آموزش عمومي يا آموزش حرفهاي
شهيندخت مياندشتي ٭
هر چند حرفهآموزي نزديك به يك قرن است كه وارد سيستم آموزش و پرورش رسمي و عمومي شده است اما همچنان ميان صاحبنظران و كارشناسان در اين زمينه اختلافنظر وجود دارد كه آيا آموختن حرفه و مهارت از وظايف آموزش و پرورش است يا نه. هر چند اين اختلافنظرها در سطوح آكادميك و كارشناسي آن عميق و گسترده است اما گويا خانوادهها و والدين به ويژه براي نوجواناني كه استعداد يا علاقه و انگيزهاي به تحصيل در رشتههاي غيرهنرستاني ندارند خوشايند بوده و تمايل دارند حداقل فرزندانشان در دوره متوسطه فن و حرفه و مهارتي را بياموزند تا جذب بازار كار شوند. اين تمايل و علاقه البته چندان پاسخ مثبتي دريافت نكرده است، چرا كه خروجي هنرستانها نتوانسته به اين مطالبه پاسخ دهد و به عبارتي كمتر افرادي يافت ميشوند كه به پشتوانه مهارتآموزيهاي هنرستاني وارد بازار كار شده باشند.
حال اگر با تجربه 90 ساله هنرستانها در كشورمان بخواهيم دو رويكرد مخالف و موافق حرفهآموزي در مقطع متوسطه را مورد ارزيابي قرار دهيم و به استناد عملكرد و خروجيهاي هنرستانها به اين پرسش پاسخ دهيم كه اولا آيا در سن نوجواني و در دوره آموزش عمومي ميتوان به حرفهآموزي پرداخت و دوم اينكه چرا تجربه هنرستانها موفق نبوده است؟ بايد به تحقيق و پژوهشهاي مربوطه مراجعه كنيم يا اينكه متوليان امر، تحقيق جامع و گستردهاي در اين راستا انجام دهند.
اما به نظر ميرسد تدوينكنندگان سند تحول آموزش و پرورش رويكردي موافق به حرفهآموزي داشتند و تدوينكنندگان برنامه پنجم توسعه هم كه در حال پايان است همين رويكرد را داشتهاند.
اگر سياستگذاران و تدوينكنندگان اسنادبالادستي بر اين باورند كه آموزش و پرورش بايد درمقطع متوسطه به حرفهآموزي توجه داشته باشد، نخست بايد به اين پرسش پاسخ دهند كه آيا تجربههاي موفق و ناموفق را مورد ارزيابي قرار دادهاند؟ و اگر چنين اقدامي را انجام دادهاند بايد نتايج آن را براي عموم منعكس كنند تا افكار عمومي قانع شوند كه اين رويكرد مبتني بر پشتوانه تجربي است و اگر چنين اقدامي را انجام ندادهاند با كدام پشتوانه در اسناد بالادستي بر آن تاكيد ورزيدهاند و دستگاه آموزش و پرورش را موظف كردهاند در كنار آموزش عمومي به آموزش فني وحرفهاي هم بپردازد؟
آيا جاي آن نيست كه اكنون و در آستانه تدوين برنامه ششم يك تجديدنظر اساسي صورت گيرد و متولي آموزش فني و حرفهاي و مهارتآموزي در كشور مشخص شود؟
اكنون سازمان فني و حرفهاي كشور به اين مهم ميپردازد و از طرفي تجربيات دنيا بر اين رويكرد تاكيددارد كه در سطح آموزش عالي بايد به حرفهآموزي پرداخت و اگر هم در دوره نوجواني به دانشآموزان خاص و متقاضي حرفهاي آموخته ميشود نهاد و دستگاه و سازماني خارج از آموزش و پرورش متولي آن است.
از طرفي آموزش فني و حرفهاي نيازمند هنرآموزان مجرب و توانمند هنرستانهاي مجهز به كارگاه و آزمايشگاه و تجهيزات مربوطه و اعتبارات مالي قوي است كه اين نياز با توان آموزش و پرورش كه درابتداييترين مسائل مانده است، سازگاري ندارد.لذا ضرورت دارد يك بار ديگر همه دستاندركاران خود را در معرض اين پرسش قرار دهند كه وظيفه آموزش و پرورش، آموزش عمومي است يا حرفهاي؟
٭مسوول صفحه مدرسه اعتماد