منافع ملي؛ فصل الخطاب اصلاحطلبان براي رياست مجلس
عبدالله ناصري
عضو بنياد باران
اگرچه دو جريان اصلاحطلب و اصولگرا پيشينهاي تاريخي بعد از انقلاب دارند ليكن بنا به شرايط و موقعيت زمان هريك دچار تغيير و تحولاتي بودهاند و بنا به گفته خودشان از زماني به بعد به نوسازي و بازسازي خود پرداختند تا بتوانند حياتشان را ادامه دهند. همچنين بهطور طبيعي در مواقع تصميمگيريهاي سياسي به ويژه در عرصه انتخابات بر حسب موقعيتها و شرايط عمل ميكردند. خصوصا اصلاحات كه در سالهاي گذشته نشان داد كه تصميمگيريهاي جرياني خود را بر اساس دو مشخصه تنظيم ميكند.
يكي از اين مشخصهها اين است كه منافع ملي فصلالخطاب اين تصميمگيريها است و ديگر اينكه به گونهاي حركت كرده و كنشگري ميكند كه بتواند حتي در شرايط بسيار محدود و حداقلي دستاورد قابل توجهي براي خود رقم بزند. نقطه اوج اين نگاه و رويكرد در سال 92 بود كه بنا به يك تصميم مصلحتانديشانه و با اولويت قرار دادن منافع ملي، عضو جامعه روحانيت مبارز را مورد حمايت خود قرار داد. البته به اين دليل اصلي كه او گفتمان اصلاحطلبي را تعقيب ميكند و در انتخابات با اين گفتمان ظاهر شده است. در انتخابات مجلس هم همين روند را شاهد بوديم و ديديم كه اصلاح طلبان با ترجيح منافع ملي بر منافع جرياني خود دست همكاري به سوي كساني دراز كردند كه آنها نيز الزاما در پيشينه خود نام و نشان اصلاح طلبي نداشتند. با اين اقدام بود كه ائتلاف اميد متشكل از اصلاح طلبان و حاميان دولت شكل گرفت. پس از شكل گيري اين ائتلاف پيام اصلاح طلبان به خوبي به مردم منتقل شد. در واقع اين انتخابات از اين جهت بسيار بارز بود و جلوه ويژهاي داشت كه جامعه پيام تغيير و تحول در حوزه پارلماني را در دو لايه، مرحله يا پله اعلام كرده است. يكي اينكه افراطيون و تندروها كه در مجلس نهم رفتارشان را به اوج رساندند، مورد پذيرش جامعه قرار نگرفتند و بنا به راي و تصميم جامعه در پارلمان نبايد حضور داشته باشند.
دوم اينكه در حوزه مديريت مجلس هم تغييري بايد صورت گيرد و رياست مجلس هم از جريان اصولگرايي به جريان اصلاحطلبي منتقل شود. بهطور طبيعي اين خواسته مشروع است و بيان صريح و شفافي دارد. اصلاحطلبان براي كرسي رياست در انتخاباتي دوباره رقابت خواهند كرد. انتخابات مجلس دهم انتخاباتي سه مرحلهاي است.
مرحله سوم آن انتخاب رياست و مديريت مجلس است كه در خرداد ماه مشخص خواهد شد. اگرچه برخي تحليل، نظر يا تصميمشان اين بود كه مديريت در قالب يك گفتوگو و تعامل حل شود و مبارزهاي بهطور جدي در نگيرد اما واقعيت اين است كه تصميم و پيام مردم به گونهاي بود كه نميشد مديريت مجلس را با يك گفتوگو و تفاهم و معامله سياسي خارج از رقابت حل كرد. بنابراين اگرچه بعضيها نگران به هم ريختگي ائتلاف هستند اما من معتقدم كه اگر كسي وارد يك رويكرد ملي شد و بر اساس آن ائتلاف كرد، بايد تا انتها پاي آن بايستد.
همانطور كه در سال 92 اصلاحطلبان با آقاي روحاني به عنوان يك نيروي غير اصلي خود اما داراي گفتمان مطلوب و مورد پذيرش وارد ائتلاف شدند و او را پسنديدند و پاي او ايستادند. لذا امروز هم اين پيام بايد به گونهاي ديگر تجلي پيدا كند. اصلاحطلبان بهطور طبيعي از آقاي عارف حمايت خواهند كرد و او گزينه مطلوب جريان اصلاحات است.
روز سه شنبه دومين نشست هم انديشي منتخبين ليست اميد در مجلس دهم برگزار شد و همانطور كه مي دانيم امور اجرايي فراكسيون سامان خوبي يافته است. بنابراين آنچه امروز با آن مواجهيم اين است كه در حال حاضر فراكسيون اميد تقريبا شكل گرفته و اساسنامه آن تصويب شده است و فراكسيون اصولگرايان نيز تشكيل خواهد شد. خوب است كه مبارزه در يك رقابت سالم بين آقاي عارف و لاريجاني شكل بگيرد. رقابتي كه از فرداي آن جاي خود را به همكاري و تعامل براي اداره مجلس و تعامل بهتر با دولت براي توسعه ايران مي دهد. در هر حال ائتلاف شكل گرفته بين اصلاحطلبان و معتدلين اصولگرا در سال 94 نتيجه تجربيات هر دو جريان فكري بود. جريان اصلاحات به اين نتيجه رسيد كه براي دوري از افراطيگري و كاهش موانع بر سر راه خود بايد با نيروهاي عاقل جريان راست همافزايي داشته باشد و جريان اصولگراي معتدل نيز به اين نتيجه رسيد كه براي محبوبيت در بين افكار عمومي بايد از تصميمات عقلاني ولو در جريان مقابل حمايت كند. چرا كه در غير اين صورت مانند بخش تندرو جريان راست از مردم نه ميشنيد. از اين رو جريان اصولگرايان معتدل چه رياست را به دست بگيرد و چه نگيرد با اصلاحطلبان در به سرانجام رساندن مصوباتي در راستاي منافع ملي همگام و همراه خواهد بود. به همين دليل رياست مجلس براي اصلاحطلبان موضوعي حيثيتي نيست و در هر حال گردونه مجلس در جهت مطلوب اصلاحطلبان ميچرخد. و اين همان دستاوردي است كه اصلاحطلبان پيش از انتخابات آن را هدفگذاري كرده بودند و حالا در ميدان سياست آن را محقق شده مي يابند.