• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3393 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۲۴ آبان

امروز سالگرد درگذشت رهي‌معيري است

كلماتي از عمق جان

مهدخت مخبر

رهي‌معيري را همه مي‌شناسند، همان شاعري كه «ديدي كه ‌رسوا شد دلم» را سرود. آثار ماندگار ايشان معرف شخصيت خاص شاعرش بود؛ شاعري كه با تمام وجود شعر مي‌سرود و آثار ماندگاري خلق مي‌كرد، چنان‌كه اين آثار هنوز هم تاريخ مصرف دارد و مورد پسند مردم قرار مي‌گيرد، انگار بعد از اين همه سال مردم از شنيدن و زمزمه كردن اين‌ ترانه‌ها خسته نمي‌شوند. استاد رهي‌معيري شاعري تمام‌عيار بود. گويي از بدو تولد شاعر زاييده شده‌بود. شعرهايش از عمق دل ‌و جانش مي‌آمد، به عمق دل‌ و جان همه مي‌نشست. مي‌گويند اشعار رهي حرف دل مردم است؛ حرف‌هايي كه هيچ‌وقت كهنه نمي‌شود. ايشان براي سرودن اين‌حرف‌ها سبك خودش را داشت و از كسي نمونه‌برداري نمي‌كرد. سبكي خاص كه دل را به لرزه مي‌انداخت. سبك شعر رهي‌معيري سبك اين‌ و آن نبود، خاص شاعرش بود و امضاي رهي را داشت. همين است كه ماندگار و دوست‌داشتني شد. احساس شاعري چيزي نيست كه بتوان از جاي ديگري وام گرفت، البته خيلي از شاعران اين‌كار را مي‌كنند اما شاعري ماندگار مي‌شود كه احساس خود را در شعرش بازتاب دهد. رهي جزو اين دسته شاعران بود؛ شاعري كه احساس دروني‌ و نابش را مي‌شد از لابه‌لاي كلماتي كه در شعرهايش به‌كار مي‌برد، حس كرد. رهي‌معيري روي آهنگ‌ بسياري از آهنگسازان بنام ايران شعر سرود و خيلي از خواننده‌هاي برجسته با صداي خوب‌شان اين آثار‌ را خواندند. آثاري ماندگار در تاريخ موسيقي كه هنوز هم شنيده و زمزمه مي‌شود. اين آثار پر از حال‌و‌هواي خوب است؛ حال‌و‌هوايي كه مردم امروز كمتر در آثار هنري مي‌بينند. خاصيت آثار رهي‌معيري اين ‌است كه به‌ دل مي‌نشيند، چون اين شاعر از عمق دل و خالصانه شعر مي‌سرود. رهي‌معيري به‌معناي واقعي كلمه شاعر بود؛ شاعري كه با احساس ناب شعر مي‌سرود و دل همه را به دست مي‌آورد. متاسفانه من زماني كه وارد راديو شدم ايشان از آنجا رفته‌بودند و خاطره‌اي از همكاري با ايشان ندارم. اما خيلي خوب يادم مي‌آيد كه وقتي اثر «ديدي چه رسوا شد دلم» ساخته شد مردم روزي چند بار اين آهنگ را از راديو درخواست مي‌كردند و راديو هم آن را براي مردم پخش مي‌كرد. آهنگساز اين اثر استاد علي تجويدي بود كه من در آن‌ دوران افتخار همكاري با ايشان را داشتم. يك‌بار از ايشان پرسيدم كه اين ترانه چگونه متولد شده كه تا اين حد مورد استقبال مردم قرار گرفته است؟ استاد تجويدي تعريف كردند: من و رهي در يك ‌ماشين بوديم و مسيري را با هم مي‌رفتيم و حين مسير درباره آهنگ جديدي كه من‌ ساخته بودم حرف مي‌زديم. وقتي ماشين زير پل رومي رسيد رهي يك‌مرتبه گفت: «ديدي كه‌ رسوا شد» و من هم گفتم: «دلم». همين شد كه اين شعر متولد شد. از آن روز چندين سال گذشته ولي من خوب يادم مي‌آيد كه اين خاطره را از زبان استاد تجويدي شنيدم انگار همين ديروز بود كه استاد اين خاطره را تعريف كرد، دقيقا اين كلمات در ذهنم حك شده است. گاهي به مقبره ايشان در ظهيرالدوله سر مي‌زنم؛ مقبره‌اي كه شباهت زيادي به مقبره حافظ دارد. ٭ ترانه‌سرا

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون