دست از بازي ناراست سيمانبرداريم!
جلال برزگر
توافق هستهاي و برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) كه با ممارست و ايستادگي و نرمش قهرمانانه حاصل آمده و فرصتهاي مهمي پيش روي كشور قرار داده چندان نيازمند تبليغ و بزرگنمايي نيست. خود واقعه و حواشي آن آنقدر بزرگ و مهم هست كه از واشنگتن تا پايتختهاي اروپايي و آسيايي و منطقه را تحت تاثير قرار داده است.
بي اعتمادي موجود ميان ايران و امريكا، شگفتي و اهميت توافق حاصل آمده را دو چندان ساخته است و صهيونيستها و ارتجاع منطقه در حيرت از اين رخداد هر آنچه در توان داشته و دارند عليه اين توافق و بيمهاي خود از آثار آن به كار بستهاند.
شماري از كلانترين اهدافي كه در برجام براي ايران حاصل آمده عبارتند از 1- رسميت يافتن حق غنيسازي ايران و اعمال آن با چند هزار سانتريفيوژ و بازماندن افق پيشرفت و تحقيق و توسعه هستهاي در كشور با برنامهاي مشخص
2- رفع و شكستن حصر شوراي امنيتي اقتصاد و بانك مركزي ايران
3- حفظ دستاوردها و زيرساختهاي هستهاي كشور و فعال ماندن و پرچم بالاي اين صنعت در كشوري خارج از مدار غرب و امريكا در جهان
4- شكستن تابلوي ساختگي ايران هراسي در جهان
5- تبديل بسياري از ممنوعيتهاي شوراي امنيتي به محدوديتهاي زماندار كه موجب آسيب به نيازهاي فوري و اوليه كشور نيست.
اين فهرست را البته ميتوان ادامه داد و بر بندهاي آن فرازهاي مهمي افزود، اما چون سخن از اهداف كلان است شايد همين مقدار كفايت كند.
در كنار اين ستاندههاي مهم طبيعي است كه ايران در قالب مذاكرات و برجام دادههايي هم دارد كه اغلب آنها را بايد براي چند سالي تحمل كند، اين دادهها اما هيچكدام معناي از دست دادن يك امتياز بزرگ براي كشور ندارد، براي مثال كار نكردن روي تفكيك و تبديل مواد هستهاي اگر چه يك محدوديت است اما اصلا جزو برنامههاي صلح آميز هستهاي ايران نبوده و نيست؛ اهل فن ميدانند اگر كسي اين محدوديت را نافي قدرت پنهان هستهاي ايران بداند، درست نميپندارد چرا كه آن قدرت پنهان در ذات و نفس فناوري هستهاي قرار داد و يك سال دورماندن ايران از گريز هستهاي فرضي (كه غرب بزرگترين ستانده خود ميداند) حتما براي كشور ارزش تثبيت حق غنيسازي، كنار زدن شش قطعنامه شوراي امنيت و رفع حصر اقتصادي و موارد مهم اشاره شده در بالا را داشته است. مخالفان برجام اما خصوصا از نوع داخلي با بزرگنمايي دادههاي ايران تلاش دارند چهره برجام و دست اندركاران آن را ملكوك جلوه دهند، آنها بدون اشاره به دستاوردهاي عظيم برجام و همان دلايلي كه موجب پذيرش نزد ملت، دولت و نظام شده است فقط سراغ دادههاي ايران ميروند و در اين ميان هم جذابترين چيزي كه به زعم خود براي تاثير بر افكار عمومي يافتهاند بازي بيمسماي «سيمان» است؛ بهطوري كه با پيشرفت تعهدات طرفين و حتي بعد از رفع تحريمهاي اقتصادي هستهاي برخي مخالفان برجام هنوز مشغول بازي با لفظ به زعم آنها جالب سيمان و سيمان گرفتن هستند.
بازي ناراست سيمان
حقيقت ماجراي سيمان بارها گفته شده، اينكه طرفهاي مقابل نميخواستند رآكتور آب سنگين اراك باقي بماند و در طول مذاكرات با مقاومت مدبرانه و با طرح دانشمندان ايراني مجبور به پذيرش و حتي راضي به باز طراحي و ارتقاي آن شدند امر پوشيدهاي نيست. نبرد علمي دانشمندان ايراني، تيم فني و علمي امريكا را مجاب و تسليم كرد كه رآكتور اراك ميتواند كماكان آب سنگين باشد و با آب سنگين كار كند ولي با توليد پلوتونيوم كمتر. طرحريزي همكاري كشورهاي 1+5 با ايران براي بازطراحي رآكتور آب سنگين اراك (حتي اگر به فرض با بدقولي آنها مواجه شود) باز جلوهاي ديگر از رسميت يافتن و عادي شدن فعاليتهاي هستهاي ايران است. آنها ميدانند كه ايران توانايي پيشبرد اين پروژه را حتي به تنهايي دارد، از اين روست كه در سند رسمي كه به امضاي وزراي خارجه آنها و مسوول سياست خارجي اروپا رسيده خود را ملزم به همكاري در اين زمينه كردهاند. قلب قبلي رآكتور نيمهساخته آب سنگين اراك بايد در آينده با قلبي جديد جايگزين شود. غربيها خواستار خروج قلب قبلي از كشور يا نابودي آن بودند، اما در مذاكرات در نهايت بنا بر آن شد در كانالهاي محل قرار گرفتن ميلههاي سوخت سيمان تزريق شود، تا قلب قبلي هم به عنوان يك مورد قابل مطالعه در ايران باقي بماند. در واقع به هيچ عنوان به جاي قلب قبلي سيمان ريخته نشده و نخواهد شد. اما بهره از جاذبه عبارت سيمان گرفتن مخالفان برجام را چنان خوش آمده كه بيتوجه به اين واقعيتها مدام بر بازي ناراست خويش اصرار ميورزند. اين اصرار شايد در دورهاي مثلا كمك به مذاكرات و ايفاي نقش مخالفخواني براي امتيازگيري بود، اما امروز تاكيد بر آن جز ادامه يك بازي ناراست نيست و تلاش براي ملكوك كردن دستاوردهاي برجام. اينكه مقام معظم رهبري و بزرگان كشور گفتهاند براي رسيدن به ستاندههاي برجام دادههاي ارزشمندي داشتهايم و آنچه حاصل آمده لطف غرب نبوده است، تعبيرش تكيه و تكرار بازي ناراست سيمان نيست. پاتك دشمن به اراك دفع شده است و مشعل رآكتور آب سنگين اراك فروزان مانده و فروزانتر خواهد شد، اينها را نبايد ديد و بازگو كرد؟ البته واقعيت ماجرا براي قاطبه مردم و مسوولان كشور روشن است و بازي امروز برخي شبيه چنگ زدن بر مهتاب و تصوري خيالي و دور از واقعيت است. حال كه عربستان در سه كنج استراتژيك، خود را به آغوش صهيونيستها افكنده و از ترس عواقب برجام كه در ذهن ساخته به آن لعنت ميفرستد! و در شرايطي كه دشمن هم طبعا سعي دارد از برجام جاده و اتوبان نفوذ بسازد، وقت هوشياري است و دست برداشتن از بازيهاي ناراست و پيوستن به خيل مردم هوشيار و در صحنه ايران، مردمي كه قدردان مجاهدتها هستند و از بزرگترين دادههاي هستهاي خويش كه شهداي هستهاي هستند به مثابه گنجيه و موتور محرك و روحيه براي طي كردن مسير پيش رو و رسيدن به قلههاي جديد پيشرفت و ترقي بهره ميبرند. مردمي كه در چنبره بازيهاي ناراست در نمانده و نميمانند؛ وقت همراه شدن با آنهاست همه بايد از بازيهاي ناراست خود دستبرداريم.