حاشيه ديدار خانوادههاي شهيدان مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب اسلامي
عبايي كه جا ماند!
ديدارهاي خانوادههاي شهيدان مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب اسلامي در بيت رهبري حواشي جالبي داشت كه بخشي از آن منتشر شده است. به گزارش پايگاه اطلاعرساني دفتر مقام معظم رهبري در گزارشي اقدام به انتشار روايت ديگري از ديدار برخي خانوادههاي شهداي مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب كرده است. از سر و صداي بچههاي خردسال، ميشود حدس زد كه خانوادههاي شهدايي كه امروز مهمان آقا هستند، از طايفه شهداي جديدند؛ همانهايي كه نامشان اين روزها بيشتر شنيده ميشود: «شهداي مدافع حرم». اما دلم براي دختر خردسال با آن موهاي دم خرگوشياش سوخت. تقلاي اين طفلك معصوم براي ديدن آقا ديدني بود. قبل از آغاز مراسم خود را به صندلي آقا رساند و مدتي روي آن نشست. وقت آمدن آقا نيز مادر محكم دستش را گرفت و اجازه نداد تا به سمت ايشان برود. هرچقدر هم تلاش كرد تا در هنگام نماز با گذشتن از صفها خود را به امام جماعت برساند، موفق نشد. اما برنامه كه شروع شد، بالاخره توانست دستش را از دست مادر جدا كند و به آقا برسد و كنار صندلي ايشان جا خوش كند. چادرش هم همراهش بود؛ اما اين پايان ماجرا نبود؛ آنقدر كنار آقا ورجه وورجه كرد تا خسته شد؛ وقتي نوبت به خانواده شهيدش رسيد، حيف كه ديگر خواب بود و از لذت چشيدن طعم لبخند و بوسههاي آقا در بيداري محروم شد. نوبت خانواده شهيد «حجتالاسلام محمّدمهدي مالاميري كجوري» است؛ پدر شهيد كه از روحانيون است بدون عبا مقابل آقا ايستاده؛ انگار شوق ديدار با آقا، موجب شده عباي پدر شهيد جا بماند؛ آقا ميپرسند: «عبايتان را كجا گذاشتيد؟» پدر شهيد ميگويد: «يادم رفت!» آقا ميگويند: «پس شما اينجا بيعبا آمديد و بايد يك عبا به شما بدهيم» هديهاي كه در پايان ديدار به دست پدر شهيد ميرسد.