• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3141 -
  • ۱۳۹۳ دوشنبه ۸ دي

استعفايي عجيب و پذيرشي عجيب‌تر‎

بهروز غريب‌پور


صرف‌نظر از اينكه استعفاي مدير مركز هنرهاي نمايشي خوب يا بد است، به نفع جامعه تئاتر است يا نيست و از اين دست سوال و جواب‌ها، نفس اين استعفا و پذيرش آن محل اشكال است: علي‌الظاهر مدير مركز هنرهاي نمايشي و ساير مديران زير پوشش معاونت امور هنري را معاون وزير بايد منصوب كند، اگر اين قاعده در دولت «تدبير و اميد» تغيير كرده باشد كه مصداق بارز بي‌‌‌ «تدبير»ي است. اما اگر آن قاعده و آن سلسله‌مراتب به قوت خود باقي باشد مدير مستعفي بايد استعفاي خود را به معاون امور هنري تسليم مي‌كرد. اما ايشان به هر دليل چنين نكرده است و آن طور كه در خبرها آمده بود استفعاي اوي خطاب به وزير ارشاد بوده و شخص وزير هم با آن موافقت كرده‌اند! صريح‌تر از اين نمي‌شود گفت كه مديرو وزير در اين رابطه از مناسبات و سلسله مراتب اداري تبعيت نكرده و هر دو تخلف كرده‌اند. فرض كنيم كه مدير چنان ميانه‌اش با معاون وزير شكرآب بوده كه ترجيح داده است كه معاون وزير و منصوب‌كننده و مقام مافوق خود را ناديده بگيرد - البته خواننده محترم مي‌تواند با ادبيات رايج و غيررسانه‌يي اين «ناديده گرفتن» را ترجمه كند، بنده از آن معذورم-... بالاخره ايشان اين راه را انتخاب كرده‌اند: عدم رعايت سلسله مراتب. اما چرا شخص وزير، سلسله مراتب را ناديده گرفته است علامت سوال بزرگيست كه تمام ذهن من را گرفته است...؟ مي‌پرسيد پس چه كار بايد مي‌كرد؟ چندين راه پيش روي وزير محترم بود، اما اگر من وزير بودم و مي‌خواستم به تمام وزارتخانه درس مدبرانه‌يي بدهم، خطاب به مدير مستعفي مي‌نوشتم: آقاي طاهري از آنجايي كه شما قايل به سلسله مراتب نبوده‌ايد مدير مطلوبي نيستيد و با وجود اينكه معاونت هنري بايد راجع به شما تصميم بگيرد اما من، به عنوان وزير مايل به ادامه كار يك مدير ناآشنا به اصول اداري و قانوني نيستم و ادامه داستان چنان واضح است كه نيازي به توضيح نيست. اما در آستانه انتخاب مدير بعدي و با عنايت به اتفاق نا مطلوب انتخاب و انتصاب و سرانجام استعفاي مدير نيمه‌تمام مركز هنرهاي نمايشي، لازم است كه شرح وظايف وزير و معاون وزير و مدير مركز هنرهاي نمايشي دوباره مرور شود تا هر كس با درك محدوديت‌ها و اختيارات خود بداند كه آمدنش با كه بوده و رفتنش با كه و باز در آستانه انتخاب مدير بعدي يادآوري مي‌كنم كه حضرات همواره بر اين باور بوده‌اند كه هنرمندان قايل به ضوابط و روابط اداري نيستند پس لطف كنيد كه مديري را انتخاب بكنيد كه اين حداقل امتياز را نسبت به هنرمندان داشته باشند منتخب پيشين شما «آقاي طاهري» در عمل ثابت كردند كه فاقد اين امتياز هم بوده‌اند. مي‌ماند ساير امتيازات: آقاي طاهري با وجود اينكه فردي خوش‌برخورد و موفق در زمينه توليدات تلويزيوني بودند اما دوست و دشمن مي‌دانند كه آن بنده خدا با خانواده تئاتر نسبتي نداشت و در اين رابطه او مطلقا تقصيري نداشت. هرچه باشد اين شغل براي كسي كه ساليان سال جز نامي در تيتراژ بعضي از برنامه‌هاي سيما نداشته في النفسه وسوسه‌انگيز است و اين شما بوديد كه او را به خواب خوش مديريت بر اهل تئاتر دعوت كرديد... باور كنيد كه آن بنده خدا در زمان علي منتظري و همكاري‌‌اش با او به ذهنش هم خطور نمي‌كرد كه روزي بر صندلي مركز هنرهاي نمايشي جلوس كند... حسين طاهري اين اواخر نيت كرده بود كه با خانواده تئاتر آشنا شود و بعد از يك سال اراده كرده بود كه به ديدن نمايش‌ها برود هر چند معمولا هم وسط اجرا وارد سالن مي‌شد و نمايش تمام نشده بيرون مي‌رفت باز او در اين رابطه حقيقتا بي‌گناه است: شما هر وقت كه بخواهيد مي‌توانيد جلوي تلويزيون بنشينيد و هر وقت كه اقتضا بكند بلند مي‌شويد و آن بنده خدا چه گناهي داشت كه تئاتر را با تلويزيون اشتباه مي‌گرفت؟ باور كنيد كه اين انتخاب، به هر دليلي كه صورت گرفته باشد ضربه‌يي به كارنامه حسين طاهري بي‌گناه و خسارتي به حيثيت شخص علي مرادخاني محسوب مي‌شود كه تمام هنرمندان دوستش دارند و او را از خود مي‌دانند... و از اين رو به ايشان توصيه مي‌كنم شتابزده عمل نكنند و مديري را جايگزين مدير مستعفي مركز هنرهاي نمايشي بكنند كه جميع امتيازات يك مدير هنري را داشته و اضافه بر آشنايي با سلسله مراتب اداري با اين عبارت ديرين تئاتري‌ها: خاك صحنه خورده‌ها و خاك صحنه خوردن‌ها و با سلسله‌مراتب هنري زندگي كرده باشد... درست است كه تئاتري‌هاي اصيل از شهرت اهل سينما و تلويزيون بي‌بهره‌اند اما بحق اغلب آنها شايسته تكريم و احترامند و مبادا مديري را جايگزين كنيد كه از انتظار كشيدن يك خاك صحنه خورده در اتاق انتظار مدير مركز هنرهاي نمايشي لذت ببرد و با ديدن او روي مانيتور دوربين مداربسته اتاقش كيف كند و لذت ببرد... يادتان باشد كه تئاتر بيشتر از دوهزار سال از سينما و تلويزيون بزرگ‌تر است!! حق بزرگي و كوچكي را به فراموشي نسپاريد چرا كه حتما و بي‌ترديد ضرر خواهيد كرد. شك نكنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون