دنياي اين روزهاي خسرو معصومي
بيكاري؛ دردي مشترك
دنيا عيوضي / ميگويند جوان آيندهساز كشوراست؛ جواني كه با هزار اميد و آرزو وارد دانشگاه ميشود تا پس از چند سال در محيطهاي كاري بتواند جايگاه مناسبي كسب كند. همين است كه روايت دغدغههاي خسرو معصومي با جوان شروع ميشود. اين فيلمساز اجتماعي درباره مشكل بيكاري جوانان ميگويد: «شرايط جامعه امروز به نفع جوانان نيست. جوانان با بحران بيكاري روبهرو هستند و دغدغه كسب درآمد دارند. من نگران وضعيت جوانان هستم. بيكاري موضوع نگرانكنندهاي است. نميتوان نسبت به وضعيت جوانان بياعتنا بود. جوانان آيندهسازان
كشور هستند.»
معصومي درونمايه فيلمنامه جديدش را به جوانان و مشكلاتشان اختصاص داده و تعريف ميكند: «بيكاري فقط مشكل جوانان نيست. تمام اعضاي جامعه با اين مشكل درگير هستند. بيكاري درد مشتركي است كه پير و جوان و هنرمند و ورزشكار نميشناسد. همه بايد براي حل اين مشكل كوشا باشيم. مشكلات اجتماعي هميشه دغدغه فيلمسازان ايراني است، من هم به مشكلات جوانان اهميت ميدهم، براي همين ميخواهم درباره اين مشكلات فيلم بسازم.
درحال حاضر روي فيلمنامهاي كار ميكنم كه درونمايه آن معضل بيكاري است. سعي ميكنم در اين فيلمنامه مشكلات جوانان را بازتاب دهم. فيلمهاي اجتماعي هميشه فيلمهاي تاثيرگذاري است، اما اين تاثير زماني ارزشمند ميشود كه مسوولان هم تحتتاثير آن قرار بگيرند.»
تاخير نمايش فيلمها در سينما و تبعات آن، موضوع ديگرياست كه معصومي به عنوان دغدغه از آن ياد ميكند و ميگويد: «فيلم خرس هنوز پروانه نمايش نگرفته است، خبري هم از اكران فيلم تابو نيست. هر فيلمي تاريخ مصرف خودش را دارد و بايد تا آنزمان اكران شود، اگر نه، اكران موفقي نخواهد داشت. اين اتفاقها باعث ميشود اكران فيلمها آسيب ببيند، چون مخاطب با ديدن فيلمي كه روي پرده است حس ميكند آثار هنري محصول زمانه خودشان نيستند و از مخاطب عقبتر حركت ميكنند. مخاطب امروز بسيار باهوش است و اين مشكل را احساس ميكند. امروز مردم از آثار هنري جلوتر هستند، همين است كه با سينما قهر كردهاند. وقتي زمان نمايش فيلم به تعويق ميافتد، نيمي از قابليتهاي آن از دست ميرود. بنابراين انتظار نداشته باشيم سينما با بحران كاهش مخاطب روبهرو نشود. البته كاهش مخاطب عوامل زيادي دارد كه اين مشكل يكي از دلايل آن است؛ دليلي كه ميتوان
آگاهانه آن را حذف كرد.»
دغدغههاي اينكارگردان از جايي به بعد فراتر از ايران ميرود و شكل گستردهتري به خود ميگيرد، آنجاكه تعريف ميكند: « هميشه بهبازارهاي جهاني فيلمهاي ايران فكر ميكنم، فيلمهايي كه اين لياقت را دارند در پرده سينماهاي جهان به نمايش گذاشته شوند. من مدتهاست دغدغه موفقيت جهاني فيلمهاي ايران را دارم و به اين موضوع فكر ميكنم كه چگونه ميتوانيم معرفي خوبي از آثار سينماييمان در خارج از كشور داشتهباشيم. سينماي ايران اين لياقت را دارد كه در خارج از مرزهاي ايران بدرخشد و موفقيت جهاني كسب كند. هر فيلمسازي اين دغدغه را دارد. اگر آثار سينمايي را درست هدايت كنيم ميتوانيم آنها را در سطح بينالمللي معرفي كنيم، فيلمهاي ايران به حمايت و مديريت نيازدارند.»
روايت دغدغههاي معصومي جايي تمام ميشود كه نگرانيهاييهايش را بههم گره ميزند؛ دغدغهاي كه از جوانان داشت را كناردغدغههاي سينمايياش قرار ميدهد و ميگويد: «براي موفقيت سينماي ايران در سطح جهان بايد راه را براي حضور نسل جوان باز كنيم. با اينكار هم براي جوانان اشتغالزايي كردهايم و هم از ايدههاي نو در سينما بهره گرفتهايم. سينماي ايران به انگيزه و نيروي جوانان نياز دارد.
جوانان ميتوانند سينماي ايران را يك خانهتكاني اساسي كنند. مخاطب امروز به اين خانهتكاني احتياج دارد. سينماگران قديمي بايد تجربههاي خود را به جوانان انتقال دهند و آنها را براي ارايه آثار ناب و نو رهنمود كنند. امروزه خيلي از كشورهاي دنيا براي انجام كارهاي بزرگ خود از نيروي جوانان استفاده ميكنند. به جوانان فرصت ارايه نظر دهيم. قطعا جواب خواهيم گرفت.»