• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3494 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۱۶ فروردين

از رنجي كه مي‌بريم

سيد علي ميرفتاح

 همان دو، سه روز اول عيد خبر آمد كه حدود صد و چهل، پنجاه نفر از هموطنان‌مان در سفرهاي نوروزي، در جاده‌هاي كشور تصادف كرده‌اند و به رحمت خدا رفته‌اند... اين رقم بعد از سيزده‌بدر به كمي كم‌تر از چهارصد نفر رسيده است. يعني چهارصد خانواده عيدشان عزا شده است و حال‌شان گرفته شده است و روزگارشان سياه شده است. خدا صبرشان بدهد و از بار غم و اندوه‌شان بكاهد. مرگ جاده‌اي مرگ اسفبار و تلخ و جانكاهي است كه مصيبتش به ديگران هم سرايت مي‌كند. فقط خانواده‌اي كه عزيزشان به رحمت خدا رفته عزادار نمي‌شود، بلكه طرف مقابل تصادف هم روزگارش –بيچاره- سياه مي‌شود و غم و اندوه بر زندگي و كارش سايه مي‌اندازد. در تصادفات رانندگي ما با قاتل و مقتول سر و كار نداريم. يعني اين‌طور نيست كه يكي كشته باشد و ديگري كشنده. خوب كه نگاه كنيد مي‌بيند اتفاقا وضع و حال كشنده بدتر و تلخ‌تر است. براي همين در هر دو طرف ماجرا با قرباني سر و كار داريم: قرباني مرده و قرباني زنده. چه آنكه مي‌ميرد و چه آنكه مي‌ماند هر دو در معيت خانواده‌هاي بيگناه‌شان قرباني‌اند و طفلي‌ها زجر مي‌كشند و غم مي‌خورند. عزا در هر حال و وضعي بد است اما عزا در عيد بدتر و سخت‌تر و صعب‌تر است. كسي كه عيدش عزا بشود، مضاعف دلش مي‌شكند و پيرش درمي‌آيد... براي بقيه هم تحمل درد ديگران در عيد سخت‌تر است. درست در روزهايي كه همه شادند و خود را نونوار كرده‌اند و با آجيل و شيريني به ديدن هم مي‌روند ديدن حجله ناكامان حقيقتا كه جانكاه است... چيزهاي ديگري هم هست كه شما خودتان بهتر از من مي‌دانيد و نيازي نيست كه با جزييات از رنجي كه مي‌بريم حرف بزنم... همه مرگ‌ها نحوي از تسليت را به ضميمه دارند الا همين تصادف‌هاي جاده‌اي؛ مرگ بي‌تسلي نداريم مگر همين مرگ‌هاي نابهنگام جاده‌اي؛ هر مرگي را مي‌شود توجيه كرد الا همين مرگ‌هاي ناشي از تصادفات را... به اين سوانح جاده‌اي نوروزي كه برسيم جز دريغ و افسوس و ناراحتي و غصه چيز ديگري نداريم و حرف ديگري نمي‌توانيم بزنيم... اينها را چرا دارم مي‌گويم؟ چرا دارم در شانزدهم فروردين كام خودم و شما را تلخ مي‌كنم؟ عرض مي‌كنم خدمت‌تان:
مردن بي‌هزينه نيست. كسي اگر كسي را بخواهد بكشد بايد هزينه سنگين بپردازد. من دقيقا نمي‌دانم داعش چند دلار مي‌دهد تا بتواند يك شهروند اروپايي را بكشد اما مي‌دانم كه براي اين كار، مشقت فراوان مي‌كشد. عمليات تروريستي و انتحاري گران است و كشتن يك شهروند، مادي و معنوي كلي هزينه دارد. همينجوري سرانگشتي بخواهيم حساب و كتاب كنيم با همين مختصر اطلاعاتي كه داريم هر كدام از اين بيست و چند نفر بلژيكي كه كشته شده‌اند چند هزار دلار روي دست داعش‌ها خرج گذاشته‌اند. مرگ جاده‌اي اما بي‌هزينه است و بي‌آنكه كسي پولي بپردازد و پولي بگيرد جان شيرين حدود چهارصد آدميزاد گرفته مي‌شود. براي همين به نظرم اين شكل مردن فوق‌العاده خطرناك و افسار گسيخته است و لازم است فكري برايش بكنيم و جلوي ورودش را به جاده‌هاي كشور بگيريم. البته دولت بايد جاده‌ها را سامان بدهد كه دارد مي‌دهد. البته پليس بايد پيشگيري كند كه دارد مي‌كند. البته نهادهايي مثل هلال احمر و بعضي ان‌جي‌او‌ها بايد كارهايي بكنند كه مي‌كنند. البته تلويزيون و رسانه‌هاي ديگر بايد فرهنگسازي كنند كه دارند مي‌كند. البته خودروها بايد ايمن و استاندارد شوند كه دارند مي‌شوند. البته خيلي كارهاي جدي و موثر بايد اتفاق بيفتد كه دارد مي‌افتد... اينها همه مهمند و در وجوب‌شان شكي نيست. اما مقدم بر همه اينها اين خود آدميزاد است كه بايد احتياط كند و كار خطرناك نكند و خودش و ديگران را به دردسر نيندازد. فرض كنيم كه هيچكس به فكر نيست و هيچ كاري نمي‌كند، آدم كه نبايد خودش را به كشتن دهد. فرض كنيد همه بي‌خيال جاده و تعطيلات و ايمني هستند. تهش آدميزاد جانش را كه از سر راه نياورده... همين پيش از عيدي وسط تهران شاهد تصادفي بودم كه يك موتوري بي‌احتياط و بي‌فكر زد هم خودش را ناكار كرد و هم سه تا ماشين را گرفتار كرد و هم راه را بند آورد و هم همه را به زحمت انداخت. نه جاده مقصر بود، نه راننده‌ها مقصر بودند و نه هيچ‌كس ديگر. مقصر موتور سوار بي‌فكري بود كه با سرعت صد كيلومتر داشت با موبايلش اس‌ام‌اس مي‌فرستاد و در عين حال سبقت غيرمجاز هم مي‌گرفت. وقتي كسي پرواي جان خودش را نداشته باشد يقين كن كه پرواي جان ديگران را هم ندارد. ما در خيابان و جاده، در شهر و دهات رفتار پرخطر زياد مي‌بينيم. اين رفتار پرخطر را مي‌توانيم صد جور معني كنيم اما اصلي‌ترين معني‌‌اش اين است كه بعضي آدم‌ها براي جان‌شان ارزشي قايل نيستند و هيچ اهميتي به مرگ و زندگي‌شان نمي‌دهند. هزار بار بيشتر معلوم شده كه استفاده از تلفن موقع رانندگي خطرناك است، با اين همه از هر پنج‌تا راننده سه‌تاش موقع رانندگي مي‌روند توي تلگرام و شروع مي‌كنند به كانورسيشن‌هاي خطرناك. مرگ حق است اما عقل حكم به احتياط و حفظ جان مي‌كند. كسي كه بد رانندگي مي‌كند فقط خودش را كه به خطر نمي‌اندازد. او جماعتي را به درد سر مي‌اندازد براي همين احتمالا موجب ضمان هم هست... چه مي‌خواهم بگويم؟ عرضم اين است كه اگر در مورد اين چهارصد نفر، تا حدي دولت و پليس و ماشين مقصر باشند، در اصل اين راننده‌هاي محترمند كه مقصرند و هيچ ملاحظه نمي‌كنند. ماشين‌ها ضعيفند، جاده‌ها بدند و دنيا با ما سرناسازگاري دارد اما اينها دليل نمي‌شوند كه راننده‌ها بي‌احتياطي كنند و اسباب زحمت عالمي را فراهم كنند و بذر مصيبت در دل جامعه بكارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون