستند، چگونه توسط اين حاميان خارجي مورد تنبيه قرار گرفتند و حذف شدند. نمونه اين معارضين
معاذ الخطيب بود كه بلافاصله پس از ديدار كوتاه خود با جناب آقاي دكتر صالحي، وزير امور خارجه وقت ايران از سمت خود عزل شد و مورد تنبيه قرار گرفت. به همين خاطر براي حصول به نتيجه و فراهم كردن زمينه براي گفتوگوهاي واقعي سوري- سوري دو موضوع لازم است: اول اينكه معارضين مقبولتر و موجهتري كه به راهحل سياسي اعتقاد واقعي دارند امكان مشاركت در اين مذاكرات را بيابند و دوم اينكه از سوي حاميان خارجي آنها، حق تعيين سرنوشت توسط مردم سوريه شامل معارضين و نمايندگان دولت سوريه و در مرحله بعد كل مردم سوريه به رسميت شناخته شود و به عبارت ديگر به آنها امكان مشاركت موثر و واقعي داده شود.
هرچند دعوت و مشاركت ايران در مذاكرات وين ١ و ٢ به نسبت مذاكرات قبلي گامي به جلوست، ولي اين مذاكرات در صورتي ميتواند به گفتوگوهايي جدي و معنيدار تبديل شود كه اراده سياسي كافي در طرفهاي مقابل به وجود آمده باشد و اين طرفها به اين نتيجه قطعي رسيده باشند كه سوريه راهحل نظامي ندارد و بايد به گفتوگوهاي سوري-سوري و حق تعيين سرنوشت ملت سوريه احترام گذاشت و آن را پذيرفت.