حرفهاي خارجي ميزني؟
شهرام شهيدي
عباس سليمي نمين در را خيلي با ملايمت باز كرد و وارد تاريكخانه شد. عموحسام گفت: عجبا... شگفتا... حيرتا... سورپرايزا... مهاراجه گفت: كافي كرتاهه. پليز. اوكي؟ سليمي نمين پرسيد: حالا سورپرايزا كه چي؟ عمو حسام جواب داد: آخه خيلي اصولگرايانه در را باز نكرديد. همچين نرم و اصلاحطلبانه بود. جوري كه آدم آب توي دلش تكان نميخورد. سليمي نمين گفت: قبول دارم كه از سوي اصولگرايان نسبت به حقوق شهروندي كم كاري شده است. موسيو شيطان گفت: اوووو... نسبت به چيچي كم كاري شده؟ عمو حسام گفت: فرمودند حقوق شهروندي. موسيو شيطان گفت: چيچي هست؟ قربان توضيح بيشتري ميدهيد؟ سليمي نمين گفت: ايراد اصولگرايان... عمو حسام گفت: نفرماييد. ايراد كجا بود؟ سليمي نمين ادامه داد: ايراد اصولگرايان غفلت از... موسيو شيطان گفت: واقعا نفرماييد... غفلت؟ شيب؟ اصولگرا؟ حاشا و كلا؟ عمرا. هرگز... غفلت از چي؟ سليمي نمين ادامه داد: ايراد اصولگرايان غفلت از حقوق شهروندي و آزادي در كشور است. موسيو شيطان و عمو حسام به هم نگاه كردند. عمو حسام پرسيد: موسيو كجايي حرف زد؟ موسيو شيطان گفت: راستش نفهميدم. يعني واژههاش برايم ملموس نبود. نميدانم درست شنيدم. غلط شنيدم. به قول باباي شهرزاد حرفهاي خارجي ميزني؟
اين قدر لوس بازي درآوردند كه سليمي نمين در را كوبيد و رفت. يك بار هم كه يك اصولگرا ميآيد نرم رفتار كند اينها نميگذارند!