گفتوگو با سروناز پريشانزاده
يكي از منتخبين نمايشگاه هنرهاي تجسمي فجر
تركيب گونههاي مختلف در جشنواره امسال
سروناز پريشانزاده كارشناس ارشد تصويرگري است كه علاوه بر تصويرگري كتابهاي كودك و نوجوان به خلق آثار ادبي براي اين گروه سني نيز ميپردازد. او يكي از منتخبين جشنواره تجسمي فجر امسال است كه با دو اثر مفهومي در اين نمايشگاه شركت كرده است.
برآيند كلي شما از جشنواره تجسمي فجر امسال چگونه است؟
جشنواره امسال با ادغام گونههاي مختلف هنر مخاطب را وارد فضاي شگفتانگيزي ميكند، بلافاصله بعد از بازديد از يك ويديو آرت به يك اثر خوشنويسي ميرسيد و بعد از آن ممكن است يك اثر حجمي اينتراكتيو را تجربه كنيد. فكر ميكنم اين تركيب براي نخستينبار در ايران اتفاق افتاده است و جشنواره امسال را كه سطح قابل قبولي در انتخاب آثار تجسمي داشته، با وجود حضور گونههاي متفاوت هنري در آن، تبديل به مجموعه واحدي از هنرهاي تجسمي مفهوم گرايانه كرده است.
عنوان دو اثر شما در اين نمايشگاه «رستم هر روز ميميرد» و «سياوش هر روز در آتش ميسوزد» است. اثر شما در اين نمايشگاه در قالب هنر مفهومي قرار ميگيرد. بيان مفهومي شما از اين چيدمان چه بوده است؟
اين اثر با تكنيك cut out بر مقواي سياه انجام شده است. اين شيوه كه نوعي روايتگري سنتي موسوم بهshadow play يا هنر سايه است، اغلب براي بازنمايي افسانههاي ملي در كشورهايي نظير چين، يونان و هند با نمادهاي تصويري سنتي آن سرزمينها با استفاده از نور و صفحه (screen) اجرا ميشده است. در اثر ارايه شده استفاده از اين متد علاوه بر كاربرد بياني اسطورهاي، با اضافه كردن عناصر ديگر از جمله رنگ و دود رويكرد نويني به شيوه اجرايي اسطورههاي حماسي ايراني بخشيده است. «رستم هر روز ميميرد» معنايي نمادين دارد. مرگ اسطورههاي ايراني پديدهاي است به امتداد تمام طول تاريخ ايران؛ اين اثر براي من گراميداشتي است از قهرماناني كه به پاسداشت اين سرزمين مهمترين عنصر حياتي خويش، يعني خون و در نتيجه جان خود را از دست دادهاند. به همين دليل خون را از چارچوب قاب تصوير (تاريخ) خارج كرده ام؛ چراكه به زعم من هر روز رستمي تازه به خاطر اين سرزمين كشته ميشود. در اثر «سياوش هنوز در آتش ميسوزد» نيز علاوه بر تصوير cut outاز تكنيكsmoke art براي نمايش دود آتش استفاده شده است. آتشي كه زياده خواهي و نيرنگ از مهمترين عناصر متشكله آن هستند. اضافه كردن بعد سوم به اين اثر براي نمايش تداوم جدال بين نيكي و بدي و بدين مفهوم است كه تا زندگي جاري است اين روند ادامه خواهد يافت. به طور كلي اگر بخواهيم تقسيمبندي دقيقتري از هنرهاي مفهومي داشته باشيم اثر من در زمره
Installation illustration يا تصويرسازي چيدماني قرار ميگيرد.
در تقسيمبندي هنر مفهومي اين تكنيك چه تعريف و جايگاهي دارد؟
ابتدا بايد تعريف مشخصي از تصويرسازي داشته باشيم؛ تصويرسازي نوعي روايت تجسمي و بصري از متن است، متن و تصوير ارتباطي بيش از مجاورت و به هم پيوستگي دارند، آنها در حقيقت با هم يكي هستند. پيوستگي متن و تصوير در ساخت يك روايت كلي از متن تنها در صورتي امكانپذير است كه تصويرگر مهارت و دانش لازم در كاربرد نشانههاي متني را داشته باشد. در غير اين صورت در غياب كلمات، تاثير بصري تصاوير به عنوان منابعي از لذت حسي، مهمتر از هر نوع اطلاعات روايي ممكن خواهد بود. در تصويرسازي چيدماني عناصر تصويري از چارچوب دو بعدي كتاب يا قاب خارج شده و به فضاي اطراف خود گسترش پيدا ميكند. بدين معنا كه عناصر جديدي به آن اضافه ميشود؛ اين عناصر ميتوانند در قالب حجم، رنگ، اشيايي كه خاصيت كاربردي و غير هنري دارند يا حتي موسيقي، به اثر چيدماني اضافه شوند.