آزادي مطبوعات و مطبوعات آزاد تنها يك آرمان است
نسرين تخيري
براي روزنامهنگار شرقي خاورميانهاي كه نافش را با زدن و بستن و توقيف مطبوعات يا حبس و اعدام و ترور مطبوعاتيهايش از همان نخستين نهضت آزاديخواهانه آنكه مشروطه ايران باشد، بريدهاند، غرب و مطبوعاتش هميشه تجسم آزادياي است كه در دورنماي خود تصور كرده است. آزادياي كه به او اجازه ميدهد با بيان كژيها و كاستيهايي كه دردش ميآورد به اصلاح آنها اقدام كند. با بيان رنجهايش خود را بپالايد و همزمان با پالايش خود، جامعه را نيز تميزتر و انسانيتر كند. اما همين روزنامهنگار شرقي خاورميانهاي در نخستين تجربههاي مستقيم خود با زندگي غرب و مواجهه بيواسطه با رسانههاي آن متوجه نوعي كنترل زيرپوستي بر رسانهها و محدوديت آنها ميشود كه آن دورنما را برايش تغيير ميدهد و متوجه ميشود كه آنها هم براي كسب آزادي مطبوعات حالاحالاها كار پيش روي خود دارند، گرچه از جنسي ديگر و متفاوت با نوع خاورميانهاي آن. كافي است شاهد زنده تظاهراتي چالشانگيز از قبيل اعتراضهاي منتقدان جهانيسازي در حاشيه برگزاري نشستهاي سران كشورهاي قدرتمند اقتصادي باشد، يا شاهد تظاهرات روز كارگر در برلين كه معمولا به نزاع ميان گروههاي چپ و نئونازيهاي آلماني كشيده ميشود، و پس از مشاهدات خودش به خانه بيايد و در جستوجوي انعكاس خبري آشوب روز كانالهاي تلويزيوني گوناگون دولتي و خصوصي را زيرورو كند، حتما انگشت حيرت به دندان ميگزد. فيلمي تروتميز و محدود از آن همه بزنبزني كه در خيابان مشاهده كرده، ميبيند و خبري كليشهاي و آرام در همه كانالهاي تلويزيوني كه او را به شك مياندازد كه نكند آن غوغاي روز را خواب ديده است. آرام آرام كه لايههاي آن جامعه برايش كنار ميرود و آن را ميشناسد، درمييابد كه جريان مسلط روزنامهنگاري غرب آن نيست كه ميپنداشت. دورنمايش اگر نه تيره و سراب، لااقل مبهم ميشود و ميفهمد، نه آزادي كه مطلوبهاي پول و سرمايه است كه جهتگيري جريان غالب رسانههاي غرب را رقم ميزند و گاه حقيقت قرباني آن مطلوبها ميشود. اينجاست كه درمييابد آن تكگزارشهاي افشاگرانه، از قبيل گزارش زندان ابوغريب در مجله نيويوركر، كه گاه تاريخ عوض كرده و براي روزنامهنگار شرقي دورنماي آزادي مطبوعات ساخته است، نه جريان غالب، كه تكستارههايي است در آسمان رسانههاي غربي و با اين فهم آن روزنامهنگار درمييابد كه آزادي مطبوعات نه يك واقعيت در جهان كنوني كه آرماني براي آينده است و قطبنمايي كه مسير حركت را براي همه روزنامهنگاران جهان مينماياند،گيريم براي يك روزنامهنگار خاورميانهاي با دغدغهها و مخاطرات متفاوت از يك روزنامهنگار غربي.