پيتر جنكينز، نماينده سابق انگليس در آژانس بينالمللي انرژي اتمي:
امريكا دست از بازيهاي هيجاني مقابل ايران بردارد
گروه ديپلماسي| هفته جاري هفته پايان يك دهه ناآرامي فني ميان ايران و آژانس بينالمللي انرژي هستهاي خواهد بود. سه شنبه 16 دسامبر نمايندگان 35 كشور عضو شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي در پايتخت اتريش دور هم جمع خواهند شد تا در خصوص پرونده موسوم به ابعاد احتمالا نظامي برنامه هستهاي ايران با هم رايزنيهايي داشته باشند. پروندهاي كه بايد بر اساس قطعنامه تنظيم شده توسط 1+5 و بر اساس تعهد آنها در برنامه جامع اقدام مشترك براي هميشه مختومه اعلام شود. گزارش يوكيا آمانو، مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي در خصوص برآوردهاي وي از اقدامهاي ايران در گذشته در چارچوب نقشه راه روز دوم دسامبر منتشر شد و متن آن در داخل و خارج از ايران واكنشهاي بسياري به دنبال داشت. عدهاي در خارج از ايران آن را سندي براي اثبات ادعاهاي سرويسهاي اطلاعاتي غرب در خصوص نيت نظامي ايران در برنامههاي هستهاي تا سال 2003 خواندند و عدهاي آن را اعترافنامهاي كه به صراحت از عدم انحراف در مواد هستهاي در ايران در اين سالها سخن ميگويد. چندي پس از انتشار اين مطلب و گذران واكنشهاي احساسي، پيتر جنكينز، ديپلمات كاركشته انگليسي كه از سال 2001 تا 2006 نماينده كشورش در آژانس بينالمللي انرژي اتمي بوده است در مطلبي به بيان نقطههاي سفيد و تاكيد بر ضرورت واقع بيني در گزارش آمانو پرداخته است. مطلبي كه در رسانههاي ايران كمتر به آن توجه شد. جنكينز در اين خصوص مينويسد: بسياري از تيترها در خصوص گزارش يوكيا آمانو در مورد برنامه هستهاي ايران در گذشته به شكل اجتنابناپذيري بر تاييد وجود ابعاد نظامي در برنامه هستهاي ايران در گذشته تاكيد داشت. اما در حقيقت تصويري كه از اين برآورد آژانس به دست ميآيد پيچيدهتر و البته كمتر هشداردهنده است. آژانس بينالمللي انرژي اتمي تقريبا مطمئن است كه دانشمندان ايراني نگاهي مطالعاتي به كارهايي كه بايد براي ساخت كلاهك هستهاي و قرار دادن آن بر روي يك وسيله تحويلدهنده با برد متوسط انجام شود، انداختهاند. اما اين نهاد بينالمللي هيچ نشانه يا مدركي نيافته است كه ايران عملا اين اقدامات را انجام داده باشد. زماني كه به متن اين گزارش سخنان آقاي هاشميرفسنجاني، رييسجمهور سابق ايران و همچنين برخي برآوردهاي اطلاعاتي را اضافه ميكنيد ميتوانيد اينگونه نتيجهگيري كنيد كه ايران در گذشته برنامههاي هستهاي شايد با ابعاد نظامي هم داشته است. در سال 1984 ايرانيها ناگهان متوجه شدند كه صدام حسين در عراق در حالي كه با ايران در حال جنگ است به دانشمندان هستهاي كشور خود دستور ساخت بمب اورانيومي را داده است. وي در دستور خويش تاكيد كرده است كه هر چه سريعتر به بمب دست پيدا كنيد بهتر خواهد بود. اين اقدام صدام حسين زنگهاي خطر را در ايران به صدا درآورد و ايرانيها به اين فكر افتادند كه با مراجعه به بازار سياه توانايي توليد اورانيوم را آموخته و در حد طراحي و مطالعاتي بر روي وسيلهاي كه بتواند كلاهك هستهاي را حمل كند، كار كنند. انگيزه ايرانيها از اين اقدام اين بود كه با صدامحسين در اين خصوص رقابت كنند و به او بفهمانند كه نميتواند ايران را با حمله هستهاي تهديد كند. در سال 1988 خصومت ميان ايران و عراق متوقف شد و در سال 1991 سازمان ملل از صدام حسين خواست كه تمام برنامه هستهاي خود را اظهار كرده و تحويل دهد. در آن زمان دانشمندان عراقي راه بسيار طولاني در پيش داشتند و هنوز به نقطه قابل توجه علمي و عملي در زمينه هستهاي دست نيافته بودند. اين سوال كه چرا ايران برنامه هستهاي خود را در دهه 90 متوقف نميكند و تا سال 2003 بر روي اين موضوع مطالعاتي داشته است معمايي است حل ناشده اما آنچه كه امروز مشخص است اين است كه تا پيش از توقف اين مطالعات در سال 2003 ميلادي، دانشمندان ايراني هنوز در مراحل ابتدايي تحقيقات در اين خصوص بودهاند. هيچ نشانهاي براي برنامه نظامي هستهاي عملي در ايران پس از متوقف شدن برنامههاي نظامي هستهاي عراق وجود ندارد. علاوه بر اين در گزارش اخير آمانو هم تاكيد شده است كه هيچگاه فعاليتهاي هستهاي ايران منجر به نقض تعهدات اين كشور به عنوان عضو معاهده ان پي تي نشده است. ايران هيچگاه ساخت بمب هستهاي را آغاز نكرده بود.
پروسهاي جنجالي
جنكينز كه در 33 سال عمر حرفهاي خود به عنوان نماينده انگليس در ژنو، وين، پاريس و واشنگتن كار كرده است در ادامه به نوعي در دادههاي آژانس در خصوص برنامه هستهاي ايران در گذشته شك و شبهه ايجاد كرده و مينويسد: نتيجه گزارش آمانو به معناي پايان يافتن پروسهاي بسيار جنجالي است. در اوايل سال 2008 ميلادي، آژانس نگراني دو ساله را در خصوص مطالعات ادعايي ايران در حوزه تبديل اورانيوم، تكنيكهاي جاسازي كلاهك هستهاي و طراحي موشكهايي با اين قابليت در ايران مطرح كرد. اين نگرانيها به پروندهاي با نام ابعاد احتمالا نظامي برنامه هستهاي ايران تبديل شد اما هيچگاه مشخص نشد كه چرا آژانس ناگهان در خصوص پرونده ايران در آن سالها تغيير مسير داد. علاوه بر اين هيچگاه هم مشخص نشد كه چرا آژانس اعتباري يكطرفه به صحت و سقم مداركي داد كه منجر به شكلگيري پرونده مطالعات ادعايي شد. اين اطلاعات از لبتاپي به دست آمد كه در سال 2004 از ايران به بيرون قاچاق شده بود. در يك دهه گذشته آژانس به اطلاعات بيشتري دست پيدا كرد. برخي از اين اطلاعات از منابع آزاد بود، برخي از طريق تحقيقات خود آژانس به دست آمد و برخي هم از طريق كشورهاي عضو به آژانس رسيد. اين اطلاعات به نوعي دادههاي موجود در لبتاپ قاچاق شده را اثبات ميكرد و البته كه ناهمخوانيهايي هم در اين اطلاعات و آن دادهها وجود داشت. جنكينز در ادامه اين مطلب به نوعي صحت دادههاي اطلاعاتي انساني را زير سوال برده و به اشتباه بودن همين دادهها در خصوص وجود تسليحات شيميايي در عراق اشاره ميكند. تسليحاتي كه هيچگاه پس از حمله امريكا به عراق در سال 2003 ميلادي هم پيدا نشد.
نگاه به آينده
اين ديپلمات انگليسي در ادامه به اين حقيقت اشاره ميكند كه آن جنجالها ديگر به گذشته مربوط است: با گزارش دوم دسامبر آژانس بينالمللي انرژي اتمي اكنون تمركز روي اين مساله است كه آيا ايران برنامه يا ماده هستهاي غيرقابل اعلامي در اختيار دارد يا خير؟ اين سوال بسيار مهمتر از اين است كه آيا ايران در موضعي قرار دارد كه علم به ساخت تسليحات هستهاي داشته باشد؟ اين علم و توانايي علمي در سال 2015 ديگر مانند سال 1945 نادر و كمياب نيست. آنچه جهان را از تكثير تسليحات هستهاي نجات ميدهد ديگر بيش از آنكه عدم دستيابي كشورها به علم چگونه ساخت بمب اتم باشد، عدم وجود مواد اعلام نشده در كشورهاي متفاوت است. از سال 1945 تنها هشت كشور به سلاح هستهاي دست يافتهاند و دليل آن هم اين است كه كشورهاي جهان ترجيح ميدهند به مفاد ان پي تي پايبند باشند به جاي آنكه هزينههاي تبديل شدن به كشوري هستهاي را تقبل كنند. ايرانيها ديگر دليل خوبي براي پايبند بودن به توافق 14 جولاي در دست دارند. امريكاييها هم اگر عاقل باشند ايران را به اجراي كامل توافق 14 جولاي تشويق ميكنند. اين به معناي برداشته شدن تحريمهاي ثانويه است و اطمينان خاطر دادن به شركتهاي آسيايي و اروپايي كه ميتوانند با خيال راحت دوباره با ايران وارد معامله شوند. امريكاييها همچنين بايد كمتر با كلمه خاورميانه بازي كنند و دست از مقصر دانستن ايران و مسوول دانستن اين كشور براي بيثباتيها بردارند. زماني كه مساله تكثير تسليحات هستهاي در خطر است بهتر است كه سياستمداران دست از بازيهاي هيجاني بردارند.